Alborz Rad
پسندها
674

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام، من الان دو روزه که مدیریت نکردم توی باشگاه فقط میومدم سر به مدیران میزدم و میرفتم.
    سلام دوست عزیز
    اون تالار سه تا مدیر داره که اسمشون زیر تالار نوشته شده و همچنین ادمین و و مدیران ارشدم هم بهش دسترسی دارن برای فهمید علت پاک شدن تاپیک هاتون فقط به دفتر تالار مراجعه کنید
    از روزی که باشگاه تاسیس شده این قانون بوده و اعمال میشده. واسه کاربر تازه وارد اعمال نمی شد اما برای کاربر با سابقه اعمال میشه.
    ببین عزیز من، شما اول قوانین تالار رو که گذاشتم همین چند روز پیش رو یه مطالعه سر انگشتی هم بزنی متوجه میشی چه تاپیک هایی رو بزنی توی تالار...خب عزیز من ما تلار صنایع غذایی داریم، تالار پزشکی داریم بعدش شما باید بیایید تاپیک ساندیس رو بذارید توی تالار آزاد؟ آخه اونجا جاشه؟
    بابا ما هم دل داریم
    اون متن فقط انشا بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    باور کن ما هم تحت فشاریم راه براه میگن 30 یا 30 ممنوعه حذف کنید
    من کوچی همم
    :eek:اولی تعجب بود که دیدمت
    :D یعنی ذوقیدم
    :redface: بخاطر پیام دوستی خجات کشیدم
    :eek:
    نزنید این حرفا رو زشته، شما روشنفکرید، تحصیل کرده اید، ذهنهاتون خیلی بازه و طرفدار دموکراسی و آزادی بیان و احترام به مخالف هستید، اونا رو که میبینی یه مشت وحشی بی سوادن که گله ای حمله میکنن، متحجر و خشک مغز هستند و اینهایی که شما مثال میزنی، طبیعیه، اما از شمای جنبش سبزی روشنفکر مثل گله گاومیش حمله کردن بعیده، تازه اون هم با فحش های از قبیل "بزن مادرشو فلان کن" "خواهر فلان" "فلان کش" و اینا.
    شما که روشنفکرید چرا؟:دی
    ویدیو/ خداجویان امام ستیز در حال ضرب و شتم بسیجی مدافع امام ۲۵ بهمن
    این هم وقتی شما میگویید وطن.
    وقتی تو می گویی وطن من خاک بر سر می کنم
    گویی شکست شیر را از موش باور میکنم
    وقتی تو میگویی وطن بر خویش می لرزد قلم
    من نیز رقص مرگ را با او به دفتر می کنم
    وقتی تو می گویی وطن یکباره خشکم می زند
    وان دیده ی مبهوت را با خون دل تَر می کنم
    بی کوروش و بی تهمتن با ما چه گویی از وطن
    با تخت جمشید کهن من عمر را سر می کنم
    وقتی تومی گویی وطن بوی فلسطین می دهی
    من کی نژاد عشق با تازی برابر می کنم
    وقت تو می گویی وطن از چفیه ات خون می چکد
    من یاد قتل نفس با الله و اکبر میکنم
    وقتی تو میگویی وطن شهنامه پرپر می شود
    من گریه بر فردوسی آن پیر دلاور میکنم
    بی نام زرتشت مَهین ایران و ایرانی مبین
    من جان فدای آن یکتا پیمبر می کنم
    خون اوستا در رگ فرهنگ ایران می دود
    من آیه های عشق را مستانه از بر می کنم
    وقتی تو می گویی وطن خون است و خشم وخودکشی
    من یادی از حمام خون در تَلِ زَعتَر(اردوگاهی در فلسطین) میکنم
    ایران تو یعنی لباس تیره عباسیان
    من رخت روشن بر تن گلگون کشور می کنم
    ایران تو با یاد دین زن را به زندان می کشد
    من تاج را تقدیم آن بانوی برتر می کنم
    ایران تو شهر قصاص و سنگسار و دارهاست
    من کیش مهر و عفو را تقدیم داور میکنم
    تاریخ ایران تو را شمشیر تازی می ستود
    من با عدالتخواهیم یادی ز حیدر میکنم
    ایران تو می ترسد از بانگ نوایِ نای و نی
    من با سرود عاشقی آن را معطر میکنم
    وقتی تو میگویی وطن یعنی دیار یار و غم
    من کی گل"امید"را نشکفته پر پر میکنم
    سلام:gol:

    دوست عزیز زدن تاپیک های سیاسی خلاف قوانینه ولی شما امروز چندین تاپیک سیاسی داشتین
    لطف کنین قوانین رو رعایت کنین
    سلام
    ممنون از فايلي كه برام فرستاذي
    ولي متاسفانه باز نمي شه
    اگه امكان داره به ايميلم بفرست
    emajid16@yahoo.com
    ممنون از لطفت
    سوالمو جواب میدید؟
    خیام و آن دروغ دلاویز!
    شاد زی با سیاه چشمان شاد
    که جهان نیست جز فسانه و باد
    ز آمده شادمان بباید بود
    وز گذشته نکرد باید یاد
    من و آن جعد موی غالیه بوی
    من و آن ماه روی حور نژاد
    نیکبخت آن کسی که داد و بخورد
    شوربخت آنکه او نخورد و نداد
    باد و ابرست این جهان افسوس
    باده پیش آر هر چه بادا باد

    رودکی
    چرا از مرگ مي ترسيد ؟
    چرا زين خواب جان آرام شيرين روي گردانيد ؟
    چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟

    - مپنداريد بوم نااميدي باز ،
    به بام خاطر من مي كند پرواز ،
    مپنداريد جام جانم از اندوه لبريز است .
    مگوييد اين سخن تلخ و غم انگيز است –

    مگر مي اين چراغ بزم جان مستي نمي آرد ؟
    مگر افيون افسون كار
    نهال بيخودي را در زمين جان نمي كارد ؟
    مگر اين مي پرستي ها و مستي ها
    براي يك نفس آسودگي از رنج هستي نيست ؟
    مگر دنبال آرامش نمي گرديد ؟
    چرا از مرگ مي ترسيد ؟

    كجا آرامشي از مرگ خوش تر كس تواند ديد ؟
    مي و افيون فريبي تيزبال وتند پروازند
    اگر درمان اندوهند ،
    خماري جانگزا دارند .

    نمي بخشند جان خسته را آرامش جاويد
    خوش آن مستي كه هشياري نمي بيند
    در زمان سلطان محمود می‌کشتند که شیعه است

    زمان شاه سلیمان می‌کشتند که سنی است

    زمان ناصرالدین شاه می‌کشتند که بابی است

    زمان محمد علی شاه می‌کشتند که مشروطه طلب است

    زمان رضا خان می‌کشتند که مخالف سلطنت مشروطه است

    زمان پسرش می‌کشتند که خراب‌کار است

    امروز توی دهن‌اش می‌زنند که منافق است و

    فردا وارونه بر خرش می‌نشانند و شمع‌آجین‌اش می‌کنند که لا مذهب است.

    اگر اسم و اتهامش را در نظر نگیریم چیزی عوض نمی شود :

    تو آلمان هیتلری می کشتند که یهودی است

    حالا تو اسرائیل می‌کشند که طرف‌دار فلسطینی‌ها است

    عرب‌ها می‌کشند که جاسوس صهیونیست‌ها است

    صهیونیست‌ها می‌کشند که فاشیست است

    فاشیست‌ها می‌کشند که کمونیست است‌

    کمونیست‌ها می‌کشند که آنارشیست است

    روس ها می‌کشند که پدر سوخته از چین حمایت می‌کند

    چینی‌ها می‌کشند که حرام‌زاده سنگ روسیه را به سینه می‌زند

    و می‌کشند و می‌کشند و می‌کشند

    و چه قصاب خانه‌یی است این دنیای بشریت

    احمد شاملو
    من زنگي را دوست دارم
    ولي از زندگي دوباره مي ترسم!
    دين را دوست دارم
    ولي از كشيش ها مي ترسم!ر
    قانون را دوست دارم
    ولي از پاسبان ها مي ترسم!ر
    عشق را دوست دارم
    ولي از زن ها مي ترسم!ر
    كودكان را دوست دارم
    ولي از آينه مي ترسم!ر
    سلام را دوست دارم
    ولي از زبانم مي ترسم!
    من مي ترسم ، پس هستم
    اين چنين مي گذرد روز و روزگار من
    من روز را دوست دارم
    ولي از روزگار مي ترسم!

    زنده یاد "حسین پناهی "
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا