شک!!!

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا حالا شده شک کنید؟ به چی شک کردید؟

کلا فرد شکاکی هستید؟

تا حالا در اعتقاداتتون شک کردید؟

به خانواده یا اطرافیان چطور؟

شده به درستی کاری که انجام دادید یا قراره انجام بدید شک کنید؟

به نظرتون شک کردن خوبه یا نه؟

تو این تاپیک میخوایم راجع به مقوله شک به بحث بشینیم.
بیشتر سعی میکنیم در وادی اعتقادی و تعاملات اجتماعی بحث کنیم تا بحثای روانشناسی.

خوب منتظرم. :gol:

سلام عموکس:ی
خوبی؟

فرد شکاک که نه ولی بعضی موقع ها اره به همه چی شک میکنم
به اینکه ادمایی که دورو برمن خوبن بدن ؟ چرا هرکس میفهمه دوسش داری یهو اخلاقش عوض میشه...واسه همین به همه ی زمینو زمان شکاک میشم
یه اعتقادات که...خوب ...شک تو اینجور موارد چیز خوبیه باعث میشه ادم بیشتر یاد بگیره بیشتر بره دنبال و بیشتر مطالعه کنه...
 

sariii

کاربر بیش فعال
خب ببین.شک از بی اعتقادی بوجود میاد!حالا به هر چیز!از خالق گرفته تا مخلوق!وقتی از چیزی مطمئن نباشی بوجودش شک میکنی...اما در مسائل اعتقاداتی باید بگم گاهی شک لازمه!آدم باید از خالقی که واسه ستایش انتخابش کرده مطمئن باشه تا مبادا اشتباه کرده باشه...من خودم به خیلی یقین ها رسیدم اما هنوز بعضی چیزا واسم اعتقاد نشده!!!مثلا اعتقاد دارم جهنم و بهشتی هست و کارای خوب و بد بی نتیجه نمیمونن ولی به اون جهنم و بهشتی که تو ذهنمون ساختن شک دارم!
معمولا به همه اعتماد دارم تا زمانیکه خلافش بهم ثابت شه!پس آدم شکاکی نیستم...
 

somayeh_63

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یه زمانی به خدا و به عدلش شک کردم!!!
شک خوبی بود به نظرم.....
الانم به عدل بعضی از مدعیان عدالت شک دارم......
 

mahta.m

عضو جدید
خب ببین.شک از بی اعتقادی بوجود میاد!حالا به هر چیز!از خالق گرفته تا مخلوق!

می بخشین یعنی الان من که الان یه بسته شیر گرفتم مشکوکه که درش باز شده یا نه بهش شک دارم بی اعتقادم؟ چون خودتون گفتین به هر چیز
 

آرانوس

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوب داشته باشین بیانات منو:cool:
به نظرمننننننننننممممم شک خوبه آخه میگن شک مقدمه یقینه پس شکی که به یقین برسه اون نه تنها بد نی که خوب هم هست.
شک خیلی جاها خوبه اگه به بعضی از دوستامون شک کنیم(منظورم دوستایی که جدید باهاشون آشنا میشیم یا یهجورایی مشکوکن) و سعی کینم بیشتر اونارو بشناسیم ضربه ای که داداشی گلم از دوستاش خورد رو دیگه نمیخوریم اون به دوستاش اعتماد کرده بود و شک بهشون نداشت ولی...
تو مسائل اعتقادی هم خیلی وقتا به شک میرسم ولی متاسفانه دنبال رفعش نمیرم .
اینا رو داشته باشین بقیه شون درجریان بحث میگم:D
 

