babakv
عضو جدید
من 156 امم
یعنی ماهشهر یا مشهد؟؟؟ تاریخ طب صنعتی شما کی بود؟؟؟
من 156 امم
من 156 امم
سلام مهندس
با توجه به تاریخهایی که گفتی حتما باید جوابهات می رسید
،کاراشون که برنامه ریزی درست و حسابی نداره،کافیه یه مدرکی ازت گم کرده باشن اونوقت دیگه کارت تو روال اداری میمونه.
پیشنهادی که من میتونم بهت بکنم اینه که حضوری بری شرکت و پیگیری کنی.
فکر میکنم می ارزه 2 روز بری تهران،کلی کارت جلو می افته
یعنی ماهشهر یا مشهد؟؟؟ تاریخ طب صنعتی شما کی بود؟؟؟
سلام مهندس
با توجه به تاریخهایی که گفتی حتما باید جوابهات می رسید
،کاراشون که برنامه ریزی درست و حسابی نداره،کافیه یه مدرکی ازت گم کرده باشن اونوقت دیگه کارت تو روال اداری میمونه.
پیشنهادی که من میتونم بهت بکنم اینه که حضوری بری شرکت و پیگیری کنی.
فکر میکنم می ارزه 2 روز بری تهران،کلی کارت جلو می افته
آقا جان سایت NIOC.IR هم بروزرسانی شد http://www.nioc.ir/Portal/Home/Show...ebPartID=5833e1c0-124a-4a93-93b1-d76a564b443cسلام
آقای blackberry فکر نکنم به این زودیا اعلام کنن تکمیل ظرفیتو!!! حداقل تا آخر ماه . دوستان به نظر شما نفت و گاز پارس چن نفر نیرو گرفته؟؟؟ از 400 نفر بیشتره؟؟؟؟
30 روزه هستشیعنی بر اساس همون تاریخ مراجعه به طب هستش؟
با این حساب شما افتاددید ماهشهر؟
ممکنه بگید فامیلی شما با چی شروع میشه؟
با این حساب من که طبم 15 فروردینه حتما رتبه ام بالای 300 میشه.و قاعدتا باید برم مشهد.
البته اگه این دسته بندی ها بر اساس رشته و مدرک تحصیلی نباشه.
ایا میدونید دوره اموزشی پارس چند ماهه؟
دوستان من امروز با گزينش و پارس تماس گرفتم
گزينش گفت كه جوابم نيومده
شركت هم گفت نه گزينش و نه طب جوابش نيومده!
تاريخ طب من 4 اسفند بود و مصاحبه گزينش 20 اسفند
كسي هست شرايط بدتر از من داشته باشه؟؟
حداقل فكر ميكردم جواب طب اومده باشه.
اينجا كه همه ماشالا جوابشون اومده.
سلام داش هادی، شماره گزینش: 02166725057سلام؛
گزینش با چه شماره ای تماس گرفتی؟
پارس چه شماره ای؟
دوستان آقاي one-1 و farkhaniii
شما جواب گزينش رو از خود گزينش كوچه يغما هم گرفتيد؟يا شركت بهتون گفت؟
ممكنه جوابها رو دستي برده باشن شركت و به خاطر مشكلات اخيرشون تو سيستم هاي خود گزينش هنوز وارد نشده باشه؟
سلامسلام داش هادی، شماره گزینش: 02166725057
من همین الان با گزینش تماس گرفتم، اولش آقای حسینی یکم حرصم داد، که قبول نشدی و دیگه امیدی نیست و تموم شد و ... بعد گفت قبول شدی، البته قبلش قول دعای فرج و دست بوسی مادر و نماز شکرو ... ازم گرفت!
آخیش ، خیالم راحت شد! خدایا شکرت...
