یکی بود یکی نبود.....ماجرای تولد باغبان در شیراز...

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم در مورد تولد و این حرفا نظرم مثل بالایی هست. ولی از این تاپیک خوشم اومد .محتوا داشت و در اصل یک خاطره بود. اتفاقا یکی از چیزای جالبش این بود که خودت تاپیک رو شروع کردی که بعضیا حسادت کردن.

میگم حالا از اون آش غوره خوردی افسون یا طلسم نشدی؟:biggrin:
چرا الان افسونم من .....

اره ما اینو به عنوان خاطره گذاشتیم نه برای تولد والا تایپیک تولد جدا بود ....
 

pejman.pna

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم در مورد تولد و این حرفا نظرم مثل بالایی هست. ولی از این تاپیک خوشم اومد .محتوا داشت و در اصل یک خاطره بود. اتفاقا یکی از چیزای جالبش این بود که خودت تاپیک رو شروع کردی که بعضیا حسادت کردن.​


میگم حالا از اون آش غوره خوردی افسون یا طلسم نشدی؟:biggrin:

حالا خوبیش اینه که هیچ کس نفهمید منظورت به کی بوده!!!!

این تایپیک خاطره بود نه تولد .....

میگم مگه تو اونو میشناسی؟؟؟

خاطره تولد بود عزیزم.
آره می شناسمش. قبل از اینکه تاپیک و بزنی همه مطالبش و می دونستم قبلا. برام تعریف کرده بود.


5 شنبه صبح جای همگی خالی رفتیم باغ ارم

اینجا هم که نشستیم شربت خونه یا همون چایخونه باغ ارم هست رو یکی از تخت ها:w12:
تا نشستیم گفتم جای آتی و پژمان و مهران و بقیه که خودشون میدونن واسه چی خالیه:D

اینم شیرینی تولد بود که زهرا خانم زحمت کشیدن :w16:



http://www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=21017&d=1273920185​


http://www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=21018&d=1273920219​

میگم شیرینیش دود نداشت؟
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
خوب دیگه عکس چی بذارم براتون؟

آها فقط یه عکس مجاز بین این همه عکسای شیطنتی که گرفتیم هست که اینو میتونم براتون بذارم:w12:

فقط شیطنته ها برداشت دیگه نکنین لطفا :D



http://www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=21019&d=1273920742


 

پیوست ها

  • IMG_1631.JPG
    IMG_1631.JPG
    77.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلامت باشی عزیزم.




کار خوبی کردی!!! منم همین کار و می کنم!!!

بیست و چهار تقسیم بر 7 مساوی میشه با: 3.428571 (بالای اعشارش یه خط بکش!) در نتیجه هر شمع معادل 3.428571 (بالای اعشارش یه خط بکش!) خواهد بود. میشه گفت درسته، چون شمع های تولد معادل یک سال هستن. این شمعهایی که شما گذاشتین، دقیقا معادل 3.428571(بالای اعشارش یه خط بکش!) برابر شمع های تولد هستن. پس دقیقا 24 سالت میشه. مبارکه. خیلی دوست داری خان داداش من و اغفال کنیا!!!

کجاش و دیدی حالا؟

یه خط بالای اعشارش بزار:biggrin::biggrin:

ملااااااااااا نکته گیر
:cool:
حالا خوبیش اینه که هیچ کس نفهمید منظورت به کی بوده!!!!

من فهمیدم:D

خاطره تولد بود عزیزم.
آره می شناسمش. قبل از اینکه تاپیک و بزنی همه مطالبش و می دونستم قبلا. برام تعریف کرده بود.

دماغت چرا دراز میشه ....


میگم شیرینیش دود نداشت؟
برای دودش بود گفتیم جای شما و خانوده مجازیتون خالی بود ...;)
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب دیگه عکس چی بذارم براتون؟


آها فقط یه عکس مجاز بین این همه عکسای شیطنتی که گرفتیم هست که اینو میتونم براتون بذارم:w12:

فقط شیطنته ها برداشت دیگه نکنین لطفا :D



http://www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=21019&d=1273920742​
:w15:خب اینم بگو به ترتیب دستای کدومتونه؟:D
 

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب دیگه عکس چی بذارم براتون؟

آها فقط یه عکس مجاز بین این همه عکسای شیطنتی که گرفتیم هست که اینو میتونم براتون بذارم:w12:

فقط شیطنته ها برداشت دیگه نکنین لطفا :D



http://www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=21019&d=1273920742


:w15::w15::w15::w15::w15::w15:
 

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب دیگه عکس چی بذارم براتون؟





آها فقط یه عکس مجاز بین این همه عکسای شیطنتی که گرفتیم هست که اینو میتونم براتون بذارم:w12:

فقط شیطنته ها برداشت دیگه نکنین لطفا :D



http://www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=21019&d=1273920742​
فضولی دونفر پایینه ولی سه دست بالاست چهارمی:que:http://www.www.iran-eng.ir/%3Cdiv%20style=
 
آخرین ویرایش:

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
اینم نهاری که مریم و افسون روز اول زحمت کشیدن
اخه زمحت نهار روز بعدی با رستوران بود

:whistle::w07:



واي عجب سفره اي اي ول

چه تاپیک مسخره و بی محتوایی!:cool:
اعتبار سایت رو با این تاپیکا میارید پایین!
اه جدي خوب نيا اينجا اعتبارت كم نشه:surprised:
و اما کیک تولد ...





http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_gol.gif;)

بابا اين ديگه از قنادي اومده;)
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سفر ناقصه....پس لیوان و پارچ آب کو؟؟؟ :دی
مگه زهرا گذاشت... همش میگفت گرسنمه.... همین که قاشق اول رو خوردم یادم امد نوشیدنیها رو بیارم....

عالی بوددد ... بزور از دست مریم یه تیکش گیرم اومد....
خوب خوشمزه بود دیگه..
خودت نمیخوردی... اخر کار هم که همشو خوردی....


تو شیراز سه تا دوست داشت یکی افسون و یکی مریم و .... که خیلی هم دوسشون داشت ... البته این مریم عاشق منه افسون که دیگه نگووو:w07: اون که دیگه دیونمه ...

باز دچار توهم شد....



خلاصه زهرا اخر سفرش به شیراز رسید...
ظهر بود داشت نمار میخوند که دید مریم از بیرون اومد و تند تند رفت تو آشپزخونه و شروع کرد با افسون و اون پچ پچ کردن ... زهرا هم که از همه چیز بی خبر .....:whistle:

عاشق جان درست تعریف کن....اتفاقا خیلی هم اهسته رفتم...پچ پچم نداشتیم... تو حواست جای دیگه بود.... با اون سوتی هایی که من دادم هر کی بود گرفته بود قضیه از چه قراره....تو هی حواست جای دیگه بود...:love:



حدود ساعت 5 بود دیدم مریم رفت تو آشپزخونه و دیگه نه در اومد و نه ور اومد ....:surprised: منم از این همه کدبانوگری مریم تعجب کرده بود ... که واقعا این همون مریمه ؟؟؟:surprised:

بعد دیدم یه ظرف پر از چیپس و پفک کرد اما مگه می اوردشون دلم اب شد :redface:... دیدم فایده نداره خودم پاشدم گفتم مریم خوب بیار دیگهههههه ...

خدایش اینجا خیلی خنده دار بود... زهرا هی اب دهنشو قورت میداد... یهو بلند گفت مریم خوب چیپس و پفکا رو بیاااااااااااااااااار....


که دیدم یه کیک تولد از پشت یخچال در اومد که روش پر از شمع بود و نوشته بود باغبان 65 تولدت مبارک
اینجا من تند تند داشتم شمعا رو روشن میکردم که زهرا یهو امد به طرف من... دو تا از شمعا هم نتونستم روشن کنم ...




عزیزم تولدت مبارک. امیدوارم سالهای زندگیت و با سعادت و سلامت پشت سر بذاری.
راستی یه سوال!! تو هفت سالت شده؟ بیشتر بهت می خوردا!!! من فکر کردم وقت شوهر کردنته!!!سجاد دنبال همسر می گشت، ولی مثل اینکه یه بچه دیگه به بچه هاش اضافه شده!!! :دی

راستی یه نفر اونجا نبود که بتونه شمعهای کیک و صاف بذاره؟؟؟ بعدش، شمع مخصوص کیک تولد نداشتین که شمع تزئینی سفره عقد گذاشتین!!
آخِی!! خسته شدم اینقدر ایراد گرفتم. بقیه ش و می ذارم واسه بعد!!
این اشکالا رو باید به مامانم بگیرین... مامانم واسم گرفته بود.... حتما گیرش نیومده بود دیگه...:D
 

pejman.pna

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب دیگه عکس چی بذارم براتون؟


آها فقط یه عکس مجاز بین این همه عکسای شیطنتی که گرفتیم هست که اینو میتونم براتون بذارم:w12:

فقط شیطنته ها برداشت دیگه نکنین لطفا :D



http://www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=21019&d=1273920742​

بگیر بالا اون پرچم و .....
 

pejman.pna

عضو جدید
کاربر ممتاز
این اشکالا رو باید به مامانم بگیرین... مامانم واسم گرفته بود.... حتما گیرش نیومده بود دیگه...:D
نه دیگه، با ضرب و تقسیمهایی که انجام شد، مشخص شد که شمع ها اشکال نداره!! ولی نحوه فرورفتگی شمع در کیک همچنان با مشکل مواجهه!! شاقول نیستن!
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوب دیگه عکس چی بذارم براتون؟

آها فقط یه عکس مجاز بین این همه عکسای شیطنتی که گرفتیم هست که اینو میتونم براتون بذارم:w12:

فقط شیطنته ها برداشت دیگه نکنین لطفا :D



http://www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=21019&d=1273920742


:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:

:w15:خب اینم بگو به ترتیب دستای کدومتونه؟:D
اگه گفتی؟؟؟؟؟؟؟
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه دیگه، با ضرب و تقسیمهایی که انجام شد، مشخص شد که شمع ها اشکال نداره!! ولی نحوه فرورفتگی شمع در کیک همچنان با مشکل مواجهه!! شاقول نیستن!
من گذاشتم...:redface: زهرا هولم کرد... مگه میشد نگهش داری نیاد تو اشپزخونه... اون و افسون خودشونو کشتن ... اون همش جیییغ میزد که مریم امد.... با این وجورد زهرا هنوز متوجه شده بود قضیه از چه قراره:w22:
 
بالا