R3iHan3H

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه خودم قبول دارم که برای برطرف کردنشون زیاد تلاش نکردم
درباره مثال که خواسته بودی بگم
مثلا من دبیر انجمنم تو دانشگاه و رابطه ی صمیمی با سردبیر مجله مون داشتم که پسر بود.مثل 2تا دوست خوب.اون دوست پسر من رو میشناخت و خیلی زود با اون هم صمیمی شد.گذشت و اون با دوست دخترش بهم زد.یه جورایی حس میکردم داره تو صمیمیت با من زیاده روی میکنه و بعضی جاها پاشو از گلیمش ذرازتر میکنه.از طرفی هم خیلی پسر خوبی بود واصلا نمیتونستم به این فکر کنم که قصدی داره از رفتاراش.شک داشتم که عمدی داره خودشو به من نزدیک میکنه منظوری داره یا نه
یه روز تا جایی که می تونستم پشت سر دوست پسرم پیشش حرف زدم و بد گفتم و گفتم میخوام باهاش بهم بزنم و ازش خسته شدم
خیلی قشنگ دیدم اونم زیرابش رو زد(با اینکه خیلی باهم جور بودن) و علنا بهم گفت تو موقعیت های بهتری میتونی داشته باشی و....
فهمیدم که شکم درست بوده و رابطه ام رو باهاش قطع کردم
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه خودم قبول دارم که برای برطرف کردنشون زیاد تلاش نکردم
درباره مثال که خواسته بودی بگم
مثلا من دبیر انجمنم تو دانشگاه و رابطه ی صمیمی با سردبیر مجله مون داشتم که پسر بود.مثل 2تا دوست خوب.اون دوست پسر من رو میشناخت و خیلی زود با اون هم صمیمی شد.گذشت و اون با دوست دخترش بهم زد.یه جورایی حس میکردم داره تو صمیمیت با من زیاده روی میکنه و بعضی جاها پاشو از گلیمش ذرازتر میکنه.از طرفی هم خیلی پسر خوبی بود واصلا نمیتونستم به این فکر کنم که قصدی داره از رفتاراش.شک داشتم که عمدی داره خودشو به من نزدیک میکنه منظوری داره یا نه
یه روز تا جایی که می تونستم پشت سر دوست پسرم پیشش حرف زدم و بد گفتم و گفتم میخوام باهاش بهم بزنم و ازش خسته شدم
خیلی قشنگ دیدم اونم زیرابش رو زد(با اینکه خیلی باهم جور بودن) و علنا بهم گفت تو موقعیت های بهتری میتونی داشته باشی و....
فهمیدم که شکم درست بوده و رابطه ام رو باهاش قطع کردم

در این انجمن ها چه میگذرد!!!!
 

آرانوس

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به خودم شک دارم.
ترجیح میدم بجای شک کردن به دیگران ، به خودم شک کنم

ولی اگه به همه اعتماد کنی بعضی افراد فرصت طلب بلایی رو سرت میارن که سر داداشم آوردن اون هم به همه اعتماد داشت ضربه رو از همین اعتمادش خورد.
پس به نظرم بهتر یه کم شک کنیم البته این با بدبینی کاملا متفاوت ها.
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولی اگه به همه اعتماد کنی بعضی افراد فرصت طلب بلایی رو سرت میارن که سر داداشم آوردن اون هم به همه اعتماد داشت ضربه رو از همین اعتمادش خورد.
پس به نظرم بهتر یه کم شک کنیم البته این با بدبینی کاملا متفاوت ها.

منم ضربه خوردم ولی من از یک پیر خردمندی و دنیا دیده ای خواستم رمز شادابی رو بهم بگه
گفت: عاشق همه باش
 

#parisa#

عضو جدید
کاربر ممتاز
من معمولا به کسی شک نمیکنم مگر اینکه بهم ثابت بشه آدم مشکوکیه
واسه همین زیاد پیش آمده که به کسی اعتماد کردم ولی بعدش خورده توی حالم
ولی هرچند وقت یه بار یه برنامه شک به خود دارم!!!!!!!
 

آرانوس

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منم ضربه خوردم ولی من از یک پیر خردمندی و دنیا دیده ای خواستم رمز شادابی رو بهم بگه
گفت: عاشق همه باش

درسته منم نمیگم به همه آدم باید بدبین باشه منم بر خلاف نظر خیلیا که میگن آدما همشون بدن مگه اینکه خلافش ثابت بشه معتقدم که آدما همه خوبن مگه اینکه خلافش ثابت بشه.
ولی در برخورد با بعضی آدما آدم حس بدی داره یه جورایی شک انگار خودبه خود به ادم القا میشه من میگم نباید بی اتعنا بود یه کم احتیاط و تحقیق بهتر از اینکه بدون هیچی به شخص اعتماد کنی و ضربه بخوری
 

#parisa#

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم ضربه خوردم ولی من از یک پیر خردمندی و دنیا دیده ای خواستم رمز شادابی رو بهم بگه
گفت: عاشق همه باش

مطمئنی گفت عاشق همه باش؟شاید منظورش این بوده که همه رو دوست داشته باش...این دو تا خیلی با هم فرق دارن!!!!!!!!!!
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطمئنی گفت عاشق همه باش؟شاید منظورش این بوده که همه رو دوست داشته باش...این دو تا خیلی با هم فرق دارن!!!!!!!!!!

منظورش اینه که بی منت ببخش مثل یه عاشق
وقتی در حق تو بدی کرد از خدا بخواه که از گناهش بگذره
وقتی تو در حقش خوبی میکنی برای خدا اینکار و بکن و منتظر تشکر از طرف اون بنده خدا نباش
 

#parisa#

عضو جدید
کاربر ممتاز
منظورش اینه که بی منت ببخش مثل یه عاشق
وقتی در حق تو بدی کرد از خدا بخواه که از گناهش بگذره
وقتی تو در حقش خوبی میکنی برای خدا اینکار و بکن و منتظر تشکر از طرف اون بنده خدا نباش

متوجه منظور اون پیرخردمند شدم
دارم میگم اون دوست داشتنه که واقعا جواب میده
من از وقتی دیدم به دنیا مثبت شده اصل رو گذاشتم روی دوست داشتن همه درسته سرش ضد حالم خوردم (منجمله توی همین باشگاه) ولی با تمام وجود حس میکنم دنیام رنگی تر شده.بهش عمل کنید جواب میده;)
 

Setareh_madness

عضو جدید
تا حالا شده شک کنید؟ به چی شک کردید؟

کلا فرد شکاکی هستید؟

تا حالا در اعتقاداتتون شک کردید؟

به خانواده یا اطرافیان چطور؟

شده به درستی کاری که انجام دادید یا قراره انجام بدید شک کنید؟

به نظرتون شک کردن خوبه یا نه؟

تو این تاپیک میخوایم راجع به مقوله شک به بحث بشینیم.
بیشتر سعی میکنیم در وادی اعتقادی و تعاملات اجتماعی بحث کنیم تا بحثای روانشناسی.

خوب منتظرم. :gol:

الان همه به هم شک دارن الان به مملکت باید شکاشت شک چیز خوبیه
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نتونستم نظر ساير دوستان رو بخونم ايشالا بعدا اومدم مي خونم

نظر من اينه که شک رو دو جور مي تونيم باهاش برخورد کنيم، يه نوع شک ها ي آني هستند که مختص اون برهه از زمان هستند مثلا شک سر جلسه ي کنکور، شک انتخاب کدوم دانشگاه و موارد مشابه...
اين جور مواقع بالاخره بايد يکي از گزينه ها رو انتخاب کنيم پس تنها راه حل اينه که خوب در اون زمينه مطالعه و تحقيق کنيم؛ اين جور شک کردن برا همه پيش مياد و يه چيز عادي در زندگي روزمره هست

نوع دوم شک، شک به چيزهايي هست که قبلا انتخاب کرديم و کارهايي که انجام داديم؛ از شک به اعتقادات سياسي و مذهبي گرفته تا شک به مثلا انتخاب رشته اي که قبلا انجام داديم
به نظرم اين جور مواقع آدم بايد مشي قبلي رو که انتخاب کرده رو ادامه بده و در عين حال به تحقيق بيشتر در اون موارد بپردازه و اگه لازم و امکان پذير شد راهشو عوض کنه

من قبلا ها هم به اين سايت سر مي زدم، نه در اين سايت و نه کلا در فضاي اينترنت نديدم بحثي به نتيجه برسه براي اينکه دو طرف به اعتقادات خودشون پافشاري مي کنن و هيچ کدوم يجورايي مي شه گفت شک نکرده برا همين بحثشون بي فايده شده پس اينجور جاها شک لازمه

ببخشين سرتون رو درد آوردم اينجوري تموم کنم که يه بار در يه سايتي اين متلک رو ديدم يکي نوشته بود اي کساني که ايمان آورده ايد يک بار هم که شده به چيزي که ايمان آوردين نيگا بندازين
الان احساس مي کنم اگه همه به جمله ي بالا عمل مي کردن الان وضعمون از همه لحاظ با الانمون خيلي فرق داشت

