اولین کشیکم بود تو بخش جراحی
یک عاقای مریضی بود به اسم عاقای فرهادی که بچه ها میگفتن این کلاً خونه زندگی نداره و همش تو بیمارستانه! میگن چون هیشکی رو نداره اتند ها دلشون نمیاد مرخصش کنن و اینم از این بیمارستان به اون بیمارستان و از این بخش به اون بخش مهاجرت میکنه

به ما گفتن بریم پانسمانش رو عوض کنیم (زخم پای دیابتیک داشت) حالا هی حرف میزد و order میداد
مثلاً میگفت به این مریض مورفین بدین خیلی درد داره
منو که دید، گفت: تو جدیدی!
اسمت چیه؟
یعنی فقط شماره شناسنامه مو ازم نگرفت ها
بعدشم یه چی داد دستم گفت بیا پانسمان این مریض کناری رو تو عوض کن
یکی نبود بگه عاخه مگه تو دکتری؟!
بچه ها میگفتن ۲،۳ بار هم از پرستارها خواستگاری کرده ولی ناموفق بوده
پ.ن: در مورد پست بالایی عرض کنم که
d) دوستان اگه یه کم به این تاپیک سر بزنن خودشون استاد میشن
الان تو این پست فقط "اتند" یه کم تخصصی بود که یعنی "دانشجوی فوق تخصص"