نپرسیدی تو لیست ماهشهری یا مشهد؟؟؟ یعنی منظورش از 2 تا لیست مشهد و ماهشهره ؟؟؟
سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سال پیش به اصرار خانمم خیلی اتفاقی و در آخرین لحظات واسه آزمون ثبت نام کردم.2 ثانیه مونده به ساعت 24 ثبت نامم تکمیل شد.مدیر مهندسی فروش یه شرکت در زمینه مولد های برق کوچک بودم و واسه رسیدن به اینجا حدود 7 سال همه جور کار کرده بودم،خداروشکر حقوقم خیلی خیلی عالی بود ولی 1 کار پر استرس بود.در کنار فقط و فقط اصرار همسرم ویه کل کلی که با خودم پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم استخدامی رو ادامه بدم ........... و خوشبختانه قبول شدم.منتظر بودم که وقتش بشه و به خانمم بگم نمیرم.یه دفعه دلار رفت بالا و دستگاهی که 5شنبه قرار دادشو 44 میلیون نوشته بودم ،شنبه شد 78 میلیون تومن . و بعدشم بازار خوابید، یکی یکی کارمندا کم شدن و در آخر سال مدیر عامل تصمیم گرفت کلا فیلد کارشو از تجهیزات نیروگاهی به سینمای چند بعدی تغییر بده .... صنعت به خدمات و تفریح...... از اون وقت از حوالی برج 10 فروشی نداشتیم لذا درآمد منم شد :صفر. قبول شدن تو مصاحبه قوت قلب بزرگی واسم شد . اما خرج اجاره و معاش زندگی خیلی بیشتر از اونی بود که بشه منتظر کال کردن اهواز شم افتادم به کارای مختلف از ترجمه و تایپ تا نقشه کشی و ... چند تا شرکت خصوصی معنبر هم okشد ولی فکر می کردم هر آن ممکنه اهواز بگه پاشو بیا پس نمی تونستم باهاشون قرار داد ببندم. 3 سال بود به خاطر کارم مشهد بودم و 1 سال بود که خانمم باهام زندگی می کرد و اسفند باید جشن عروسی می گرفتم ................هیچکی نمی دونست بیکارم حتی خانمم.....خیلی سخت بود....... ولی گذشت ...عروسی که تموم شد بهش گفتم نزدیک 3 ماهه بیکارم . وای از بی نظمی شرکت نفت و انتظار تمام نشدنی ما. قرارداد اجاره تموم شده و نمی دونی چیکار کنی. خداخیرش بده صاحبخونم گفت مهم نیست ،تا هروقت نشستی ،نشستی . نه اون می دونه کی خالی می کنم نه من!
3 هفته پیش بعد از 1 سال دکتر رفتنو کلی تشخیص احمقانه دکترای بی سواد فهمیدیم خانمم MS داره . نمی دونید چی بهمون گذشت تا باهاش کنار اومدیم(تقریبا) خیلی دلم می خواست اینجا بنویسم تا خالی شم ولی گفتم که چی مردم بگن : آخی!!!طفلک. به خاطر شرایط خاص خانواده تا مدتی به هیچکی چیزی نگفتم و با قرض مبلغی پول از دوستم به بهانه خرج اجاره و ... دارو و درمان های گرون قیمتش رو تهیه کردم .داداشم وقتی می بینتم میگه چقدر پیر شدی. اگه این همه مدت خدا باهام نبود واقعا نمی دونم چیکار می کردم. همیشه ته دلم قرص بوده و هست که درست میشه. یه پول گنده به کسی قرض داده بودم که نمی تونست برگردونه ...زنگ زد گفت ریختم به حساب. چه حالی داد!!!
....................
خدا رو شکر . خیلی وقتا با خبرای قشنگتون دلمو شاد کردین و از نظراتتون استفاده کردم.
امروز شروع کردیم به جمع کردن اسباب اساسیه تا اگه زنگ زدن یه دفعه شوکه نشیم.........همه چی خوب شده خدا روشکر.حال منم خیلی بهتر شده.
معذرت خواهی نمی کنم که نوشتم طولانی شد چون سهممو یه جا نوشتم!!
خدا همتونو حفظ کنه و موفق باشید.
!Not to be continued
تقدیم همتون
سلام دوست عزیزکسی هست طب و تحقیق محلی اومده باشن ولی مصاحبه گزینش نرفته باشن؟؟؟؟؟؟؟
نفت و گاز پارس
سلام دوست عزیز
من هم طب انجام دادم هم تحقیقات برام امدن.با شرکت تماس گرفتم گفتن پروندت تکمیله ومنتظر تماس باش ولی مصاحبه عقیدتی انجام ندادم.
من چیزی از گزینش سوال نکردم.سوالم در مورد طب صنعتی بود که گفت پروندت تکمیله و منتظر تماس باش .سلام
من هم دقیقا شرایط شمارو دارم ولی امروز دوستم رفت شرکت گفتن جواب گزینش نیومده،شما خودت گرسیدی که گفنت تکمیله پروندت؟
سلام
آرش مصاحبه گزینشت کی بوده؟
سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سال پیش به اصرار خانمم خیلی اتفاقی و در آخرین لحظات واسه آزمون ثبت نام کردم.2 ثانیه مونده به ساعت 24 ثبت نامم تکمیل شد.مدیر مهندسی فروش یه شرکت در زمینه مولد های برق کوچک بودم و واسه رسیدن به اینجا حدود 7 سال همه جور کار کرده بودم،خداروشکر حقوقم خیلی خیلی عالی بود ولی 1 کار پر استرس بود.در کنار فقط و فقط اصرار همسرم ویه کل کلی که با خودم پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم استخدامی رو ادامه بدم ........... و خوشبختانه قبول شدم.منتظر بودم که وقتش بشه و به خانمم بگم نمیرم.یه دفعه دلار رفت بالا و دستگاهی که 5شنبه قرار دادشو 44 میلیون نوشته بودم ،شنبه شد 78 میلیون تومن . و بعدشم بازار خوابید، یکی یکی کارمندا کم شدن و در آخر سال مدیر عامل تصمیم گرفت کلا فیلد کارشو از تجهیزات نیروگاهی به سینمای چند بعدی تغییر بده .... صنعت به خدمات و تفریح...... از اون وقت از حوالی برج 10 فروشی نداشتیم لذا درآمد منم شد :صفر. قبول شدن تو مصاحبه قوت قلب بزرگی واسم شد . اما خرج اجاره و معاش زندگی خیلی بیشتر از اونی بود که بشه منتظر کال کردن اهواز شم افتادم به کارای مختلف از ترجمه و تایپ تا نقشه کشی و ... چند تا شرکت خصوصی معنبر هم okشد ولی فکر می کردم هر آن ممکنه اهواز بگه پاشو بیا پس نمی تونستم باهاشون قرار داد ببندم. 3 سال بود به خاطر کارم مشهد بودم و 1 سال بود که خانمم باهام زندگی می کرد و اسفند باید جشن عروسی می گرفتم ................هیچکی نمی دونست بیکارم حتی خانمم.....خیلی سخت بود....... ولی گذشت ...عروسی که تموم شد بهش گفتم نزدیک 3 ماهه بیکارم . وای از بی نظمی شرکت نفت و انتظار تمام نشدنی ما. قرارداد اجاره تموم شده و نمی دونی چیکار کنی. خداخیرش بده صاحبخونم گفت مهم نیست ،تا هروقت نشستی ،نشستی . نه اون می دونه کی خالی می کنم نه من!
3 هفته پیش بعد از 1 سال دکتر رفتنو کلی تشخیص احمقانه دکترای بی سواد فهمیدیم خانمم MS داره . نمی دونید چی بهمون گذشت تا باهاش کنار اومدیم(تقریبا) خیلی دلم می خواست اینجا بنویسم تا خالی شم ولی گفتم که چی مردم بگن : آخی!!!طفلک. به خاطر شرایط خاص خانواده تا مدتی به هیچکی چیزی نگفتم و با قرض مبلغی پول از دوستم به بهانه خرج اجاره و ... دارو و درمان های گرون قیمتش رو تهیه کردم .داداشم وقتی می بینتم میگه چقدر پیر شدی. اگه این همه مدت خدا باهام نبود واقعا نمی دونم چیکار می کردم. همیشه ته دلم قرص بوده و هست که درست میشه. یه پول گنده به کسی قرض داده بودم که نمی تونست برگردونه ...زنگ زد گفت ریختم به حساب. چه حالی داد!!!
....................
خدا رو شکر . خیلی وقتا با خبرای قشنگتون دلمو شاد کردین و از نظراتتون استفاده کردم.
امروز شروع کردیم به جمع کردن اسباب اساسیه تا اگه زنگ زدن یه دفعه شوکه نشیم.........همه چی خوب شده خدا روشکر.حال منم خیلی بهتر شده.
معذرت خواهی نمی کنم که نوشتم طولانی شد چون سهممو یه جا نوشتم!!
خدا همتونو حفظ کنه و موفق باشید.