تفکیک جالبی بود. یه مثال ملموس تر اگه بخوام در تایید گفته های شما بزنم اینه که تو رانندگی وقتی میخوای سبقت بگیری هر چقدر هم که حرفه ای باشی شک همیشه به سراغت میاد. ولی اینجا دو مدل شک داریم. یکی شکی هست که مربوط به قبل از سبقت میشه، یعنی شما شک دارید که اصلا سبقت بگیرید یا نه. این از همون نوع اوله که شما فرمودید. ولی بعد از اینکه اقدام به گرفتن سبقت میکنی وسط راه ممکنه دوباره شک بیاد سراغت و این مربوط به کاریه که قبلا انجام دادی و موقعیتیه که خودت ایجاد کردی. عموما در این مورد راننده های حرفه ای شک اول رو مثبت قلمداد میکنن و همه اتفاق نظر دارن رو این مسئله که تا میشه باید تحقیق کرد و بعد اقدام به سبقت کرد. چون شما تا وقتی سبقت نگرفتی چیزی رو از دست ندادی. پس فرصت داری که موقعیت بهتری هم پیدا کنی. ولی وقتی شروع کردی و سبقت گرفتی دیگه ثانیه ها برات اهمیت پیدا میکنه. دیگه فرصتی برای شک کردن و در پی اون به یقین رسیدن وجود نداره. اگه گاز رو شل کنی باختی. چون زمان از دست میره. زندگی هم همینه. یعنی باید قبل از اینکه برای انجام کاری اقدام کنی بهش شک کنی. چون این نوع شک برات هزینه نمیتراشه. ولی اگه بدون شناخت (در واقع شناخت در پی تحقیق و مطالعه بدست میاد و انسان تا به چیزی شک نداشته باشه در موردش تحقیق نمیکنه) کاری رو انجام بدی ممکنه شکست در پی داسته باشه.

حالا از همه این حرفا تا اینجا فهمیدیم شک کردن قبل از اینکه یه اتفاقی بیفته یا کاری رو بخوایم انجام بدیم و یا ارتباطی رو بخواهیم ایجاد کنیم به مراتب بهتر از حالتیه که کارهامون رو بکنیم بعد بیایم راجع بهشون شک کنیم و به دنبالش بخواهیم مطالعه و تحقیق کنیم.


به هر چیز جدید و ناشناخته ای مشکوکم

توو کار پایاننامم به مراحل آزمایشاتم مشکوکم.. چند بار پروتوکل رو نگاه میکنم.. شاید هم این حساسیت باشه نه شکاکیت

البته خوندن صفحه حوادث روزنامه ها هم در شکاک شدن بی تاثیر نیس :D

اون قسمت اولی که گفتید از نظر من بیشتر به وسواس شبیهه تا شک.

و اما قسمت دوم اینکه گفتید خوندن صفحه حوادث روزنامه ها. اینو خودمم قبول دارم. آدم با دیدن افرادی که دارن کثافتکاری میکنن به همه مشکوک میشه. در واقع وقتی احساس میکنیم تو یه محیط آلوده زندگی میکنیم به آلوده بودن اطرافیانمون شک میکنیم. پس کسانی که زمینه شک در اونها قویه نباید دنبال این داستانهای جنایی و ... باشن.

شک
گاهی خوبه...تا جایی که باعث پیشرفتت بشه
اما به همسر ...نه
گاهی بهش شک نکردم...معمولا شک به همسر وقتی پیش میاد که به هم اعتماد نداشته باشین و با هم روراست نباشین

نکته خوبی بود. در این زمینه به یک چیز معتقدم و اون اینه که زن مقید نباید به همسرش شک کنه. مرد مقید هم نباید اینکارو بکنه. اما اگر مردی بیرون از خونه دچار لغزش شد من بهش توصیه میکنم حتما به همسرش شک کنه. که البته در اکثر مواری که شک وجود داره خود طرف دچار خطا و اشتباه شده به همین خاطر ترس از خطای طرف مقابلش باعث بروز شک میشه. البته در اکثر موارد. نه همیشه.

چرا اینقدر بد اخلاقی مشکوک:cool::cool:
اگه اسپم نکنیم چطوری بحث کنیم:cool::cool:
راستی من به خودتم مشکوکم:cool::cool:
و به........:cool::cool:

به من چرا؟


خب ببین.شک از بی اعتقادی بوجود میاد!حالا به هر چیز!از خالق گرفته تا مخلوق!وقتی از چیزی مطمئن نباشی بوجودش شک میکنی...اما در مسائل اعتقاداتی باید بگم گاهی شک لازمه!آدم باید از خالقی که واسه ستایش انتخابش کرده مطمئن باشه تا مبادا اشتباه کرده باشه...من خودم به خیلی یقین ها رسیدم اما هنوز بعضی چیزا واسم اعتقاد نشده!!!مثلا اعتقاد دارم جهنم و بهشتی هست و کارای خوب و بد بی نتیجه نمیمونن ولی به اون جهنم و بهشتی که تو ذهنمون ساختن شک دارم!
معمولا به همه اعتماد دارم تا زمانیکه خلافش بهم ثابت شه!پس آدم شکاکی نیستم...

