مشاعرۀ سنّتی

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یارب زکرم دری به رویم بگشا/راهی که دراو نجات باشد بنما
مستغنیم ازهردوجهان کن به کرم/جزیاد تو هرچه هست بر از دل ما

امد اما در نگاهش ان نوازش ها نبود // چشم خواب الوده اش را مستی رویا نبود...

من جلوه ی شباب ندیدم به عمر خویش........از دیگران حدیث جوانی شنیده ام

من از آن روز که در بند توام آزادم/پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
امد اما در نگاهش ان نوازش ها نبود // چشم خواب الوده اش را مستی رویا نبود...



من از آن روز که در بند توام آزادم/پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم



موی سپید را فلکم رایگان نداد........این رشته را به نقد جوانی خریده ام
 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوش دارویی وبعد مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
همه را با هم و با عشق بچين
ولي از ياد مبر :
پشت هر كوه بلند، سبزه‌زاري ست پر از ياد خدا
و در آن باز كسي مي‌خواند
كه خدا هست ، خدا هست هنوز ..
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا