با عرض سلام خدمت همه ی دوستان امیدوارم اولین پستم جدید و مفید و دلچسب باشه
چگونه می توان وضع زندگی را عوض کرد
دکتر فرهنگ:
بنام توای می که جان پروری حدیث دل انگیز هر دفتری
بنام تو آغاز کردیم باز در عشق راباز کردیم باز
درزمانه ای زندگی می کنیم که آدمها دائما از بدبختی صحبت می کنندواز مشکلاتشان دم می زنند.
خوشبختی وبدبختی ، موفقیت وشکست ورسیدن به آرزوها دقیقا دست خودمان است. افرادی که غرمی زنند به جایی نمی رسند. ما عادت کرده ایم که دائما تقصیر مشکلاتمان را گردن دیگران بیاندازیم.
ولی هر زمان که انگشت اشاره مان به سمت دیگران است ودیگران را مقصر می دانیم سه انگشت دیگر به سمت خودمان است. یعنی خودمان مقصر هستیم. وشصت رو به بالا می گوید خدا شاهد است خودت مقصر هستی .بعضی ها حرفه ای اندو گردن خدا می اندازند:خدامقدر کرده!
متاسفانه آگاهی کم در ارتباط با مسائل دینی باعث شده تامشکلات را به خدا نسبت دهیم. خدا درقرآن می فرماید: همه ی بدیهایی که در زندگی به شما می رسد از جانب خودتان است وبه خدا ارتباطی ندارد. بعضی ها عادت کرده اند بگویند خدا مقدر کرده است. ما انتخاب می کنیم که تقدیر ما چه باشد. دست خودمان است که زندگی هامان را به سادگی عوض کنیم. خیلی چیزها که برایمان آرزو شده است ،خودمان مقصریم که به آن نرسیده ایم.
مغز انسان بسیار بسیار توانمند است. کامپیوتری که در هر ثانیه می تواند،چهار میلیون محاسبه کند،اگر به مدت صد سال کار کند، این کارکرد به اندازه ی کار کرد یک ثانیه ی مغز انسان است.
در طول زندگی 88% مغز ما دست نخورده باقی می ماند وبا ما به گور می رود. 12% بقیه را هم به بدترین شکل استفاده می کنیم.
هر کاری که می کنیم دستور آن را مغز می دهد. اگر مغز را با یک خط افقی به دو قسمت تقسیم کنیم، قسمت بالا وپایین مغز را می سازد. کارهایی که ارادی است را نیمه ی بالای مغز دستور می دهد یا همان نیمه ی خود آگاه مغز. کارهایی را می کنیم که غیر ارادی است مثل کار کردن دستگاههای داخلی بدن که بدون اراده ی ماست وفرمان آن را نیمه ی پایینی مغز می دهد.،یا همان ضمیر ناخودآگاه .انسانی که هفتاد سال عمر می کند، درطول هفتاد سال زندگی قلبش دوونیم میلیاردبار می زند وفرمان دانه دانه ی آن را ضمیر ناخودآگاه یا نیمه ی پایین مغز می دهد.
نیمه ی پایین مغز دقیق ومنظم وعالی عمل می کند.پس چرا خواسته هایمان را در طول زندگی به نیمه پایین مغز ندهیم که ما را به نتیجه ی عالی برساند؟یکی از دلایل عدم استجابت دعا نیز این است که دعا را به نیمه ی پایین مغز منتقل نکرده ایم.
امروز می خواهیم این امر را یاد بگیریم.درابتدا تفاوتهای دو قسمت بالایی وپایینی مغز را با هم مرور می کنیم:
(1):ضمیر خودآگاه فقط وقت بیداری عمل می کند وزمان هوشیاری، ولی موقع خواب فعال نیست ولی نیمه ی پایین مغز در تمام طول عمر کار می کند. خیلی اوقات اتفاق افتاده که به مسئله ای تا آخر شب فکر می کنیم وبه جواب نمی رسیم ولی آن را در خواب حل می کنیم.که این کاررا ضمیر ناخودآگاه که استراحت نمی کند انجام داده .
(2): ضمیر خودآگاه فقط چیزهای منطقی را قبول می کند ولی ناخودآگاه خیر. یعنی تمام چیزهای منطقی وغیر منطقی را می پذیرد وتا آخر عمر نگه می دارد.
(3): تابه حال کنار کوهی فریاد زده اید؟وآن صدا درکوه طنین اندازشود؟و صدا به خودتان برگردد؟
ضمیرناخودآگاه مانیز مثل کوه عادت کرده چیزهایی راکه به او می دهید،تکرار کند.چه خوب،چه بد.
افراد خواسته یا ناخواسته به هم حرفهای بد میزنندمثل:احمق،کودن و....وگاهی حرفهای خوب یعنی تحسین برانگیزمثل:آفرین،احسن و....هردوی این افراد شب که می خوابند، ضمیر خودآگاهشان خوابیده ولی ناخودآگاه بیدار است وخاصیتش این بود که هر چیزی را بزرگ کند.به کسی که گفتیم کودن،ضمیر ناخودآگاهش،مرتب همین کلمه را تکرار می کندوصبح که بیدار می شود،آثار این کودن گفتن ها را می بیند.وبر عکس آن هم برای شخصی که گفتیم احسن وآفرین ...رخ می دهد.
حرفهایی که در طول روز می زنیم یا می شنویم ،چیزهایی که می نویسیم،به چیزهایی که فکر می کنیم،اینها همه در ضمیر ناخودآگاه ما تکرار می شود.
(4): ضمیر خودآگاه ما فقط در درون ماست،درمغز.ولی ناخودآگاه درهمه ی هستی وجود دارد.
قانونی در فیزیک داریم که می گوید:هر ذره ای در جهان در حال متساعد کردن انرژی است.حتی بدن ما انرژی متساعد می کند.ومی توان از این انرژیها از بیرون بدن فیلم گرفت. که همانندابری است و البته با چشم دیده نمی شود.انرژی که از بدن ارسال می شود،با انرژی مواد بیجان دو فرق اساسی دارد:
((1)): انرژی ما قابل هدایت به یک سمت مشخص است ولی در مواد بیجان خیر .به محض اینکه به کسی یا چیزی فکر کنیم،انرژی ما به سمت او می رود وطرف مقابل هم در همان لحظه به ما فکرمی کند.انسانها با تبادل انرژی هایشان به همدیگر قادرند فکر هم را بخوانند.
((2)):انرژیهای افراد مثبت و منفی می شود ولی انرژی اجسام حالت خنثی داردوانرژی ما می تواند انرژیهای اجسام را مثبت ومنفی کند.
همه ی اینها مقدمه بود برای این بحث که :
خوشبختی وبد بختی ما در گرو رفتار خودمان است. قانونی داریم در فیزیک به نام قانون جذب .به این معنا که :هر کم تراکمی به دنبال جذب پرتراکم مشابه خود است. ما همدیگر را درک می کنیم وماده ای پر تراکم هستیم ،ولی هیچ کدام هوا را درک نمی کنیم .چون هوا ماده ای کم تراکم است. ما فکر افراد
را نمی توانیم ببینیم چون فکر یک ماده ی کم تراکم است.
بر اساس قانون جذب ،فکر لیوان کردن ،بدنبال جذب لیوان است و.....
vچگونه می توان خوشبخت یا بدبخت شد؟
براساس قانون جذب به هر چیزی که فکر کنیم بدنبال جذب همان مورد خواهیم رفت.اگر دنبال خوشبختی باشیم،یعنی به آن فکر کنیم،به آن می رسیم.واگر به بدبختی فکر کنیم،وبه زبان بیاوریم،براساس قانون جذب،بدبخت خواهیم شد.
همه ی هستی هوشمند است.انسان هوشمندترین است.روایات ما هم این را قبول دارد.همه ی هستی تعبد دارند وتسبیح خدا می گویند.علم این را قبول نداشت.ولی در حال حاضر مورد قبول علم هم هست. همه ی هستی به خاطر انرژی که از خود متساعد می کنند،تبادل اطلاعات می نمایند.
انرژی ما به اجسام منتقل می شود وباعث بدبختی یا خوشبختی ما می شود. پیامبر(ص) فرمودند:
بلا ناشی از آن است که ازآن صحبت به عمل آوری.
یادر جایی دیگر فرمودند:
من تفاقرافتقر؛ کسی که ادای انسانهای فقیر را در بیاورد،فقیر می شود.یعنی انسان هر چیزی را که بخواهد به آن می رسد،چه مثبت ،چه منفی.
خداوند درقرآن می فرماید:
اگر شکر نعمت کنی، نعمتت فزونی می یابد
...رمز نفوذ در ضمیر ناخودآگاه تکراراست .هر فکری،عملی،نوشته ای ،گفته ای هرچه بیشتر تکرار شود،نفوذ در لایه های پایین مغز عمیق تر می شود.وهر چه نفوذ عمیق تر باشد،قدرت انرژی های ما در جذب پرتراکمها بیشتر می شود.
مثل راننده ای که در اثر تکرار درفن رانندگی مهارت فوق العاده ای پیدا می کند.
خدایی که نیمه ی پایین مغز را آفرید،خدایی که برای بدن هاله های انرژی را آفرید،رمز نفوذ در ضمیر ناخودآگاه را چنین بیان می کند:
بندگانم را بگو،که سخنان بهتر ونیکوتر بگویند.
تمام ذکرهایی که در دین اسلام بیان شده،تعداد دارد. چون رمز نفوذ در ضمیر ناخودآگاه تکرار است. در دعاها داریم خواسته –هایتان را از خدا دائم بخواهید وتکرار کنید.حدیث قدسی داریم که خداوند می فرماید:من اصرار کننده در دعا را بسیار دوست دارم. همین باعث می شود که دعا به لایه های پایین مغز برود.
vچرا به خواسته هایمان نمی رسیم؟
چون ضمیر ناخودآگاهمان را پر کرده ایم از منفی ها .تمام نوارهای منفی که گوش می کنیم،وتمام مطالب مجلات که حالت منفی دارند را مطالعه کردن،باعث می شود تا ضمیر ناخودآگاه پر از منفی ها شودواین تاثیر در رفتار ما می گذارد وانرژیهای مارا منفی می کند. پس باید سعی کنیم از اصطلاحات مثبت در برخوردمان با افراد استفاده کنیم. مثلا به جای کلمه ی دستت درد نکند،باید درست تشکر وقدردانی کرد.فکر بیماری ایجاد بیماری می کند،فکر درد ایجاد درد می کند. چون ضمیر ناخودآگاه کلمه منفی درد را تکرار می کند.بیشتر فیلمها وسریالهای تلویزیونی از کلمات منفی برای خنداندن افراد استفاده می کننددرحالیکه اشتباه است.
حضرت علی(ع)می فرمایند:روزی به دنبال تو می دود ،آرام باش؛چیزهای منفی آرامش رااز ما می گیرد
وآرامش که از ما گرفته می شود، روزی از ما گرفته می شود.
کافی ست فقط سه ماه از منفیها خود را دور کنیم وحرف مثبت،فکر مثبت ورفتار مثبت باشد تا روزیهای
خداوند مثل سیل سرازیر شود. همیشه باید منتظر چیزهای خوب باشیم.
برای ختم کلام سخنی از امیر مؤمنان علی(ع) نقل می کنم که فرمودند:هدایا وعطایای پروردگار به اندازه ی انتظار شخص است.
پس برای اینکه زندگی ماوضع بهتری از این که هست پیدا کند،باید منفیها را از مغز دور کنیم وبه مثبت ها فکر کنیم وآن ها را با تکرار در لایه های پایین مغز خود جایگزین کنیم.