بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
چيزها ديدم در روي زمين :
كودكي ديدم . ماه را بو مي كرد .
قفسي بي در ديدم كه در آن ، روشني پرپر مي زد .
نردباني كه از آن ، عشق مي رفت به بام ملكوت .
من زني را ديدم ، نور در هاون مي كوبيد .
ظهر در سفره آنان نان بود ، سبزي دور شبنم بود ،
كاسه داغ محبت بود .
من گدايي ديدم ، در به درمي رفت آواز چكاوك مي خواست
و سپوري كه به يك پوسته خربزه مي برد نماز
*****
بره اي را ديدم ، بادبادك مي خورد
من الاغي ديدم ، يونجه را مي فهميد
در چرا گاه (( نصيحت )) گاوي ديدم سبز
شاعري ديدم هنگام خطاب ، به گل سوسن مي گفت : (( شما ))
*****
من كتابي ديدم ، واژه هايش همه از جنس بلور
كاغذي ديدم ، از جنس بهار .
موزه اي ديدم ، دور از سبزه
مسجدي دور از آب
سر بالين فقيهي نوميد ، كوزه اي ديدم لبريز سئوال
*****
قاطري ديدم بارش (( انشاء ))
اشتري ديدم بارش سبد خالي (( پند و امثال )) .
عارفي ديدم بارش (( تنناها ياهو ))
*****
من قطاري ديدم ، روشنايي مي برد .
من قطاري ديدم ، فقه مي برد و چه سنگين مي رفت .
من قطاري ديدم .كه سياست مي برد ( و چه خالي مي رفت . )
من قطاري ديدم ، تخم نيلوفر و آواز قناري مي برد .
و هواپيمايي ، كه در آن اوج هزاران پايي
خاك از شيشه آن پيدا بود :
كاكل پوپك ،
خالهاي پر پروانه ،
عكس غوكي در حوض
و عبور مگس از كوچه تنهايي .
خواهش روشن يك گنجشك ،وقتي از روي چناري به
زمين مي آيد .
و بلوغ خورشيد .
و هم آغوشي زيباي عروسك با صبح .
*****
پله هايي كه به گلخانه شهوت مي رفت .
پله هايي كه به سردابه الكل مي رفت .
پله هايي كه به بام اشراق
پله هايي به سكوي تجلي مي رفت
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درست یادم نمیاد ... :D
به سلامتی ...
پس شد مریم خانوم گل ...
چه اسم قشنگی ...
حالا شما یخورده بیشتر فکر کنید:surprised::D
سلامت باشید...
ممنونم.....
:redface::redface::redface:


ببخشید من تشکر ندارم..... بعد از اذان مغرب شارژ میشه تا ساعت 12 به زور میکشه....
:gol::gol::gol:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا شما یخورده بیشتر فکر کنید:surprised::D
سلامت باشید...
ممنونم.....:redface::redface::redface:


ببخشید من تشکر ندارم..... بعد از اذان مغرب شارژ میشه تا ساعت 12 به زور میکشه....:gol::gol::gol:

فکر کنم تالار اسلام و قرآن بود ... :)
نه تشکر لازم نیست، راستش تا حالا من تشکرام هیچوقت تموم نشده ... :)

چه خبرا؟ خوش میگذره؟
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فکر کنم تالار اسلام و قرآن بود ... :)
نه تشکر لازم نیست، راستش تا حالا من تشکرام هیچوقت تموم نشده ... :)

چه خبرا؟ خوش میگذره؟

به احتمال زیاد... اما من یادم نمیاد....:smile:
خوب حالا به چی گیر بدیم؟ :surprised::redface:
خوش بحالتون.... تشکراتونو به من قرض نمیدین؟:redface: من که تمام دعا دعا میکنم تشکرام تمام نشه...
سلامتی... خبر خاصی نیست....
خدا را شکر...
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
به احتمال زیاد... اما من یادم نمیاد....:smile:
خوب حالا به چی گیر بدیم؟ :surprised::redface:
خوش بحالتون.... تشکراتونو به من قرض نمیدین؟:redface: من که تمام دعا دعا میکنم تشکرام تمام نشه...
سلامتی... خبر خاصی نیست....
خدا را شکر...
نمیدونم والا، میشه به خودمون گیر بدیم ... :D
بله حتما، الان چنتا میذارم تو پاکت میدم خدمتتون ... :D
خب خداروشکر ...

چرا امشب اینقد خلوته؟
نه، هر شب اینجا اینطوریه، زیاد کسی نیست، دیگه مثل قدیما نیست ... :(

مهمون نمی خواین؟:redface:
بله چرا که نه، خوش اومدی، ولی فکر کنم ساعت 3 میخوان در ینجا رو ببندن ... :D
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم والا، میشه به خودمون گیر بدیم ... :D
بله حتما، الان چنتا میذارم تو پاکت میدم خدمتتون ... :D
خب خداروشکر ...


نه، هر شب اینجا اینطوریه، زیاد کسی نیست، دیگه مثل قدیما نیست ... :(
ممنونم.... فقط بی زحمت بگید چند تاس من برم پستهایی که گذاشتم واسه فردا تشکر کنم پیدا کنم....:D:gol:
دیشب اولین باری بود که درست و حسابی امدم.... شلوغ بود ... فکر کردم همیشه همینجوریه....



شبتون بخیر
:gol:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
با اجازتون من رفع زحمت کنم....
خوشحال شدم...
شب همگی بخیر...

شبت بخیر و خوشی ...:gol:
خوابای رنگی رنگی ببینی، عین خودت ...:D

...................................................................................

ساعتم که 3 شد ...
ما بریم دیگه ...
شب همگی بخیر و خوشی ... :gol:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
امشب شب چهارشنبه سوریه
طبق رسم سال پیش اینجا باید امشب بسته بشه...
یکی بیاد اینجا رو ببنده...
 

Similar threads

بالا