
...بالاخره یک سری دلبستگی ادم تو شهر خودش داره...و اینکه امکانات بیشتره...ولی مهندسی شیمی کلا واسه کسی که تو تهران زندگی میکنه رشته مناسبی نیست زیادپس ازاین شلوغی وترافیک لذت میبری...البته درمقابلش تهران آدم به روزتره تاشهرستان...خبرای بزرگ زودترمیپیچه....وکلی حسن دیگه.....شغل بیشتر ودرامد بهتر
درمورد رشته ودانشگاه و شهرهم بستگی به خیلی چیزاداره نمیشه کلی نظرداد
ای زرنگ.بد نگذره بهت...نه نبودم خوابگاهی هم نمیشم سراسری لیسانس به خاطر همین شهرستان نرفتم![]()
....تو هم که امدی تهران که خودت سودیای زرنگ.بد نگذره بهت![]()
خوندم جواب نمیده....ویدایی یکم کتابهای روانشناسی واسه اعتماد به نفس بخون یک نکاتی داره معمولا بد نیستش
باز این دو تا شروع کردن.......
سودی پنجره های تالارو بازکنیمباز این دو تا شروع کردن.
...بالاخره یک سری دلبستگی ادم تو شهر خودش داره...و اینکه امکانات بیشتره...ولی مهندسی شیمی کلا واسه کسی که تو تهران زندگی میکنه رشته مناسبی نیست زیاد
....خوب بحث اعتماد به نفس ویدایی...اخه خوب تو میتونی تو کارای نرم افزاری ازمایشگاهی خیلی موفق باشی ...باور کن منم تا حدی مثل خودتم خودم نیستم 100 درصد در این جور مواقع...خوندم جواب نمیده
.......
مثلا میدونی چیه
من و دوستم با هم میریم پیش استادی که کلی بیرون ازیونی هم کارمیکنه وخلاصه آدم بزرگیه و پروژمونم دست اونه
مثلا درمورد موضوع مورد بحثمون من تا حدی بیشترازدوستم اطلاعات دارم...طوری که قرارملاقاتامونو با استاد من با تلفن هماهنگ میکنم و کارای مربوطشو
اما اون باصدای بلند ورسا حرف میزنه..طوری که استاد فک میکنه با کسی که پشت تلفن حرف زده ایشون بوده چون باورش نمیشه کسی مثل من که نتونستم توی جلسه خوب حرف بزنم، پشت تلفن بوده و توی تمام جلسه من حس ضعیف بودن میکنم وناراحت میشم
دلبستگی که آره اما پسرا که زیاد به خونوادشون دلتنگ نمیشن مگه اینکه قضیه عشقی عاطفی داشته باشن............پس تو داداشی...بالاخره یک سری دلبستگی ادم تو شهر خودش داره...و اینکه امکانات بیشتره...ولی مهندسی شیمی کلا واسه کسی که تو تهران زندگی میکنه رشته مناسبی نیست زیاد
...این اخریشه خوبسودی پنجره های تالارو بازکنیم
بوی دود اذیتمون نکنه
خب من که از خونه دور شدم. تو نرفتی یه شهر دیگه.....تو هم که امدی تهران که خودت سودی![]()
...نه من اینطور نیستم...خواهرم ایران نیست و فقط من هستم و مادرم هم تنهاس ...اصلا دلم نمیاد ولش کنم برم...من بدبختانه زیادی احساسی هستمدلبستگی که آره اما پسرا که زیاد به خونوادشون دلتنگ نمیشن مگه اینکه قضیه عشقی عاطفی داشته باشن............پس تو داداشی![]()
نه اونقدارم اعتماد به نفس پایینی هم ندارم....بالاخره ازپس کارام بر میام....خوب بحث اعتماد به نفس ویدایی...اخه خوب تو میتونی تو کارای نرم افزاری ازمایشگاهی خیلی موفق باشی ...باور کن منم تا حدی مثل خودتم خودم نیستم 100 درصد در این جور مواقع...