!Not to be continued
تقدیم همتون
ان شاالله که همسرتون خوب میشه ،،، نذر صلوات کنید برا شفا ان شالله تاثیر داره.سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سال پیش به اصرار خانمم خیلی اتفاقی و در آخرین لحظات واسه آزمون ثبت نام کردم.2 ثانیه مونده به ساعت 24 ثبت نامم تکمیل شد.مدیر مهندسی فروش یه شرکت در زمینه مولد های برق کوچک بودم و واسه رسیدن به اینجا حدود 7 سال همه جور کار کرده بودم،خداروشکر حقوقم خیلی خیلی عالی بود ولی 1 کار پر استرس بود.در کنار فقط و فقط اصرار همسرم ویه کل کلی که با خودم پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم استخدامی رو ادامه بدم ........... و خوشبختانه قبول شدم.منتظر بودم که وقتش بشه و به خانمم بگم نمیرم.یه دفعه دلار رفت بالا و دستگاهی که 5شنبه قرار دادشو 44 میلیون نوشته بودم ،شنبه شد 78 میلیون تومن . و بعدشم بازار خوابید، یکی یکی کارمندا کم شدن و در آخر سال مدیر عامل تصمیم گرفت کلا فیلد کارشو از تجهیزات نیروگاهی به سینمای چند بعدی تغییر بده .... صنعت به خدمات و تفریح...... از اون وقت از حوالی برج 10 فروشی نداشتیم لذا درآمد منم شد :صفر. قبول شدن تو مصاحبه قوت قلب بزرگی واسم شد . اما خرج اجاره و معاش زندگی خیلی بیشتر از اونی بود که بشه منتظر کال کردن اهواز شم افتادم به کارای مختلف از ترجمه و تایپ تا نقشه کشی و ... چند تا شرکت خصوصی معنبر هم okشد ولی فکر می کردم هر آن ممکنه اهواز بگه پاشو بیا پس نمی تونستم باهاشون قرار داد ببندم. 3 سال بود به خاطر کارم مشهد بودم و 1 سال بود که خانمم باهام زندگی می کرد و اسفند باید جشن عروسی می گرفتم ................هیچکی نمی دونست بیکارم حتی خانمم.....خیلی سخت بود....... ولی گذشت ...عروسی که تموم شد بهش گفتم نزدیک 3 ماهه بیکارم . وای از بی نظمی شرکت نفت و انتظار تمام نشدنی ما. قرارداد اجاره تموم شده و نمی دونی چیکار کنی. خداخیرش بده صاحبخونم گفت مهم نیست ،تا هروقت نشستی ،نشستی . نه اون می دونه کی خالی می کنم نه من!
3 هفته پیش بعد از 1 سال دکتر رفتنو کلی تشخیص احمقانه دکترای بی سواد فهمیدیم خانمم MS داره . نمی دونید چی بهمون گذشت تا باهاش کنار اومدیم(تقریبا) خیلی دلم می خواست اینجا بنویسم تا خالی شم ولی گفتم که چی مردم بگن : آخی!!!طفلک. به خاطر شرایط خاص خانواده تا مدتی به هیچکی چیزی نگفتم و با قرض مبلغی پول از دوستم به بهانه خرج اجاره و ... دارو و درمان های گرون قیمتش رو تهیه کردم .داداشم وقتی می بینتم میگه چقدر پیر شدی. اگه این همه مدت خدا باهام نبود واقعا نمی دونم چیکار می کردم. همیشه ته دلم قرص بوده و هست که درست میشه. یه پول گنده به کسی قرض داده بودم که نمی تونست برگردونه ...زنگ زد گفت ریختم به حساب. چه حالی داد!!!
....................
خدا رو شکر . خیلی وقتا با خبرای قشنگتون دلمو شاد کردین و از نظراتتون استفاده کردم.
امروز شروع کردیم به جمع کردن اسباب اساسیه تا اگه زنگ زدن یه دفعه شوکه نشیم.........همه چی خوب شده خدا روشکر.حال منم خیلی بهتر شده.
معذرت خواهی نمی کنم که نوشتم طولانی شد چون سهممو یه جا نوشتم!!
خدا همتونو حفظ کنه و موفق باشید.
!Not to be continued
تقدیم همتون
من دیگه انقد اعصابم خراب بود دوباره زنگ زدم اهواز
خانومی گوشیو برداشت
پروندمو دید، گفت تکمیله منتظر تماس باشید...
