شهیدی که گروهکهای تروریست کرد،برای دستگیری او جایزه تعیین کرده بودند
گروهکهای تروریست کرد،در مناطقی که شهید یدالله حاجیان خدمت میکرد اعلامیه داده بودند که هر کس او را به صورت زنده و یا مرده بیاورد جایزه میگیرد.
شهید یدالله حاجیان
مادر شهید میگوید:
قبل از تولد شهید حاجیان هیچ فرزندی نداشتم و هر چه فرزند به دنیا میآوردم به گونهای از دنیا میرفت، برای اینکه یدالله زنده بماند نذر کردم و با گریه و زاری به درگاه خداوند متوسل شدم، خلاصه پسرم بدنیا آمد، شادی و شادمان سراسر خانه را در بر گرفت.
پدر و مادر تمام تلاش خود را برای سلامتی او به کار میبرند، طفل نورسیده روز به روز بزرگ میشود و پس از مدتی به مکتب میرود تا قلب و جانش با نور قرآن آشنا شود.
بعد از تاسیس مدرسه در سریشآباد با همسن و سالانش به مدرسه میرود و مقطع ابتدایی را به پایان میرساند، علیرغم علاقه خاصی که به درس و مدرسه داشت به دلیل فقر و شرایط مالی خانواده نیمکت مدرسه را ترک میکند و در کنار پدرش به کارهای کشاورزی و کارگری مشغول میشود.
شهید از زبان پدر
یدالله فرزندی مهربان و دلسوز بود از همان دوران کودکی در محبت به من و مادرش سنگ تمام میگذاشت، خوب بیاد دارم زمانی که کودکی بیش نبود همیشه میگفت: پدر جان دیگر ناراحت نباش من بزرگ شدهام و دیگر نمیگذارم شما زیاد کار کنید و خسته شوید.
پس از آنکه به سن نوجوانی رسید به عنوان شاگرد روی ماشین یکی از اهالی سریشآباد مشغول به کار شد.
چهارده سال داشت که پدرش از دنیا رفت از این رو بار زندگی و تامین تمام مخارج خانواده به او محول شد.
به همین دلیل از رفتن به خدمت سربازی معاف میشود، با تلاش و پشتکاری که داشت طولی نکشد که خودش یک وانت خرید و علاوه بر انجام کارهای کشاورزی خودشان با وانت هم کار میکرد.
در سن 24 سالگی با برگزاری یک مراسم عقد و عروسی بسیار ساده تشکیل خانواده داده و در کنار همسرش زندگی سادهای را شروع میکند.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به فرمان حضرت امام(ره) به سازمان پیشمرگان مسلمان پیوست.
برای پاکسازی منطقه از دست گروهکهای تروریست کرد ضد انقلاب به کامیاران میرود درگیری سختی با گروهکهای تروریست کردی اتفاق میافتد، شهید حاجیان که در آن وقت عضو واحد عملیات سپاه قروه بوده است با تجهیزات کامل و لباس کردی به شهرستان کامیاران میآید و او نیز وارد عمل میشود.
از او به خاطر تلاش و شجاعت زیادی که در راه مبارزه با گروهکهای تجزیه طلب و جنایتکار کردی، از خودش نشان میدهد از سوی مسولان عالیرتبه سپاه به فرماندهی سپاه پاسداران شهرستان کامیاران منصوب میشود.
پس از این کار به پاکسازی تمام روستاهایی که در محور کامیاران قرار دارند میپردازد و از این کار هم موفق بیرون میآید بعد از مدتی فرمانده گردان عملیاتی جندالله سردشت میشود در زمستان سال 1361 به منطقه بوکان میرود بعد از آنکه موریت او در بوکان تمام میشود باز به سردشت میآید پس از چند روز مرخصی میگیرد و همراه دو نفر از نیروهای خود که هر دو نفر آنها اهل سریش آباد بودند به مرخصی میآید نیروهای تروریست کردی، خبر به مرخصی رفتن شهید حاجیان را می شنوند و مسیر حرکت او را به طور کامل بررسی میکنند.
بنابراین در پشت صخره بزرگی که در مسیر جاده دیواندره - سنندج قرار دارد به صورت کاملا ساکت و پوشیده کمین میگیرند و به محض اینکه ماشین شهید حاجیان را میبینند شروع به شلیک میکنند و به طرز بسیار فحیعی هر سه نفر آنها را به شهادت میرسانند.
سیری در خصوصیات شهید
امام را خیلی دوست داشت همیشه یک نمونه از عکس حضرت امام را در جیب خود نگهداری میکرد حتی بعضی از وقتها هنگامی که میخواست بخوابد عکس اما را از جیب خود بیرون میآورد و روی سینه خود میگذاشت و بعد میخوابید.
نیروهای خودش را از هر نظر مورد تفقد قرار میداد یعنی به عنوان مثال اگر میدید یکی از نیرو هایش زیادی به مرخصی میرود پیش او میرفت و اگر مشکل مالی داشت به او کمک میکرد و در بعضی اوقات از بچهها پول جمع میکرد و به شخص مورد نظر میداد.
منظور از این گفتهها این است که شهید حاجیان نیرو را صرفا برای سختی و زحمت نمیخواست بلکه از هر نظر او را مورد تفقد و دلجویی قرار میداد. گروهکهای ضدانقلاب به تمام مناطقی که شهید حاجیان در آنجا خدمت میکرد اعلامیه داده بودند که هر کس شهید حاجیان را چه به صورت زنده و چه به صورت کشته نزد ما بیاورد مبلغ بسیار زیادی پول و جایزه به او میدهیم.
این گفته میرساند که شهید حاجیان اهمیت قابل توجهی را سازماندهی نیروها و طراحی عملیاتها و در نهایت سرکوب گروهکهای تروریست کردی داشته است، شهید حاجیان به خوبی میدانست که گروهکهای تجزیه طلب و تروریست کردی،نمیتوانند با او روبرو شوند و این گفته را بارها در میان نیروهای خود تکرار کرده بود او گفته بود که گروهکها نمیتوانند او را از روبرو مورد هدف قرار دهند مگر کمین ایجاد کنند و به خواسته خود دست یابند و میبینیم که این گونه هم شد.