اخه ی الهی...نه من اینطور نیستم...خواهرم ایران نیست و فقط من هستم و مادرم هم تنهاس ...اصلا دلم نمیاد ولش کنم برم...من بدبختانه زیادی احساسی هستم![]()
نه اونقدارم اعتماد به نفس پایینی هم ندارم....بالاخره ازپس کارام بر میام
اما دنبال یه چیزخوب وروبه بالایی هستم....یه چیزی درحد تواناییام
.....مرسییی ویدایییاخه ی الهی
پس آفرین داری...............هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا سیابشی
حق باتویه آناییتو مدام تکرار میکنی درصورتی که من فکر میکنم هیچ مشکل خاصی نداری گلم
...نه من اینطور نیستم...خواهرم ایران نیست و فقط من هستم و مادرم هم تنهاس ...اصلا دلم نمیاد ولش کنم برم...من بدبختانه زیادی احساسی هستم![]()
....میتونی ویدایی توانش رو دارینه اونقدارم اعتماد به نفس پایینی هم ندارم....بالاخره ازپس کارام بر میام
اما دنبال یه چیزخوب وروبه بالایی هستم....یه چیزی درحد تواناییام
...ظاهره مگه چی میگه انایی؟کاملا مشخصه علیرغم ظاهرت!
همه همیینو میگن....این اخریشه خوب![]()
اعتراف کن سیادلبستگی که آره اما پسرا که زیاد به خونوادشون دلتنگ نمیشن مگه اینکه قضیه عشقی عاطفی داشته باشن............پس تو داداشی![]()
ویدایی تو باید هر جور شده هر چی دلت میخواد بگی کاری به درستو غلطش نداشته باش.مگه ندیدی اینا که هیچی بارشون نیست یه جور حرف میزنن که آدم فکر میکنه واقعا خیلی مخن. تو که پری پس به هیچی فکر نکن حتی اگه فکر میکنی شاید اشتباه هم داشته باشی .مگه نه اینکه اولین قدمه موفقیت اراده و رو در رو شدن با مسئله هست.خوندم جواب نمیده
.......
مثلا میدونی چیه
من و دوستم با هم میریم پیش استادی که کلی بیرون ازیونی هم کارمیکنه وخلاصه آدم بزرگیه و پروژمونم دست اونه
مثلا درمورد موضوع مورد بحثمون من تا حدی بیشترازدوستم اطلاعات دارم...طوری که قرارملاقاتامونو با استاد من با تلفن هماهنگ میکنم و کارای مربوطشو
اما اون باصدای بلند ورسا حرف میزنه..طوری که استاد فک میکنه با کسی که پشت تلفن حرف زده ایشون بوده چون باورش نمیشه کسی مثل من که نتونستم توی جلسه خوب حرف بزنم، پشت تلفن بوده و توی تمام جلسه من حس ضعیف بودن میکنم وناراحت میشم
حق باتویه آنایی
دیگه توکل به خدا
....اره سودی جون همینه باید حرف زد...اعتراف که کردمهمه همیینو میگن.
اعتراف کن سیا![]()
ویدایی تو باید هر جور شده هر چی دلت میخواد بگی کاری به درستو غلطش نداشته باش.مگه ندیدی اینا که هیچی بارشون نیست یه جور حرف میزنن که آدم فکر میکنه واقعا خیلی مخن. تو که پری پس به هیچی فکر نکن حتی اگه فکر میکنی شاید اشتباه هم داشته باشی .مگه نه اینکه اولین قدمه موفقیت اراده و رو در رو شدن با مسئله هست.
...ظاهره مگه چی میگه انایی؟![]()
آنایی راستی میخوای تدزیس کنی؟اما بحثایی که مطرح میکنی رو من خیلی دوست دارمااا
به نظرمن احساس اصلا زن ومرد نداره.....مرسییی ویداییی![]()
همه همیینو میگن.
اعتراف کن سیا![]()
ویدایی تو باید هر جور شده هر چی دلت میخواد بگی کاری به درستو غلطش نداشته باش.مگه ندیدی اینا که هیچی بارشون نیست یه جور حرف میزنن که آدم فکر میکنه واقعا خیلی مخن. تو که پری پس به هیچی فکر نکن حتی اگه فکر میکنی شاید اشتباه هم داشته باشی .مگه نه اینکه اولین قدمه موفقیت اراده و رو در رو شدن با مسئله هست.
آنایی راستی میخوای تدزیس کنی؟
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
فهرست طرح های توجیهی و مطالعات امکان سنجی موجود در باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | 7 | |
![]() |
تکمیل ویکی باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | مهندسی شیمی | 1 |