:gol::gol::gol:

من یه زمانی به خدا و به عدلش شک کردم!!!
شک خوبی بود به نظرم.....
الانم به عدل بعضی از مدعیان عدالت شک دارم......

;)

خوب داشته باشین بیانات منو:cool:
به نظرمننننننننننممممم شک خوبه آخه میگن شک مقدمه یقینه پس شکی که به یقین برسه اون نه تنها بد نی که خوب هم هست.
شک خیلی جاها خوبه اگه به بعضی از دوستامون شک کنیم(منظورم دوستایی که جدید باهاشون آشنا میشیم یا یهجورایی مشکوکن) و سعی کینم بیشتر اونارو بشناسیم ضربه ای که داداشی گلم از دوستاش خورد رو دیگه نمیخوریم اون به دوستاش اعتماد کرده بود و شک بهشون نداشت ولی...
تو مسائل اعتقادی هم خیلی وقتا به شک میرسم ولی متاسفانه دنبال رفعش نمیرم .
اینا رو داشته باشین بقیه شون درجریان بحث میگم:D

:w41:
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی به وجود خدا شک میکنم :(

این که شک داری خوبه. ولی سعی کن برطرفش کنی. یعنی یا اینوری یا اونوری. :gol:

من از خدا تا بنده به همه مشکوکم

موید باشید. :D

نه خودم قبول دارم که برای برطرف کردنشون زیاد تلاش نکردم
درباره مثال که خواسته بودی بگم
مثلا من دبیر انجمنم تو دانشگاه و رابطه ی صمیمی با سردبیر مجله مون داشتم که پسر بود.مثل 2تا دوست خوب.اون دوست پسر من رو میشناخت و خیلی زود با اون هم صمیمی شد.گذشت و اون با دوست دخترش بهم زد.یه جورایی حس میکردم داره تو صمیمیت با من زیاده روی میکنه و بعضی جاها پاشو از گلیمش ذرازتر میکنه.از طرفی هم خیلی پسر خوبی بود واصلا نمیتونستم به این فکر کنم که قصدی داره از رفتاراش.شک داشتم که عمدی داره خودشو به من نزدیک میکنه منظوری داره یا نه
یه روز تا جایی که می تونستم پشت سر دوست پسرم پیشش حرف زدم و بد گفتم و گفتم میخوام باهاش بهم بزنم و ازش خسته شدم
خیلی قشنگ دیدم اونم زیرابش رو زد(با اینکه خیلی باهم جور بودن) و علنا بهم گفت تو موقعیت های بهتری میتونی داشته باشی و....
فهمیدم که شکم درست بوده و رابطه ام رو باهاش قطع کردم

آفرین. به موقع شک کردید و از یه پیشامد بد جلوگیری کردید. :gol:

من به خودم شک دارم.
ترجیح میدم بجای شک کردن به دیگران ، به خودم شک کنم

ولی من به خودمم شک ندارم. چه برسه به دیگران. :D

منم ضربه خوردم ولی من از یک پیر خردمندی و دنیا دیده ای خواستم رمز شادابی رو بهم بگه
گفت: عاشق همه باش

همینه.:D در تایید حرفات یکی از فواید اعتماد کردن رو تو همین تاپیک مطرح میکنم. :gol:

من معمولا به کسی شک نمیکنم مگر اینکه بهم ثابت بشه آدم مشکوکیه
واسه همین زیاد پیش آمده که به کسی اعتماد کردم ولی بعدش خورده توی حالم
ولی هرچند وقت یه بار یه برنامه شک به خود دارم!!!!!!!

:gol:
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه جمله خیلی قشنگ راجع به شک:

شک لبه تیزی دارد که اگر درست به کار برده نشود می تواند شاهرگ روابطمان را بزند.
 

parichehr16

عضو جدید
سلام دایی جون..شک؟؟؟راستش آره هم بهم شک کردن وهم به چیزایی شک کردم..حس بدیه ...خیلی بد..
 

parichehr16

عضو جدید
به اعتقادم یه بار شک کردم....ولی...ولی رفتم راجع بهش اطلاعاتی رو کسب کردم و متوجه شدم که چقدر این شک من پوچ و بیمعنی بود..
 

Similar threads

بالا