حتی شنیدنش هم غم بزرگی روی شونه های آدم میگذاره، پسرخاله من هم MS داره، میبینم که چقدر اذیت میشه. خدا به شما و خانوادتون صبر بده.سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سال پیش به اصرار خانمم خیلی اتفاقی و در آخرین لحظات واسه آزمون ثبت نام کردم.2 ثانیه مونده به ساعت 24 ثبت نامم تکمیل شد.مدیر مهندسی فروش یه شرکت در زمینه مولد های برق کوچک بودم و واسه رسیدن به اینجا حدود 7 سال همه جور کار کرده بودم،خداروشکر حقوقم خیلی خیلی عالی بود ولی 1 کار پر استرس بود.در کنار فقط و فقط اصرار همسرم ویه کل کلی که با خودم پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم استخدامی رو ادامه بدم ........... و خوشبختانه قبول شدم.منتظر بودم که وقتش بشه و به خانمم بگم نمیرم.یه دفعه دلار رفت بالا و دستگاهی که 5شنبه قرار دادشو 44 میلیون نوشته بودم ،شنبه شد 78 میلیون تومن . و بعدشم بازار خوابید، یکی یکی کارمندا کم شدن و در آخر سال مدیر عامل تصمیم گرفت کلا فیلد کارشو از تجهیزات نیروگاهی به سینمای چند بعدی تغییر بده .... صنعت به خدمات و تفریح...... از اون وقت از حوالی برج 10 فروشی نداشتیم لذا درآمد منم شد :صفر. قبول شدن تو مصاحبه قوت قلب بزرگی واسم شد . اما خرج اجاره و معاش زندگی خیلی بیشتر از اونی بود که بشه منتظر کال کردن اهواز شم افتادم به کارای مختلف از ترجمه و تایپ تا نقشه کشی و ... چند تا شرکت خصوصی معنبر هم okشد ولی فکر می کردم هر آن ممکنه اهواز بگه پاشو بیا پس نمی تونستم باهاشون قرار داد ببندم. 3 سال بود به خاطر کارم مشهد بودم و 1 سال بود که خانمم باهام زندگی می کرد و اسفند باید جشن عروسی می گرفتم ................هیچکی نمی دونست بیکارم حتی خانمم.....خیلی سخت بود....... ولی گذشت ...عروسی که تموم شد بهش گفتم نزدیک 3 ماهه بیکارم . وای از بی نظمی شرکت نفت و انتظار تمام نشدنی ما. قرارداد اجاره تموم شده و نمی دونی چیکار کنی. خداخیرش بده صاحبخونم گفت مهم نیست ،تا هروقت نشستی ،نشستی . نه اون می دونه کی خالی می کنم نه من!
3 هفته پیش بعد از 1 سال دکتر رفتنو کلی تشخیص احمقانه دکترای بی سواد فهمیدیم خانمم MS داره . نمی دونید چی بهمون گذشت تا باهاش کنار اومدیم(تقریبا) خیلی دلم می خواست اینجا بنویسم تا خالی شم ولی گفتم که چی مردم بگن : آخی!!!طفلک. به خاطر شرایط خاص خانواده تا مدتی به هیچکی چیزی نگفتم و با قرض مبلغی پول از دوستم به بهانه خرج اجاره و ... دارو و درمان های گرون قیمتش رو تهیه کردم .داداشم وقتی می بینتم میگه چقدر پیر شدی. اگه این همه مدت خدا باهام نبود واقعا نمی دونم چیکار می کردم. همیشه ته دلم قرص بوده و هست که درست میشه. یه پول گنده به کسی قرض داده بودم که نمی تونست برگردونه ...زنگ زد گفت ریختم به حساب. چه حالی داد!!!
....................
خدا رو شکر . خیلی وقتا با خبرای قشنگتون دلمو شاد کردین و از نظراتتون استفاده کردم.
امروز شروع کردیم به جمع کردن اسباب اساسیه تا اگه زنگ زدن یه دفعه شوکه نشیم.........همه چی خوب شده خدا روشکر.حال منم خیلی بهتر شده.
معذرت خواهی نمی کنم که نوشتم طولانی شد چون سهممو یه جا نوشتم!!
خدا همتونو حفظ کنه و موفق باشید.
!Not to be continued
تقدیم همتون
ما احتمالا میشیم گروه Bامیدی جان پتروشیمی رو چکار کردی ؟سلام من تماس گرفتمگفت كه مي توني فردا بياي واست شروع بكار بزنممنم گفتم نه.گفت پس منتظر باش تا هفته ديگهدر ضمن آمار شهرام و دارم الان رفته مركز آموزش 5 كيلومتري اهوازه يك هفته ميرن كلاس ايمني بعد سه ماه ميرن توي يونيت ها سر كار بعد از اون ميرن 5 تا 6 ماه آموزش