تو دنیای عجیبی گیر کردیم...
تموم حرفای مردم رو تفسیر میکنم این خیلی بده..
بعضی کلمات اگرچه دروغ باشند ولی اگر قبول کنم مرا به نهایت میرسانند..
محکومیم به ندانستنیم.. چون با دانستن آنها نابود میشویم..
نتیجه: غم های دنیا در یک خیزش عمومی به سوی من میایند تا احاطه ام کنند.
خستگی ازمرور روزهای تکراری و شب های بی معجزه
عشق با تپشی ناخوانده در قلبت آغاز میشود ولی..!
ولی با تردیدی از جنس همان عشق قبل از حلول روح در آن میمیرد..
شادی چیه؟ جز رضایت !!
رضایت مدیون کدام خصلت ماست/؟
هیچ مطلقی وجود نداره..سهم ما از شادی وغم , از یک تقسیم بندی بیرحمانه توسط دست جبار تقدیر مشخص میشه..
این آخرین نوشته بنا بر شرایط خاص من بود
فعلا ها