آخه ما كجا آنها كجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا قياس مع الفارق مي كني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
معمولا اگه چیزی رو بخوام برای بدست آوردنش تلاش می کنم، آدم صبوری هستم و اهل اصرار زیادی به خدا برای خواسته هام نیستم چون گاهی همین اصرار باعث استجابت خواسته ای میشه که به صلاحمون نیست، اما دعا می کنم.
و اما ج سوالتون: آره، سه بار که خیلی می خواستم
سری اول یه کاری برا من بود، اما خواسته شدید کسی دیگه بود، منم به خاطر اون (ونه خودم) از خدا خواستم مشکلم حل بشه، من تحمل می کردم، اما اون نه، و البته درست نشد، هرگز.
به نذر اعتقاد دارم، معمولا وقتی با نذر و یا عهد از خدا چیزی رو خواستم، درست شده کارم،
سری دوم برا حل مشکلم با خدا عهد بستم، داشت درست میشد اما من بدعهدی کردم و هنوز هم شرمنده خدای مهربونم هستم.
سری سوم هم ... بماند ...
اما وقتی بیشتر فکر می کنم، بسیار پیش اومده که چیزی رو خواستم و داده،
یک بار که یه مساله ای بود که خودم ازش ناامید بودم، اما بازهم از خدا خواستم، و خدا اونو بهم داد، مساله خیلی حیاتی نبود اما خیلی وقتا شک می کنم که معجزه بود.
مهربونی خدا رو نباید تفسیر کرد، اون مهربونترینه.
..تا حالا چیزی رو از ته دل از خدا خواستید و بهتون نداده باشه؟
پس معلومه ادم خوشبختی هستی. البته منم به بیشتر چیزایی که خواستم با وجود اینکه گاهی تلاش کافی نکردم، بطور جالبی همه چیز ردیف شده و من بهش رسیدم. اما چندتا هرزو هم دارم که بهش نرسیدم و شاید هم نرسم. البته مزش به همینه دیگه، اگه قرار باشه به هرچی میخوایم برسیم که دیگه مسخره میشهنه تا الان هرچی از ته دلم ازش خواستم بهم داده
ممنونتم خدا جووووووووووووووووووووون
آره.بيشتر چيزهايي كه مي خواستم به من نداده.
ميگن اگه چيزي را از خدا مي خواي بايد شرايط مادي آن را فراهم كني يعني اسبايش را فراهم كني.بعد توكل به خدا كني.اما من هر وقت اين كار را كردم برعكس شده.با سر زمين خوردم.........
فقط چند نمونه كه در چند ماهه اخير اتفاق افتاده براتون مي گم:
1-كسي را كه دوست داشتم شوهر كرد
2-نفر دوم آزمون پتروشيمي شدم.مصاحبه و گزينش هم خيلي خوب شدم اما چون پارتي نداشتم ردم كردن
3-نفر سوم آزمون توانير شدم.اتفاقا مصاحبه و گزينش توانير هم خيلي عالي شد اما بازم چون پارتي نداشتم رد شدم.
4-قرادادم براي سال جديد تمديد نشد
و.......
نوشته هاي دوستان را كه خواندم بعضيا مي گن مصلحت نبوده.مصلحت تنها واژه اي است كه ما براي شكست هايمان تعريف مي كنيم.
به همين دليل و خيلي دلايل ديگه هيچ چيز در زندگيم از خدا نمي خوام......
ممنون وافعا عالی بود حرفاتون لذت بردممعمولا اگه چیزی رو بخوام برای بدست آوردنش تلاش می کنم، آدم صبوری هستم و اهل اصرار زیادی به خدا برای خواسته هام نیستم چون گاهی همین اصرار باعث استجابت خواسته ای میشه که به صلاحمون نیست، اما دعا می کنم.
و اما ج سوالتون: آره، سه بار که خیلی می خواستم
سری اول یه کاری برا من بود، اما خواسته شدید کسی دیگه بود، منم به خاطر اون (ونه خودم) از خدا خواستم مشکلم حل بشه، من تحمل می کردم، اما اون نه، و البته درست نشد، هرگز.
به نذر اعتقاد دارم، معمولا وقتی با نذر و یا عهد از خدا چیزی رو خواستم، درست شده کارم،
سری دوم برا حل مشکلم با خدا عهد بستم، داشت درست میشد اما من بدعهدی کردم و هنوز هم شرمنده خدای مهربونم هستم.
سری سوم هم ... بماند ...
اما وقتی بیشتر فکر می کنم، بسیار پیش اومده که چیزی رو خواستم و داده،
یک بار که یه مساله ای بود که خودم ازش ناامید بودم، اما بازهم از خدا خواستم، و خدا اونو بهم داد، مساله خیلی حیاتی نبود اما خیلی وقتا شک می کنم که معجزه بود.
مهربونی خدا رو نباید تفسیر کرد، اون مهربونترینه.
آره خوشبختم چون خدا رو دارمپس معلومه ادم خوشبختی هستی. البته منم به بیشتر چیزایی که خواستم با وجود اینکه گاهی تلاش کافی نکردم، بطور جالبی همه چیز ردیف شده و من بهش رسیدم. اما چندتا هرزو هم دارم که بهش نرسیدم و شاید هم نرسم. البته مزش به همینه دیگه، اگه قرار باشه به هرچی میخوایم برسیم که دیگه مسخره میشه