بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم
- شروع کننده موضوع فانوس تنهایی
- تاریخ شروع
شایدآره دقیقا البته من بهش میگم اعتیاد
حالا بقیه کجان؟
البته من نشون دادم می تونم نیام
یه مدت واسه امتحان
سایت میامدم ولی اینجا نه
البته
اگه صادقانه بگم
تقریبا همه پستها رو می خوندم
شاید
حالا بقیه کجان؟
البته من نشون دادم می تونم نیام
یه مدت واسه امتحان
سایت میامدم ولی اینجا نه
البته
اگه صادقانه بگم
تقریبا همه پستها رو می خوندم
نمیدونم امشب مسکه قراره از 12.30 به بعد شرو ع کنن بعد ارور احتمالا الانام دیگه میریم تو ارور پس فعلن تا بعد از ارور
سلام به همه دوستان عزیز
خوبین؟
سلامتین ایشالا؟
چقدر امشب خلوته
خوبین؟
سلامتین ایشالا؟
چقدر امشب خلوته
سلام به همه دوستان عزیز
خوبین؟
سلامتین ایشالا؟
چقدر امشب خلوته
سلامو درود به محمد صادق و آرام خانوم عزیز
سلامسلام نگارجان
سلام آقا حميد
من امشب زود اومدم
خوبی؟
این الان زوده ملودی؟؟
امتحانا تقریبا
یه عمومی مونده 12
ولی تا 26 تحویل دارم
سلام ارمش جانسیلام سیلام بچه ها!!کوچکترا بزرگا!!
خوبیدپ؟دلم براتون تنگ شده!!زودی همه ی بچه های کرسی بیان این زیر ببینم!!زود باشید!
خوبي؟
به به سلام داداش گلمسلام به همه دوستان عزیز
خوبین؟
سلامتین ایشالا؟
چقدر امشب خلوته
خوبي؟
سلام به جیگر من محمد حسین جان خوبی عزیز
قربونت برم حميد جان خوبي؟
سلام سلامسیلام سیلام بچه ها!!کوچکترا بزرگا!!
خوبیدپ؟دلم براتون تنگ شده!!زودی همه ی بچه های کرسی بیان این زیر ببینم!!زود باشید!
خوبی؟
سلامسلام به همه دوستان عزیز
خوبین؟
سلامتین ایشالا؟
چقدر امشب خلوته
چه طوری؟
داداشی چی اس ام اس داد
بگو بفروشه کامپوتر ذغالیشو
سلام
به به
خوبی؟
سلام
خوبین ؟
خوبین ؟
مگه چند كيلو الماس از ما به تو ميرسه كه انقدر حرص وزن من و محمد صادقو مي خوريبه به!!بچه ها سریعا هجوم آوردن تو!!بیرون کرسی فکر کنم خیلی سرد بوده!!
خوبید؟
محمدصادق !محمدحسین چند کیلو چاق شدید عزیزان من؟
نگارخان شما هم محض احتیاط پودر چاقی بخور چاق بشو!بعدا در موردت تصمیم میگیریم!!
ملودی کو؟هان؟هان؟
باشه دستت درد نكنهببخشید بچه ها من فردا صبح زود می خوام برم دانشگا باید زود بخوابم فقط اومدم ی سلامی بکنم .
راستی محمد حسین اگه نمره ای اومده بود بهت زنگ میزنم الکی پا نشی بیای .
همگی موفقو پیروزو سربلند باشید .
شبتون بخیر
شبت خوش خواباي خوب خوب ببيني
سلام باران جان
خوبي ؟
تو از کجا میدونی داداشی به من اس ام اس داده؟سلام
چه طوری؟
داداشی چی اس ام اس داد
بگو بفروشه کامپوتر ذغالیشو
آره دوستان عزیز، داداشی به من اس داد که نتش قطع شده نمیتونه بیاد.
ببخشید بچه ها من فردا صبح زود می خوام برم دانشگا باید زود بخوابم فقط اومدم ی سلامی بکنم .
راستی محمد حسین اگه نمره ای اومده بود بهت زنگ میزنم الکی پا نشی بیای .
همگی موفقو پیروزو سربلند باشید .
شبتون بخیر
شبت بخیر حمید آقا
محمدحسین!!
میای سنگر ما؟؟یه لحظه میخوام دم گوشت یه چیزی بگم!!
سلام بارون جونمممممممممممممممم!!!خوبی عسلم؟؟چه خبرا؟؟شیری یا روباه؟شیره!!
سلام دوستان گلم خوبيد شما...واي راحت شدم ...امشب ديگه اومدم پاي نت
سلام آقا محمد حسین
ممنون
شما چطوری؟
محمدحسین!!
میای سنگر ما؟؟یه لحظه میخوام دم گوشت یه چیزی بگم!!
سلام بارون جونمممممممممممممممم!!!خوبی عسلم؟؟چه خبرا؟؟شیری یا روباه؟شیره!![/
quote]
سلام آرام جون
ممنون
شما خوبی ؟
ای بد نبود . اما نمیدونم چطور بود
سلام به آبجی باران گل
سلام داداشی
ممنون
خوبی ؟
دوستان کرسی نشین امشب میخوام یه قصه کوتاه و تکراری براتون بزارم که من این داستانو مخصوصا امشب برای یکی از دوستان عزیزم میذارم که امیدوارم ازش نتیجه بگیره.
دختری از سختی های زندگی به پدرش گله می کرد. از مبارزه خسته بود. نمی دانست چه کند. بلافاصله پس از اینکه یک مشکل را حل شده می دید مشکل دیگری سر راهش آشکار می شد و قصد داشت خود را تسلیم زندگی کند. پدر که آشپز ماهری بود او را به آشپزخانه برد. سه قابلمه را پر از اب کرد و آنها را جوشاند. سپس در اولی تعدادی هویج، در دومی تعدادی تخم مرغ و در دیگری مقداری قهوه قرار داد و بدون اینکه حرفی بزند چند دقیقه منتظر ماند.
دختر هم متعجب و بی صبرانه منتظر بود. تقریبا پس از 20 دقیقه، پدر اجاق گاز را خاموش کرد، هویج ها و تخم مرغها را در کاسه گذاشت و قهوه را در فنجانی ریخت.
سپس رو به دختر کرد و پرسید: "عزیزم چه میبینی؟" دختر هم در پاسخ گفت: "هویج تخم مرغ و قهوه."
پدر از دختر خواست هر کدام از آنها را لمس کند. هویجها نرم و لطیف بودند و تخم مرغها پس از شکستن و پوست کندن سخت شده بودند. در آخر پدر از او خواست قهوه را ببوید. دختر دلیل این کار را سوال کرد و پاسخ شنید: "دخترم هر کدام از آنها در شرایط ناگوار یکسانی در آب جوش قرار گرفتند ولی از خود رفتارهای متفاوتی بروز دادند. هویج های سخت و محکم، ضعیف و نرم شدند. پوسته های نازک و مایع درون تخم مرغها سخت شدند ولی دانه های قهوه توانستند ماهیت اب را تغییر دهند." سپس پدر از دخترش پرسید: "حالا تو دخترم وقتی در زندگی با مشکلی رو به رو می شوی مثل کدام یک رفتار می کنی؟ هویج، تخم مرغ یا قهوه؟ "
مقاومت
دختری از سختی های زندگی به پدرش گله می کرد. از مبارزه خسته بود. نمی دانست چه کند. بلافاصله پس از اینکه یک مشکل را حل شده می دید مشکل دیگری سر راهش آشکار می شد و قصد داشت خود را تسلیم زندگی کند. پدر که آشپز ماهری بود او را به آشپزخانه برد. سه قابلمه را پر از اب کرد و آنها را جوشاند. سپس در اولی تعدادی هویج، در دومی تعدادی تخم مرغ و در دیگری مقداری قهوه قرار داد و بدون اینکه حرفی بزند چند دقیقه منتظر ماند.
دختر هم متعجب و بی صبرانه منتظر بود. تقریبا پس از 20 دقیقه، پدر اجاق گاز را خاموش کرد، هویج ها و تخم مرغها را در کاسه گذاشت و قهوه را در فنجانی ریخت.
سپس رو به دختر کرد و پرسید: "عزیزم چه میبینی؟" دختر هم در پاسخ گفت: "هویج تخم مرغ و قهوه."
پدر از دختر خواست هر کدام از آنها را لمس کند. هویجها نرم و لطیف بودند و تخم مرغها پس از شکستن و پوست کندن سخت شده بودند. در آخر پدر از او خواست قهوه را ببوید. دختر دلیل این کار را سوال کرد و پاسخ شنید: "دخترم هر کدام از آنها در شرایط ناگوار یکسانی در آب جوش قرار گرفتند ولی از خود رفتارهای متفاوتی بروز دادند. هویج های سخت و محکم، ضعیف و نرم شدند. پوسته های نازک و مایع درون تخم مرغها سخت شدند ولی دانه های قهوه توانستند ماهیت اب را تغییر دهند." سپس پدر از دخترش پرسید: "حالا تو دخترم وقتی در زندگی با مشکلی رو به رو می شوی مثل کدام یک رفتار می کنی؟ هویج، تخم مرغ یا قهوه؟ "
سلام دوست كم پيداي ماسلام دوستان گلم خوبيد شما...واي راحت شدم ...امشب ديگه اومدم پاي نت
خوبي ؟
به سلامتي امتحانا تموم شد
ممنون
منم خوبم به خوبي دوستان
سلام دوستان گلم خوبيد شما...واي راحت شدم ...امشب ديگه اومدم پاي نت
سلام به جنتلمن عزیز
حالت چطوره؟
خوبی ایشالا؟
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
|
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
| P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |
Similar threads
-
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان ))
- شروع شده توسط فانوس تنهایی
- پاسخ ها: 16
-