یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

  • بله

    رای: 556 90.7%
  • خیر

    رای: 29 4.7%
  • در مورد آن اطلاعی ندارم.

    رای: 28 4.6%

  • مجموع رای دهندگان
    613
  • نظرسنجی بسته .

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:یک زندگی:gol:

یک آواز می تواند لحظه ای را برانگیزد:gol:
یک گل می تواند رویای را بیدار کند:gol:
یک درخت می تواند آغازگر جنگلی باشد:gol:
یک پرنده می تواند پیام آور بهار باشد:gol:
یک لبخند آغازگر دوستی است:gol:
یک دست گرفتن ترفیع دهنده روح است:gol:
یک ستاره می تواند کشتی ای را در دریا هدایت کند:gol:
یک کلمه می تواند هدفی را شکل دهد:gol:
یک پرتو آفتاب اتاقی را روشن می کند:gol:
یک شمع ظلمت را تباه می سازد:gol:
یک تبسم بر نومیدی غلبه می کند:gol:
یک قدم می بایست شروع کننده هر سفر باشد:gol:
یک کلمه می بایست آغازگر نیایشی باشد:gol:
یک امید روح هامان را به اوج می رساند:gol:
یک نوازش می تواند توجه به تو را نشان دهد:gol:
یک صدا می تواند با فرزانگی طنین بیفکند:gol:
یک قلب می تواند حقیقت را بشناسد:gol:
یک زندگی می تواند تفاوت را به وجود آورد:gol:

برگرفته از موفقیت



 

*afsane*

عضو جدید
اینگونه بنگریم

اینگونه بنگریم

به يكي از مشكلاتتان فكر كنيد... مثلا آزمون يك درس سخت و سر نوشت ساز يا هر مشكلي ديگر . چگونه تعريفش مي كنيد ؟ مشكل ؟ سد ؟ ديوار ؟ محدوديت ؟ مانع؟ غول ؟ هيولا ؟ بد؟
حال به ماوراي آن بنگريد به هنگامي كه با موفقيت امتحان را پاس كرده ايد سپس تعريف خود را از مشكل پيش رويتان عوض كنيد تا احساستان نيز عوض شود مثلا نرده بان ترقي . پل موفقيت . كليد خوشبختي يا ثروت ...

هروقت به كاري كه بايد انجام دهيد اما از آن هراس يا نفرت داريد برخورديد تعريف خود را از آن تغيير دهيد پس از آن احساستان نيز عوض مي شود .... اگر به آن به چشم سد و مانع و هيولا بنگريد به سختي موفق به گذشتن از آن خواهيد شد اما اگر آنرا به چشم يك نردبان و يك دوست بنگريد شانستان براي موفقيت بيشتر مي شود

هرچند سخت اما از نردبان ميشود بالا رفت اما شكستن سدي به آن بزرگي كه در ذهن خود ساخته ايم كار ساده اي نيست ;)

 

*afsane*

عضو جدید
مقصد،ارزش،هدف

مقصد،ارزش،هدف

اینم از زبون دکتر فرهنگ نوشتم:smile:
بیشتر آدما ارزش و مقصد رو با هدف اشتباه میگیرند و ارزش هاشون رو به جای اهدافشون دنبال میکنند و به همین دلیل به آنها نمی رسند.مقصد در واقع رسالت غايی و نهايی کل زندگی ماست يا همون جمله معروف که اومديم توی اين دنيا چی کار کنيم. می بينيد که مقصد تعريفی کلی است.
ارزش ابعاد و جنبه های مختلف مقصد رو بيان می کنه. در واقع ارزش زمينه ها رو مشخص می کنه. اين دو هيچ حرکتی به ذهن انسان نمی دهند، اما هدف ذهن را برنامه دار می کند.ذهن به محض شنیدن هدف شما درگیر میشود و به تکاپو میافتد. هدف هميشه کميت دارد. مثال: خوشبختی، سعادت، رشد و ... اينها همه مقصد هستند. رشد معنوی، رشد مالی، رشد تحصيلی و ... اينها ارزش هستند، می بينيد که هيچکدام ذهن را به حرکت وا نمی دارند و متأسفانه غالب آدم ها ارزش را بجای هدف جا می زنند، به طور مثال بعضی از انسانها می گويند ما می خواهيم پولدار شويم و اين را به عنوان يک هدف مطرح می کنند، در صورتی که پولدار شدن يک ارزش است نه هدف. ولی همين ارزش را با دادن کميت می توان به هدف تبديل کرد، مثلاً گفت من يک ميليون تومان پول می خواهم. هدف را به جای ارزش جا زدن مثل اين می ماند که شما به يک آژانس هواپيمايی مراجعه کنيد و بگوئيد من يک بليط می خواهم. آيا به شما بليط می دهند؟ مسلماً تا مقصد سفر را نگوئيد تا قيامت هم که بايستيد کسی به شما بليط نخواهد داد. در صورتی بليط موفقيت صادر می شود که اعلام مشخصی داشته باشيدو مهمتر اینکه بلیط موفقیت کسی زودتر صادر میشود که اعلام های او به کائنات دقیق تر باشد. :smile:

 

nazliii

مدیر مهندسی برق مخابرات - متخصص نیمه هادی
چند روز پیش وقتی داشتم از خیابون رد میشدم یه لحظه خودمو تصور کردم که یه ماشین بهم زده و دارم لنگان لنگان راه میرم.بعدشم به به این خیالات خودم خندیدم و از خیابون رد شدم رفتم دانشگاه کارامو انجام دادم.موقع برگشتن از دانشگاه دوباره داشتم از خیابون رد میشدم که یه دفعه یه ماشین با سرعت نمیدونم از کجا پیداش شد و از رو پام رد شد.الان پام بدتر از تصوراتم باند پیچی شده و نمیتونم راه برم.اینم ماجرای جذبیه منه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!کسی یه پایه اضافی نداره یه هفته بهم قرض بده آخه من این هفته خیلی کار دارم نمیتونم خونه بشینم.
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند روز پیش وقتی داشتم از خیابون رد میشدم یه لحظه خودمو تصور کردم که یه ماشین بهم زده و دارم لنگان لنگان راه میرم.بعدشم به به این خیالات خودم خندیدم و از خیابون رد شدم رفتم دانشگاه کارامو انجام دادم.موقع برگشتن از دانشگاه دوباره داشتم از خیابون رد میشدم که یه دفعه یه ماشین با سرعت نمیدونم از کجا پیداش شد و از رو پام رد شد.الان پام بدتر از تصوراتم باند پیچی شده و نمیتونم راه برم.اینم ماجرای جذبیه منه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!کسی یه پایه اضافی نداره یه هفته بهم قرض بده آخه من این هفته خیلی کار دارم نمیتونم خونه بشینم.

آخی. دلکم واست سوخت دوست جون. واسه چی این کارو با خودت کردی آخه؟
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم از زبون دکتر فرهنگ نوشتم:smile:
می شود که اعلام مشخصی داشته باشيدو مهمتر اینکه بلیط موفقیت کسی زودتر صادر میشود که اعلام های او به کائنات دقیق تر باشد. :smile:


با تشکر به دوست عزیز و گرامی
دوست گلم ممنون از مطلب بسیار جالبت.
بله ما همیشه باید بدنبال سوار کردن کیفیت روی کمیت باشیم اینطوری با همجت کردن این دو میتوانیم نتیجه بگیریم.
مثال شما مثال خوبی بود که می خوایم پولدار شیم(این کمیته) اما زمانی که 1 میلیون رو اضافه میکنیم به خواستمون(این کیفیته) خواسته های ما همیشه بدنبال ارزش گذاری از نظر بار منفی بررسی شده که این موارد رو افزایش میده.

در پایان از تذکر و مطلب بسیار زیباتون ممنونیم.;)
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند روز پیش وقتی داشتم از خیابون رد میشدم یه بده آخه من این هفته خیلی کار دارم نمیتونم خونه بشینم.


درود و دو صد بدرود
دوست گرامی از شما بعیده که بخواهید یه همچنین تصوری بکنید!
داستان بخواهید تا اجابت کنم شما را به نظرت فقط یه حرف بود؟!
دکتر آزمندیان در مورد مراقبت از کلام خیلی خیلی تاکید دارن میگه به هیچ وجه تکرار نشه!
حالا دوست گرامی اگه یه وقت یه پا پیدا کردی یه قد بلندم برای من پیدا کن.
امیدوارم که هر چه زودتر خوب بشید.
:D
 
آخرین ویرایش:

saraaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند روز پیش وقتی داشتم از خیابون رد میشدم یه لحظه خودمو تصور کردم که یه ماشین بهم زده و دارم لنگان لنگان راه میرم.بعدشم به به این خیالات خودم خندیدم و از خیابون رد شدم رفتم دانشگاه کارامو انجام دادم.موقع برگشتن از دانشگاه دوباره داشتم از خیابون رد میشدم که یه دفعه یه ماشین با سرعت نمیدونم از کجا پیداش شد و از رو پام رد شد.الان پام بدتر از تصوراتم باند پیچی شده و نمیتونم راه برم.اینم ماجرای جذبیه منه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!کسی یه پایه اضافی نداره یه هفته بهم قرض بده آخه من این هفته خیلی کار دارم نمیتونم خونه بشینم.
نازلی جون شما دیگه افکارت و تصوراتت زیادی قوی شده !!!!!! داره خطرناک می شه ها!!:cry:
یکم از این قدرتتو به من قرض بده خب خسیس نباش:)
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
خودشناسی
از حکیمی پرسیدند: بزرگترین عیب کدام است؟ گفت: آنکه کسی عیب خود را نشناسد.





گنجی که در اعماق نامحدود شما حبس شده است در لحظه ای که خود نمی دانید کشف خواهد شد . جبران خلیل جبران
 

*afsane*

عضو جدید
یک دست هم صدا دارد

یک دست هم صدا دارد

کودکي 10ساله که دست چپش در يک حادثه‌ رانندگي، از بازو، قطع شده بود، براي تعليم فنون رزمي جودو، به يک استاد سپرده شد. پدر کودک، اصرار داشت که استاد از فرزندش، يک قهرمان بسازد! استاد پذيرفت و به پدر قول داد که يک‌سال بعد، مي‌تواند فرزندش را در مقام قهرماني کل باشگاه‌ها ببيند. در طول شش‌ماه، استاد فقط روي بدن‌سازي کودک، کار کرد و حتي يک فن جودو را به او تعليم نداد. بعد از 6ماه، خبر رسيد که يک‌ماه ديگر، مسابقه‌هاي محلي برگزارمي‌شود. استاد به کودک 10ساله، فقط يک فن آموزش داد و تا زمان برگزاري مسابقه‌ها، فقط روي آن تک‌فن کار کرد. سرانجام، مسابقه‌ها انجام شد و کودک توانست در ميان تعجب همگان، فقط با همان تک‌فن، همه‌ي حريفان خود را شکست دهد.
سه‌ماه بعد، کودک توانست در مسابقه‌هاي بين باشگاه‌ها نيز با استفاده از همان تک‌فن، برنده شود و سال بعد نيز در مسابقه‌هاي کشور، موفق شد تمام حريفان را زمين بزند و به‌عنوان قهرمان سراسري کشور، انتخاب گردد. وقتي مسابقه‌ها به ‌پايان رسيد، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد، راز پيروزي خود را پرسيد. استاد گفت: «دليل پيرورزي تو، اين بود که اول به همان تک‌فن، خوب مسلط بودي؛ دوم تمام تمرکز و توجه‌ تو، استفاده از همان تک‌فن بود و سوم اين‌که تنها راه شناخته‌شده براي مقابله با اين فن، گرفتن دست چپ حريف بود که تو چنين دستي را نداشتي!»


در زندگي، از نقطه ضعف‌هاي خود به‌عنوان نقاط قوت خود، استفاده کنيد. راز موفقيت در زندگي، داشتن امکانات نيست، بلکه استفاده از بي‌امکاني به‌عنوان نقطه‌ي قوت است.;)

 

nazliii

مدیر مهندسی برق مخابرات - متخصص نیمه هادی
کم کم شروع کن

کم کم شروع کن

به پیش برو وکم کم شروع کن.اگر نمیتوانی از کوچکترین ها شروع کنی،ذره ذره برای خود آغازی دوباره بیافرین.ارزش کار در آن است که تو با آنچه در اختیار داری آن چه را که میخوایی می آفرینی و به راهی مثبت و درواندیشانه رهنمون خواهی شد.
همیشه کاری هست که توانایی انجامش را داشته باشی.همیشه گامهایی اندک به سوی راهی که برگزیدی حتی همین حالا وجود دارد.قابلیت ها و توانمندی هایت برای موفقیت و نیل به اهداف و آرزوهایت هیچ گاه تحلیل نخواهند رفت.هر چه بیشتر استعدادهایت را به کار ببندی نیرویی فزون تر خواهی یافت.
موفقیت هایی هر چند ناچیز بیافرین تا احساسی عظیم در درون تجربه کنی.از آن مقام مثبت و پر توان،دیگر هیچ محدودیتی برای نیل درونی ات به ماورای حیات،وجود ندارد.
 

*afsane*

عضو جدید
خدایا!
من آموخته‌ام با تو بودن چه‌قدر آسان است.
من آموخته‌ام در کنار تو بودن یعنی همه‌چیز.
من آموخته‌ام با یاد تو بودن یعنی اندیشیدن در عمق.
من آموخته‌ام تو را صدا کردن یعنی آرامش‌ خاطر.
خدایا! کمکم کن تا بیاموزم این زندگی را که تو به من هدیه کرده‌ای، شاداب‌تر و سالم‌تر بسازم.
خدایا! من آموخته‌ام که در هر لحظه به درگاه تو نیایش کنم و شکرگزار دریای بی‌کران رحمت تو باشم.

من آموخته‌ام که در درون لحظه‌ها زندگی کنم، نه برای لحظه‌ها و حتی به‌دنبال لحظه‌ها بروم.
من آموخته‌ام که به خود نگاه کنم و از عقل بی‌کرانم استفاده نمایم و عشق را در خود و دیگران ببینم و زندگی را یک راز بدانم زیرا به‌دنبال راز رفتن، به من زیبایی می‌دهد.
من آموخته‌ام که زندگی مانند یک پازل است که به‌موقع باید قطعه‌های آن‌را کنار هم بگذارم و درنهایت از شاهکاری که در حال ساختن آن هستم، لذت ببرم.
 
آخرین ویرایش:

*afsane*

عضو جدید
چقدر زمان لازم است

چقدر زمان لازم است

دكتر جو ويتال
نكته‌ي كه افراد، ‌سخت مايلند درباره‌ي آن بدانند، اين است كه چه‌قدر طول مي‌كشد تا خواسته‌هاي‌شان مانند پول، اتومبيل، ‌روابط خوب و... آشكار شود. من دستورالعملي براي اين‌كار كه آشكارا بگويد سي‌دقيقه يا سه‌روز يا سي‌روز زمان لازم است، ندارم. اين ‌بستگي دارد به آن‌كه شما تا چه‌ حد در هماهنگي با نظام آفرينش قرارگرفته‌ايد و نکته‌ها و موضوع‌های مربوط به آن را مورد توجه قرارداده‌اید.
طبق گفته‌ی «انيشتین»، «زمان، ‌يك خيال باطل است و همه‌ي چيزها هم‌زمان اتفاق مي‌افتد.» اگر شما تصور كنيد كه زمان وجود ندارد، آن‌گاه مي‌بينيد هر آن‌چه در آينده مي‌خواهيد، هم‌اكنون وجود دارد. جهان براي آن‌چه شما مي‌خواهيد، وقت صرف نمي‌كند. هر تأخير زماني كه شما تجربه مي‌كنيد، ‌ناشي از تأخير شما نسبت به ‌باور و احساسي است كه داريد. اين شما هستيد كه خود را در موج آن‌چه مي‌بينيد، قرارمي‌دهيد. وقتي در آن موج قرارگرفتيد، ‌آن‌چه مي‌خواهيد، ظاهر مي‌شود.

باب دويل
اندازه براي جهان مهم نيست. از لحاظ علمي‌،‌ جذب چيزهايي كه بزرگ به‌نظر مي‌رسند، با جذب چيزهايي كه بسيار كوچک‌اند، ‌فرق چنداني ندارد.
اين در مورد هر آن‌چه در ذهن شما مي‌گذرد نيز درست است. براي نمونه، وقتي‌ مي‌گویيد: «اين بزرگ است، ‌اين طولاني است، اين ‌كوچك است، اين به‌ يك‌ساعت وقت نياز دارد» اين‌ها شرایط و قانون‌هایی هستند كه ما وضع كرده‌ايم. اين‌ها قانون‌های جهاني نيستند، قانون‌های ما هستند. در نظام كائنات، اگر شما اكنون، احساسِ «داشتن» یا حس «دارا بودن» كنيد، به ‌نفع‌ شما پاسخ داده خواهد شد، ‌هرچه ‌مي‌خواهد باشد.
براي جهان، زمان و اندازه مفهومي ندارد. آشكار كردن «يك‌‌ميليون دلار»،‌ با «یک ‌دلار» تفاوت چندانی ندارد! هر دوي اين‌ها از يك ‌فرآيند پيروي مي‌كنند. تنها دليل آن‌كه يكي از آن‌ها ممكن است زودتر از ديگري به‌دست ‌آيد، آن است که شما فكر مي‌كنيد يك‌‌ميليون دلار، پول زيادي است و يك دلار ارزشي ندارد!
 

*afsane*

عضو جدید
ریسک پذیری

ریسک پذیری

دو بذر در خاک حاصلخیز بهاری، کنار هم نشسته بودند.
‌اولی گفت: «من می‌خواهم رشد کنم! من می‌خواهم ریشه‌هایم را هرچه عمیق‌تر در دل خاک فرو‌کنم و شاخه‌هایم را از میان پوسته‌ی زمین، بالای سرم پخش ‌‌کنم... من می‌خواهم شکوفه‌های لطیفم را همانند بیرق‌های رنگین، برافشانم و رسیدن بهار را نوید دهم... من می‌خواهم گرمای آفتاب را روی صورت و لطافت شبنم صبحگاهی را روی گلبرگ‌هایم احساس کنم!»
و به این‌ترتیب، دانه رویید.
دومی گفت: «من می‌ترسم. اگر من ریشه‌هایم را به دل خاک سیاه فرو‌کنم، نمی‌دانم که در آن تاریکی با چه چیزهایی روبه‌رو خواهم شد. اگر از میان خاک‌ها، ‌بالای سرم را نگاه کنم، امکان دارد شاخه‌های لطیفم آسیب ببینند... چه خواهم کرد اگر شکوفه‌هایم باز شوند و ماری قصد خوردن آن‌ها را کند؟ تازه، اگر قرار باشد شکوفه‌هایم به گُل بنشینند، احتمال دارد کودکی مرا از ریشه، بیرون بکشد. نه، همان بهتر که منتظر بمانم تا فرصت بهتری نصیبم شود.»
و به این‌ترتیب، دانه منتظر ماند.
مرغ خانگی که برای یافتن غذا، مشغول کندوکاو زمین در اوایل بهار بود، دانه را دید و در یک چشم به‌هم‌زدن آن‌را خورد.

انسان‌هایی که از حرکت و رشد می‌ترسند، به‌وسیله‌ی زندگی، بلعیده می‌شوند.
 

*afsane*

عضو جدید
فنجان یا چای؟

فنجان یا چای؟


گروهى از فارغ‌التحصيلان قديمى يک دانشگاه که همگى در حرفه‌ی خود، افراد موفقى شده بودند، به اتفاق هم به ملاقات يکى از استادان قديمى‌شان رفتند. پس از احوال‌پرسی اوليه، هر‌کدام از آنان در مورد کار خود توضيح مي‌داد و همگى از استرس زياد در کار و زندگى شکايت مي‌کردند. استاد به آشپزخانه رفت و با يک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان‌هاى متنوع، از پلاستيکى و بلور و کريستال گرفته تا سفالى و چينى و يک‌بار مصرف، بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و از آنان خواست که خود زحمت چاى‌ريختن براى خودشان را بکشند.
پس از آن‌که تمام دانشجويان قديمى استاد براى خودشان چاى ريختند و صحبت‌ها از سر گرفته شد، استاد گفت: «اگر توجه کرده باشيد، تمام فنجان‌هاى قشنگ و گران‌قيمت برداشته شده و فنجان‌هاى ارزان‌قيمت، داخل سينى برجاى مانده‌اند. شما هرکدام بهترين چيزها را براى خودتان مي‌خواهيد و اين از نظر شما امرى به‌طور کامل طبيعى است اما منشأ مشکل‌ها و استرس‌هاى شما هم همين است. مطمئن باشيد که فنجان به خودى خود، تأثيرى بر کيفيت چاى ندارد بلکه برعکس، در بعضى موارد، يک فنجان گران‌قيمت و لوکس ممکن است کيفيت چايى که در آن است را از ديد ما پنهان کند.
چيزى که همه‌ی شما در‌واقع مي‌خواستيد، يک چاى خوش‌عطر و خوش‌طعم بود، نه فنجان اما ناخودآگاه به سراغ بهترين فنجان‌ها رفتيد و سپس به فنجان‌هاى يکديگر نگاه مي‌کرديد. زندگى هم مانند همين چاى است. کار، خانه، ماشين، پول، موقعيت اجتماعى و‌... در حکم فنجان‌ها هستند. مورد مصرف آن‌ها، نگه‌دارى و دربرگرفتن زندگى است. نوع فنجاني که ما داشته باشيم، نه کيفيت چاى را مشخص مي‌کند و نه آن‌را تغيير مي‌دهد اما ما گاهى با تمرکز بر روى فنجان، از چايي که خداوند براى ما در طبيعت فراهم کرده است، لذت نمي‌بريم.
خداوند، چاى را به ما ارزاني داشته نه فنجان را. از چاي‌تان لذت ببريد. خوشحال بودن البته به معني اين‌که همه‌چيز عالى و کامل است، نمی‌باشد بلکه به اين معني است که شما تصميم گرفته‌ايد آن‌سوى عيب و نقص‌ها را هم ببينيد. در آرامش زندگى کنيد، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد.»
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز


گروهى از فارغ‌التحصيلان قديمى يک دانشگاه که همگى در حرفه‌ی خود، افراد موفقىشده بودند،
خداوند، چاى را به ما ارزاني داشته نه فنجان را. ازچاي‌تان لذت ببريد. خوشحال بودن البته به معني اين‌که همه‌چيز عالى و کامل است، نمی‌باشد بلکه به اين معني است که شما تصميم گرفته‌ايد آن‌سوى عيب و نقص‌ها را هم ببينيد. درآرامش زندگى کنيد، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد.»


دوست عزیز و گرامی سلام و درود به شما
از اینکه مطالب بسیار مفیدی رو برامون هدیه میارید ممنونیم;)
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
دكتر جو ويتال
نكته‌ي كه افراد، ‌سخت مايلند درباره‌ي آن بدانند، اين است كه چه‌قدر طول مي‌كشد تا خواسته‌هاي‌شان مانند پول، اتومبيل، ‌روابط خوب و... آشكار شود. من دستورالعملي براي اين‌كار كه آشكارا بگويد سي‌دقيقه ....
ممنون این مطلب خیلی خیلی جالب بود.
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
تعلل نكنیم و بدانیم كه ما بهترین افراد برای داشتن یك زندگی عالی هستیم. بنابراین نباید خود را محدود كنیم. با خودتان دوست شوید، بابت اتفاق هایی كه در گذشته رخ داده خود را مجازات نكنید بلكه خود را از مشكلات برگیرید و به راه حل ها فكر كنید. اهداف و آرزوهای خود را در برگه سفیدی بنویسید و برای آنها زمان معین كنید. باور كنید اگر روزی دوبار در جای آرامی بنشینید و چند دقیقه ای به هدفتان فكر كنید حتماً به آنها دست می یابید. لذت، غرور، هیجان ناشی از رسیدن به آرزوها را احساس كنید و در صفحه ذهن خود جزئیات شگفت انگیز آن موفقیت را به چشم ببینید و به گوش بشنوید. لازم نیست تنها به خودتان فكر كنید بلكه كسان دیگری را هم كه در زندگیتان نقشی دارند در نظر بگیرید. اگر دلیل كافی برای نیل به هدف های خود داشته باشید واقعاً می توانید هر كاری را در این جهان انجام دهید.
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها کجایین؟ رفتین مرخصی یا پیشواز دانشگاه. بابا بی خیال 4 ماه باید درگیرش باشید. بدوین بیاین. واسه خودمون آپارتمان داریم حالا.
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها کجایین؟ رفتین مرخصی یا پیشواز دانشگاه. بابا بی خیال 4 ماه باید درگیرش باشید. بدوین بیاین. واسه خودمون آپارتمان داریم حالا.


باید به کلانتری خبر بدیم همه رو دزد برده!!!
بله به سلامتی صاحب خونه شدیم;):gol::gol:;)
 

raha 001

عضو جدید
...........

...........

سلام به همه:gol:
راستش منم اول فک کردم اینجا تعطیل شده .فک نکنید من اینجا نمیاما !!منو ول کنن 24 ساعت اینجام.ولی فقط از مطالب دوستان استفاده میکنم;)
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه:gol:
راستش منم اول فک کردم اینجا تعطیل شده .فک نکنید من اینجا نمیاما !!منو ول کنن 24 ساعت اینجام.ولی فقط از مطالب دوستان استفاده میکنم;)


سلام به شما دوست گل و عزیز
دوست گلم مگه میشه قانون جذب تعطیل شه یا مگه میشه که دنیای انرژی ها و دریافتها تعطیل شه!!!
دوست گلم اگه شما لطف کنید و وقتی میایی یه نیم کیلویی هم با خودتون انرژی بیارید ممنون میشیم;)

موفق باشید;):gol::gol:;)
 

raha 001

عضو جدید
..

..

سلام به شما دوست گل و عزیز
دوست گلم مگه میشه قانون جذب تعطیل شه یا مگه میشه که دنیای انرژی ها و دریافتها تعطیل شه!!!
دوست گلم اگه شما لطف کنید و وقتی میایی یه نیم کیلویی هم با خودتون انرژی بیارید ممنون میشیم;)

موفق باشید;):gol::gol:;)
سلام :gol:
حتمن آقای فشفشه.اینم انرژی:w33::w32::w31::w14::w21:
 

msmpaidar

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان عزیز
قانون جاذبه یک قانون بسیار ساده است که شاید سادگی بسیار زیادش آنرا مبهم می کند. قانون جاذبه قانون باورهاست . باورهای ما کودکانی هستند که باید آنها را درست هدایت کنیم.
من جاذبه را باور دارم و همواره جاذب تندرستی، موفقیت، شادی، عشق، ثروت، زیبایی و دوستان خوب و مفید هستم.
موفق و شاد باشید.
 

*afsane*

عضو جدید
هر چه شما بهتر مي شويد بازي هم بزرگتر مي شود

هر چه شما بهتر مي شويد بازي هم بزرگتر مي شود

دنيا به کوشش پاداش مي دهد، نه به بهانه.
وقتي در يک بازي کوچک موفق مي شويد نوبت به بازي بزرگتر و بازيهاي بزرگتر ميرسد.
مدرسه را با کلاس اول شروع مي کنيم و بعد به کلاس دوم ميرويم و بعد به کلاس سوم و همينطور ادامه ميدهيم. سيستم مفيد و موثري است و بر پايه اين اصل است: "هر چه شما بهتر ميشويد بازي هم بزرگتر ميشود." اما متاسفانه اين بازي را نيز در اواسط راه گم ميکنيم. فرانک براي پرداخت اقساط اتومبيلش دچار دردسر شده است. پس انداز او، بعد از بيست سال کار، فقط هشتاد و هفت سنت است.
او ميگويد: "اگر يک ميليون دلار داشتم، مي دانستم که با آن چکار کنم." غلط است.
اولين کاري که بايد فرانک بکند اين است که پس انداز کردن ده دلار را بياموزد. آنگاه نوبت صدها و هزارها ميرسد... و همينطور بايد ادامه دهي تا به ميليون برسي.
جيم، مدير يک دفتر بيمه کوچک است. او فقط يک کارمند دارد که چيزي نمانده او را هم اخراج کند. جيم ميگويد:"اگر فقط يک دو جين کارمند خوب داشتم..." نه جيم، اگر قادر نباشي که با يک تيم دو نفره کاري صورت دهي مطمئن باش با يک گروه دوازده نفري هم موفقيتي بدست نخواهي آورد.
زندگي بتدريج و کم کم پيشرفت ميکند. سوالي که همواره مطرح است اين است که:"با چيزي که در اختيار توست چه ميکني؟" و مادامي که پاسخ اين باشد که با آن کار زيادي انجام نمي دهم، اميدي براي بهتر شدن وجود ندارد.
در يک کلام
دنيا به کوشش پاداش مي دهد، نه به بهانه.
آندريو متيوس
 

*afsane*

عضو جدید
نظم و ترتيب

نظم و ترتيب

نخستين قانون توسعه، رعايت نظم و ترتيب است و هر کار و هر چيزي براي پيشرفت کردن، نيازمند نظم است.
به يک گل نگاه کنيد،يک پرتقال را پوست کنيد، درخت و کندو را مورد توجه قرار دهيد، همه اينها بر اساس نظم و ترتيب است.
طبيعت هر آنچه را که لازم و ضروري باشد حفظ خواهد کرد و چيزهايي بدرد نخور و آشغال را دور مي ريزد، به اين سيستم نظم دهي مي گويند.
اگر مي خواهيد در کار و حرفه تان ترقي کنيد، اگر مايليد زندگي مفيدي داشته باشيد، بايد از نظم و شيوه اي خاص پيروي کنيد.
فرد ميگويد:« دفتر کار من نامنظم و شلوغ است اما شلوغي و بهم ريختگي نظم داري است. من کاملاً بر اوضاع مسلطم و در کارم موفق هستم » واقعا؟ حالا تصور کنيد که فرد براي انجام يک عمل جراحي مغز به اتاق عمل برده مي شود و در آنجا با جراحاني روبرو مي شود که در انبوهي از باند و سوزن و پنس و بطري هاي کهنه منتظرش هستند، آنان ميگويند:

فرد نگران نباش، درست است که اينجا خيلي شلوغ و بهم ريخته است اما ما کاملا اوضاع را تحت کنترل داريم!!!
هر جا که کار برجسته اي انجام مي گيرد حتما در آن کار نظم و ترتيب وجود داشته است. ماًموران آتش نشاني هميشه مي دانند که کجا بايد کلاه ايمني خود را پيدا کنند، رانندگان آمبولانس هميشه جاي مخصوصي براي کليدهايشان دارند.
از شلوغي و بي نظمي هيچ فايده اي نخواهيد برد. کشوي پرونده هايتان را مرتب کنيد، پارکينگ را تميز و مرتب کرده و به آن سر و سامان دهيد.
به اين مورد هم توجه کنيد : از کوزه همان برون تراود که در اوست.
محيط اطراف شما مشخص کننده نوع تفکراتتان است. خانه اي نامرتب و بهم ريخته نشانه زندگی بهم ريخته است.

کتاب راز شاد زیستن اندریو متیوس
 

*afsane*

عضو جدید
هيچ کوششي، بي نتيجه نخواهد ماند

هيچ کوششي، بي نتيجه نخواهد ماند

تکه اي يخ را در دماي پنجاه درجه سانتيگراد سرد شده برداريد و به آن حرارت دهيد. در آغاز هيچ اتفاقي نمي افتد. اين همه انرژي گرمايي صرف ميشود، اما هيچ نتيجه قابل مشاهده اي نمي گيريد، ولي به يکباره، در دماي صفر درجه، ناگهان يخ ذوب ميشود. آب!
به کارتان ادامه دهيد. باز هم انرژي صرف ميشود بدون اينکه نتيجه بگيريد و تغييري مشاهده کنيد. تا اينکه حرارت به صد درجه سانتيگراد ميرسد. حباب و بخار! آب به جوش مي آيد! و نتيجه!!

شايد انرژي زيادي را صرف کاري کنيم مثلا صرف يک پروژه ، يک کار و حتي يک تکه يخ- اما با اين حال به نظر مي آيد که هيچ چيزي عايدمان نشده است. اما در واقع انرژي که ما صرف کرده ايم در خفا در حال تغيير و دگرگوني است. دست از کار نکشيد و به کارتان ادامه دهيد و اطمينان داشته باشيد که تغيير و دگرگوني پديدار خواهد شد. اين اصل را فراموش نکنيد. هيچ كوششي بي نتيجه نخواهد ماند;)
 

*afsane*

عضو جدید
انعطاف پذير باشيد!

انعطاف پذير باشيد!

ما در جهاني زندگي ميکنيم که همه چيز آن در حال تغيير و دگرگوني است. فصلها تغيير مي کنند، تورم کم و زياد ميشود، انسانها استخدام و اخراج ميشوند...
با اين حال فکر ميکنيد انسان مي آموزد که قانون جهان هستي بر اساس تغيير پايه ريزي شده! انسان به جاي اينکه بياموزد، از اين تغييرات دلگير و عصبي ميشود.
در درس زيست شناسي دبيرستان، با قانون انتخاب طبيعي يا منطبق شدن با تغييرات آشنا ميشويم. مثلا مي آموزيم که اگر يک ساس سبز رنگ در يک زمين زراعي قهوه اي رنگ زندگي کند، در صورتي که رنگ پوستش را تغيير ندهد و خود را با محيط اطرافش منطبق نکند، نابود خواهد شد. ساس ميتواند شروع به مبارزه کند و داد و قال راه بيندازد و بگويد: «زمين زراعي بايد سبز باشد- هميشه سبز بوده است....«
اما در نهايت به زودي در مزرعه اثري از ساس باقي نخواهد ماند.
قانون بي رحم و قاطعي است:« يا تغيير کن يا بمير!» متاسفانه هرگز معلمين زيست شناسي به دانش آموزان خود نميگويند:« بچه ها اين درس زندگي هم هست انعطاف پذير باشيد.» در دنياي امروز همه چيز در حال دگرگوني است و در اين مورد عده اي از بزرگترين کارشناسان نيز مرتکب اشتباه ميشوند:
- در سال 1927 هري وارنر از شرکت سينمايي برادران وارنر گفت: چه کسي مي خواهد صداي هنرپيشه ها را بشنود
- در سال 1943 توماس واتسون ، مدير شرکت آي.بي.ام گفت: من تصور مي کنم بازار جهاني فقط حدود پنج کامپيوتر ،کشش داشته باشد
- در سال 1997 رئيس شرکت تجهيزات کامپيوتري ،کن اولسن بيان کرد:لزومي ندارد که هر شخصي در منزلش يک کامپيوتر شخصي داشته باشد.

آنچه که امروز به نظر درست مي آيد شايد فردا ديگر درست نباشد .آنچه امروز برايمان کارايي دارد شايد فردا ديگر قابل استفاده نباشد.تنها چيزي که در دنيا ثابت و غير قابل تغيير است ،تغيير، است.بحث عادلانه بودن يا نبودن نيست.تمام چيزهايي که در دنيا وجود دارد در حال حرکت و تغييرند.
در يک کلام:
انسانهاي شاد و سعادتمند علاوه بر آنکه تغيير را مي پذيرند از آن استقبال هم ميکنند.آنها مي گويند:چرا بايد خواهان اين باشم که پنج سال آينده ام دقيقا مثل پنج سال گذشته ام باشد؟

آخرين راز شاد زيستن (آندريو متيوس)
 

Similar threads

بالا