مشاعرۀ سنّتی

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هیچ فرقی نکردی،
همونی بودی که از اول دیده بودمت .
تو حواصت نبود، روت به یه طرف دیگه بود که یه آن برگشتی و منو دیدی.
فقط خیره نگاه کردی...
یادته...
یادته که عشقمون با یه نگاه شروع شد....
یادته فقط نگاه بود و لبخند ...
ویادته که با نگاه هم تموم شد...
می خوام بدونم که یادته با نگاه هامون چه خاطره ها داشتیم...
نه..
یادت نیست...
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ فرقی نکردی،
همونی بودی که از اول دیده بودمت .
تو حواصت نبود، روت به یه طرف دیگه بود که یه آن برگشتی و منو دیدی.
فقط خیره نگاه کردی...
یادته...
یادته که عشقمون با یه نگاه شروع شد....
یادته فقط نگاه بود و لبخند ...
ویادته که با نگاه هم تموم شد...
می خوام بدونم که یادته با نگاه هامون چه خاطره ها داشتیم...
نه..
یادت نیست...

تنها به حکم دل
در هم آمیختیم
نه به تب که بیتاب می شود گاهی
و تاب می بَرد
و نه به سبک رویش گل خورشید که بی هوا می چرخد
تا انحنای ذوب
به نرمی امتداد بوسه ای که ترد می شود تا پرش نبض پروانه
رها چون مخمل چمنزاران سبز
و ساده تر از جاری نگاه پس پلکهای خیس خفتگی
آفرینش ما
در بهشتی خودمانی
که نه به بها عرضه می شود نه بهانه
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
همه تن چشم شدم،خیره به دنبال تو گشتم،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

درنهانخانه ی جانم،گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید.
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه تن چشم شدم،خیره به دنبال تو گشتم،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

درنهانخانه ی جانم،گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید.

در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار ... کرده ام خاطر خود را بتمنای تو خوش
 

narges*

عضو جدید
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار ... کرده ام خاطر خود را بتمنای تو خوش

شکسته می شود از دوریت بلور دلم
بدون تو تپش قلب من چه بی معناست
بدون تو دلم از تب همیشه خواهد سوخت
بدون خنده تو قلب غنچه ها تنهاست
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اندیشه چنان مستِ خرابم
که دیگر می نیاید نیز خوابم
( اسرار نامه
عطار نیشابوری )



مرا لا به لای کدام خاطره جا گذاشته ای
که اینقدر،
بوی تو را می دهم؟!
به کدام ارزو پیوند داده ای
که اینقدر،
احساس سنگینی می کنم؟!
برای کدام تنهایی
نگاه داشته ای؟!
تو را انتظاریست بانو
ما
وصله ناجور نیستیم.

"روح ا... ساریجلو"
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا لا به لای کدام خاطره جا گذاشته ای

که اینقدر،
بوی تو را می دهم؟!
به کدام ارزو پیوند داده ای
که اینقدر،
احساس سنگینی می کنم؟!
برای کدام تنهایی
نگاه داشته ای؟!
تو را انتظاریست بانو
ما
وصله ناجور نیستیم.

"روح ا... ساریجلو"

مکن به نامه سیاهی ملامت من مست.........که آگهست که تقدیر بر سرش چه نوشت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای دل گر از آن چاه زنخدان بدرآیی......هرجا که روی زود پشیمان بدر آیی...


یک شبی مجنون نمازش راشکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد برلب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یارب از چه خوارم کرده ای
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک شبی مجنون نمازش راشکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد برلب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یارب از چه خوارم کرده ای

یاد باد انکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل خون دیده ی ما شاد نکرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد باد انکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل خون دیده ی ما شاد نکرد
در گفتــن و شنیــدن جملـۀ " دوستـــت دارم " چـــه هســـت ؟


که کسـی که میگــویـد


عاشــق تر میشـود و


کسـی که میشنـــود بی تفـــاوت تر ....
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
در گفتــن و شنیــدن جملـۀ " دوستـــت دارم " چـــه هســـت ؟


که کسـی که میگــویـد


عاشــق تر میشـود و


کسـی که میشنـــود بی تفـــاوت تر ....


روز هجران و شب فرقت يار آخر شد...زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

روز هجران و شب فرقت يار آخر شد...زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد
در "تو" !
خلاصه کردم ...
ای کاش !
یک بار ...
تنها همین یک بار ...
تکرار می شدی !
تکرار ...
و ...

به آتیش میکشیدی این فاصله ها رو ...
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
در "تو" !
خلاصه کردم ...
ای کاش !
یک بار ...
تنها همین یک بار ...
تکرار می شدی !
تکرار ...
و ...

به آتیش میکشیدی این فاصله ها رو ...
وان که گيسوي تو را رسم تطاول آموخت.......هم تواند کرمش داد من غمگين داد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وان که گيسوي تو را رسم تطاول آموخت.......هم تواند کرمش داد من غمگين داد
در گیسوان آن زن افسونگر
دیوانه وار عشق و هوس ریزد
باید شراب بوسه بیاشامد
ازساغر لبان فریبایی
مستانه سر گذارد و آرامد
بر تکیه گاه سینه زیبایی
ای آرزوی تشنه به گرد او
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
وفا و عهد نکو باشد ار بياموزي............وگرنه هر که تو بيني ستمگري داند
 

naghmeh raha

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم مرا ز خواب پریشان نگاه دار
ای دل اگر چه بی سر و سامان تر از تو نیست
چون سایه سر رها کن و سامان نگاه دار

روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ، ننمایی وطنم...
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ، ننمایی وطنم...
من ایستاده تا کنمش جان فدا چوشمع
اوخودگذربه ما چونسیم سحرنکرد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا