یه مسله ای خیلی ذهنم رو درگیر کرده ..میدونم گناهه ولی تو فکرمه ...

[paeeizan]

راستش من به هرچیزی تو این دنیا فکر میکنم ...ازیه جایی شروع شده ... یعنی از یه نقطه ای شروع و تکمیل و تداوم پیدا کرده...
.
.
با این که میدونم تفکر و تامل در ذات خداوند (استغفر ا..) گناهه ... ولی خب نقطه شروع خدا از کجا بوده ...
میدونم میخاین بگین خدا از روز ازل بوده و نا متناهی ...ولی خوب که تمرکز میکنم بهش ..باز نمیشه ...
دنبال یه بازه زمانی هستم که خدا از چه زمانی دقیق ...100 میلیار سال پیش ..یا..بیشتر .....

میدونم خدا رو کسی بوجود نیورده .... ولی منشا کجاست ؟....
هرچی به منشا وجود خدا فکر میکنم که از کجا و چه زمانی شروع میشه ..بیشتر قاطی میکنم
.
.
.
نمیدونم شما هم اینجوری شدین .. و از این فکرا واستون میاد یا نه .. اما ...
یه سوال ؟ ... من دارم کافر میشم با این افکارم؟

 

[taghtagh54]

سلام
مشکل اینه که تو میخوای وجود خدا رو با قوانینی که خود خدا گذاشته مثلا زمان پیدا کنی
اول فکر کن زمان از کجاست
و کی خلقش کرده؟
دوست عزیز عقل ما و دانش ما محدود شده به چند تا قانون که خدا آفریده

 

[gelayol joon]

یادش بخیر بچه بودیم هی از مامانمون میپرسیدیم خدا کجاس؟

 

[tenesi]

پسرم مسائل دینی جاش تو تالار اسلام هست
اعوذ بال... من الکاربر الصغیر

 

[tenesi]

یادش بخیر بچه بودیم هی از مامانمون میپرسیدیم خدا کجاس؟

خب ایشون چی میفرمودند؟؟؟

 

[gelayol joon]

خب ایشون چی میفرمودند؟؟؟

یادم نیست

 

[ensan1]

سلام دوست گرامی

این مسئله که گفتن گناهه از این جهته که بدیهیه که نمیتونی ذاتش رو بفهمی پس خودت رو اذیت نکن(از این جهت که کار بیهوده ای هست گناهه)..اما حالا میخوای فکر کن ولی به جایی نمیرسی،بهمون گفتن که آقا جان آخر این جاده بن بسته اما میخوای خودت برو ببین...

اما اصلا مهم نیست فعلا ذات خداوند چه طوره منشا کجاست؟ مهم ما هستیم که ما چه رابطه ای داریم....

در آلا فکر کردن شرط راهست*** ولی در ذات حق فکرت گناه است

بود در ذات حق اندیشه باطل*** محال محض دان تحصیل حاصل

همه عالم زنور اوست پیدا*** کجا او گردد از عالم هویدا

چو آیاتست روشن گشته از ذات *** نگردد ذات او روشن زآیات

نگنجد نور ذات اندر مضاهر*** که سبحات جلالش هست قاهر

رهاکن عقل را با حق همی باش*** که تاب خور ندارد چشم خفّاش

در آن موضع که نور حق دلیل است*** چه جای گفتگوی جبرئیل است

بود نور خرد در ذات انوار*** بسان چشم سر در چشمۀ خور

چو مبصر با بصر نزدیک گردد *** بصر از درک او تاریک گردد

در این مشهد که انوار تجلّی است*** سخن دارم ولی ناگفتن اولی است

اگر خواهی که بینی چشمۀ خور*** ترا حاجت فتد با چشم دیگر

چو چشم سر ندارد طاقت و تاب *** توان خورشید تابان دید در آب

تو چشم عکسی و او نور دیده است *** بدیده، دیده را ،دیده که دیده است

جهان انسان شد و انسان جهانی**** از این پاکیزه تر نبود بیانی
​

 

[tenesi]

یادم نیست

اااااااااا چطور حرف خودت یادته .. کال اونو یادت نیس؟؟

 

[gelayol joon]

اااااااااا چطور حرف خودت یادته .. کال اونو یادت نیس؟؟

کال؟ منظورتcallهست؟

 

[Mehrdad-254]

سلام دوست عزیز
منم دقیقا مثل شما وقتی به این موضوع فکرمیکنم همین اتفاق برام میفته.
فکر میکردم فقط من اینجوریم نگو شمام هستی.

 

[mojtaba.baharani]

واقعا شعر زیبایی بود. ممنونم

سلام دوست گرامی

این مسئله که گفتن گناهه از این جهته که بدیهیه که نمیتونی ذاتش رو بفهمی پس خودت رو اذیت نکن(از این جهت که کار بیهوده ای هست گناهه)..اما حالا میخوای فکر کن ولی به جایی نمیرسی،بهمون گفتن که آقا جان آخر این جاده بن بسته اما میخوای خودت برو ببین...

اما اصلا مهم نیست فعلا ذات خداوند چه طوره منشا کجاست؟ مهم ما هستیم که ما چه رابطه ای داریم....

در آلا فکر کردن شرط راهست ولی در ذات حق فکرت گناه است

بود در ذات حق اندیشه باطل محال محض دان تحصیل حاصل

همه عالم زنور اوست پیدا کجا او گردد از عالم هویدا
چو آیاتست روشن گشته از ذات نگردد ذات او روشن زآیات
نگنجد نور ذات اندر مضاهر که سبحات جلالش هست قاهر
رهاکن عقل را با حق همی باش که تاب خور ندارد چشم خفّاش
در آن موضع که نور حق دلیل است چه جای گفتگوی جبرئیل است
بود نور خرد در ذات انوار بسان چشم سر در چشمۀ خور
چو مبصر با بصر نزدیک گردد بصر از درک او تاریک گردد
در این مشهد که انوار تجلّی است سخن دارم ولی ناگفتن اولی است
اگر خواهی که بینی چشمۀ خور ترا حاجت فتد با چشم دیگر
چو چشم سر ندارد طاقت و تاب توان خورشید تابان دید در آب
تو چشم عکسی و او نور دیده است بدیده، دیده را ،دیده که دیده است
جهان انسان شد و انسان جهانی از این پاکیزه تر نبود بیانی
​

 

[me.fatima]

راستش من به هرچیزی تو این دنیا فکر میکنم ...ازیه جایی شروع شده ... یعنی از یه نقطه ای شروع و تکمیل و تداوم پیدا کرده...
.
.
با این که میدونم تفکر و تامل در ذات خداوند (استغفر ا..) گناهه ... ولی خب نقطه شروع خدا از کجا بوده ...
میدونم میخاین بگین خدا از روز ازل بوده و نا متناهی ...ولی خوب که تمرکز میکنم بهش ..باز نمیشه ...
دنبال یه بازه زمانی هستم که خدا از چه زمانی دقیق ...100 میلیار سال پیش ..یا..بیشتر .....

میدونم خدا رو کسی بوجود نیورده .... ولی منشا کجاست ؟....
هرچی به منشا وجود خدا فکر میکنم که از کجا و چه زمانی شروع میشه ..بیشتر قاطی میکنم
.
.
.
نمیدونم شما هم اینجوری شدین .. و از این فکرا واستون میاد یا نه .. اما ...
یه سوال ؟ ... من دارم کافر میشم با این افکارم؟

سلام

اتفاقا من هم دیشب داشتم به این موضوع فکر میکردم ولی... آدم یه خرده ادامه بده میبینه که موضوع ش دیوونه کنندست...

ولی نشانه ی کافرشدن نیست. اینو مطمئنم.
تفکر در ذات خداوند هم اصلا گناه نیست.

 

[tenesi]

کال؟ منظورتcallهست؟

نه منظورم cell هست
یعنی سلول

 

[gelayol joon]

بچه ها من این موضوع برام حل ولی نمیدونم چجوری توضیح بدم

 

[roza.zand]

سلام

سلام

منم گاهی این افکر میان سراغم اما ذهن خودمو منحرف میکنم که بهش فکر نکنم خواهشا اگه به نتیجه ای رسیدی به منم اطلاع بده مرسی اما اطمینان دارم که کافر نشدی چون خدایی که مارو خلق کرده اجازه ی فکر کردن در حیطه ی خلقتشو داده هر چند این جمله کیلیشه

 

[ensan1]

شعر قبلی از شیخ محمود شبستری بود که در گلشن راز اومده اما این شعر دیگه کاملا روشن کننده مطلبه....


بنام خداوند ِ جان و خردکز این برتر اندیشه برنگذرد
خداوند ِ نام و خداوند ِ جای خداوند ِ روزی ده ِ رهنمای

ز نام و نشان و گمان برتر است
نگارنده ی برشده گوهر است (برشده گوهر = عقل)

خرد گر سخن برگزیند همی همان را گزیند که بیند همی
خرد را و جان را همی سنجد اودر اندیشه ی سخته، کِی گنجد او؟

 

[babi charlton]

انسان تو منشا خودش مونده شما میخای منشا خدارو پید کنی؟

 

[ensan1]

سلام
مشکل اینه که تو میخوای وجود خدا رو با قوانینی که خود خدا گذاشته مثلا زمان پیدا کنی
اول فکر کن زمان از کجاست
و کی خلقش کرده؟
دوست عزیز عقل ما و دانش ما محدود شده به چند تا قانون که خدا آفریده

تفکر در آلا شرط راه است***ولی در ذات حق محض گناه است

صفاتش را ببین امروز اینجا***که تا ذاتش توانی دید فردا

 

[morteza joon]

زیاد ذهنتو درگیر نکن جوابش هر چی که باشه چه نفع و ضرری برای تو داره چیزای مهمتری برای فکر کردن وجود داره

 

[JavadMessi]

سلام

اتفاقا من هم دیشب داشتم به این موضوع فکر میکردم ولی... آدم یه خرده ادامه بده میبینه که موضوع ش دیوونه کنندست...

ولی نشانه ی کافرشدن نیست. اینو مطمئنم.
تفکر در ذات خداوند هم اصلا گناه نیست.

ما چون فعلا در زمان و مکان محدودیم به خاطر همین چنین سوالاتی رو ممکنه بدون پاسخ ببینیم در حالی که زمان صفتیست برای ماده در حالی که خداوند خود خالق زمان و ماده است!!
ذات ما محدوده و خداوند که وجود مطلقه رو مطمئنا این ذات محدود نمیتونه بهش پی ببره
خب اگر به سمت دیوونه شدن بره اونم گناهه!
کفر نیست ولی میتونه به کفر منتهی بشه چون به جوابی نمیرسه!!

 

[dzzv_13]

راستش من به هرچیزی تو این دنیا فکر میکنم ...ازیه جایی شروع شده ... یعنی از یه نقطه ای شروع و تکمیل و تداوم پیدا کرده...
.
.
با این که میدونم تفکر و تامل در ذات خداوند (استغفر ا..) گناهه ... ولی خب نقطه شروع خدا از کجا بوده ...
میدونم میخاین بگین خدا از روز ازل بوده و نا متناهی ...ولی خوب که تمرکز میکنم بهش ..باز نمیشه ...
دنبال یه بازه زمانی هستم که خدا از چه زمانی دقیق ...100 میلیار سال پیش ..یا..بیشتر .....

میدونم خدا رو کسی بوجود نیورده .... ولی منشا کجاست ؟....
هرچی به منشا وجود خدا فکر میکنم که از کجا و چه زمانی شروع میشه ..بیشتر قاطی میکنم
.
.
.
نمیدونم شما هم اینجوری شدین .. و از این فکرا واستون میاد یا نه .. اما ...
یه سوال ؟ ... من دارم کافر میشم با این افکارم؟

جوابش خیلی ساده هست
هیچ وقت نمیشه آب دریا رو خالی کرد توی یه لیوان

بنظرم هیچ وقت به نتیجه نمیرسی .. چون داری با عقل خودت که محدود هست میسنجی ... بنظرم باید از عقلت بری بالا
برو و قدم در قلمرو احساس بگذار ... شاید یه پیاده ایی از خستگی شب و سراب برات حرف زد ..

 

[Maenad]

جوابش خیلی ساده هست
هیچ وقت نمیشه آب دریا رو خالی کرد توی یه لیوان

بنظرم هیچ وقت به نتیجه نمیرسی .. چون داری با عقل خودت که محدود هست میسنجی ... بنظرم باید از عقلت بری بالا
برو و قدم در قلمرو احساس بگذار ... شاید یه پیاده ایی از خستگی شب و سراب برات حرف زد ..

موافقم منم قبول دارم که عقل نردبان احساسه اما عقل مام محدوده
اگر نیازی بود که جواب این سوالات رو بدونیم حتما راهی براش بود
اما سفارش شده از سوال هایی که دین شما رو به سمت کفر میبره پرهیز کنید به اندازه ای که لازم هست بدونیم میدونیم...
الان به شما بگه اعداد نامحدودن آخرین عدد چی بوده؟
یا اولین عدد؟
نمیتونیم پاسخی داشته باشیم برای اینکه ذهن انسان ناتوان از درک کلمه ای به اسم نامحدود است...

 

[dzzv_13]

موافقم منم قبول دارم که عقل نردبان احساسه اما عقل مام محدوده
اگر نیازی بود که جواب این سوالات رو بدونیم حتما راهی براش بود
اما سفارش شده از سوال هایی که دین شما رو به سمت کفر میبره پرهیز کنید به اندازه ای که لازم هست بدونیم میدونیم...
الان به شما بگه اعداد نامحدودن آخرین عدد چی بوده؟
یا اولین عدد؟
نمیتونیم پاسخی داشته باشیم برای اینکه ذهن انسان ناتوان از درک کلمه ای به اسم نامحدود است...

با احساس میشه به قلمرو نامحدود پا گذاشت (میتونید امتحان کنید)... ولی از کسی که رفته به چنین جایی نپرسید چه دیده که قادر به بیانش نیست

این مدعیان در طلبش بی خبرانن ... کان را که خبر شد , خبری باز نیامد "خواجه عبدالله انصاری"​

 

[paeeizan]

من دنبال منشا هستم... میدونم نباید فکر کنم ..و....
ولی خب ذهنمو درگیر کرده ...

 

[me.fatima]

من دنبال منشا هستم... میدونم نباید فکر کنم ..و....
ولی خب ذهنمو درگیر کرده ...

بهترین کار اینکه از خود خدا بپرسی تا راهشو بهت نشون بده...

من همیشه وقتی این سوال تو ذهنم میاد همین کارو میکنم و مطمئنم که خدا یه روزی حتما راهشو نشون میده.

 

[scorpion555]

من دنبال منشا هستم... میدونم نباید فکر کنم ..و....
ولی خب ذهنمو درگیر کرده ...

فکر میکنم اگه چند تا سوره قران رو که مربوط به خلقت این دنیاست مخصوصا اون چند تا سوره که خداوند میفرماید : ما جهان را در شش روز خلق کردیم به همراه تفسیرش بخونی بتونه بهت کمک کنه. در هر صورت فکر میکنم جوابتونو توی قران بتونید پیدا کنید. منم از وقتی که معنی قران رو خوندم جواب خیلی از سوالامو گرفتم.

 

[Sarp]

من دنبال منشا هستم... میدونم نباید فکر کنم ..و....
ولی خب ذهنمو درگیر کرده ...

همون ضرب المثل کلیشه ایه
مثل اینه که میخوای از اولین پله پاتو بذاری رو آخرین پله
نمیشه مسلما

یه دنیای دو بعدی رو تصور کن که موجوداتش فقط دو تا بعد طول و عرض دارند
یعنی ارتفاع ندارند
حالا اگه یه لیوان (لیوان یه جسم سه بعدیه و ارتفاع داره) رو بذاری تو دنیای این موجودات دو بعدی اونا چون ارتفاع ندارن ، فقط یه مانع دایره ای شکل (سطح مقطع لیوان) رو میبینند
یعنی اونا نمیتونند دنیای ما و خود ما سا سه بعدیها رو درک کنند
کلا واسشون ناممکنه

حالا شما یه دنیای چهاربعدی رو واسه خودمون تصور کنیم
ما نمیتونیم یه دنیای چهار بعدی رو تصور و درک کنیم !

وقتی ما هنوز از درک دنیایهای با ابعاد بالاتر عاجزیم پس یعنی از درک چیزهای فراتر از اون هم عاجزیم !
شاید هم خدا جزو این دنیای چهاربعدی باشه :دی

این سوالات رو هارون یحیی میتونه با دلایل علمی و قابل درک برای دانشجو جماعت و نه با زبان غیرقابل فهم فلسفه جواب بده

 

[ensan1]

جوابش خیلی ساده هست
هیچ وقت نمیشه آب دریا رو خالی کرد توی یه لیوان

بنظرم هیچ وقت به نتیجه نمیرسی .. چون داری با عقل خودت که محدود هست میسنجی ... بنظرم باید از عقلت بری بالا
برو و قدم در قلمرو احساس بگذار ... شاید یه پیاده ایی از خستگی شب و سراب برات حرف زد ..

عقل گوید شش جهت حد است و هیچم راه نیست***عشق گوید راه هست و من رفته ام بارها

 

[tenesi]

بچه ها من این موضوع برام حل ولی نمیدونم چجوری توضیح بدم

هرجور میشه توضیح بده

 

[pesare abidell]

من هم گاهی به این فکر میکنم که بعد از قیامت که همه رفتن بهشت و جهنم بعد از اون چی میشه؟تا کی؟

خدایا چنان کن سرانجام کار.....تو خشنود باشی و ما رستگار