گفتگوهای تنهایی

[S&M R]

خسته ام از این مواظب خودت باش ها !​

​

تو اگر نگران من بودی ،​

​

​

نمیرفتی اگر میماندی ،​

​

​

با یک نگاه ، با یک نفس مواظبم بودی​

​

​

پس نگران من نباش برو . . . !​

​

 

[ESPEranza]

آدم همیشه با همه چیز کنار میاد .

تا یه روز که دیگه کنار نمیاد...
کنار میره !

 

[S&M R]

شده ام شنبه!
همه میخواهند از من شروع کنند
"ترک کردن را"...!

 

[70arezu]

چه سنگین گذشت عصر بارانی ام

گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را

گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود

تا حرفهایم

در بستری از بغض بخوابند

 

[S&M R]

ایســــــتــــاده ام …
​

بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود … !​

مـــن ،​

همیــن جا ،​

کنار قـــول هـایت ،​

درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت و در عمــــق نبـــودنت ،​

محـــــکم ایــستاده ام !!
​

 

[ESPEranza]

چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی.

اما سال ها طول می کشد تا این را بفهمی

وقتی هم که آخر سر می فهمی اش،

دیگر خیلی دیر شده.

و هیچ چیز بدتر از

خیلی دیر

نیست.​

 

[S&M R]

ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﻓﺖ، ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ..
​

ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮد.​

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ..ﺩﻕ ﮐﻨﺪ،​

ﺍﯾﻦ ﺳﺰﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ…​

 

[ESPEranza]

 

[ESPEranza]

 

[ESPEranza]

 

[ESPEranza]

کی فکرشو میکرد که یه روزی


با یه عکس و یه صدا وباجملات عاشقانه ای که


همش فقط تایپ میشه....

روح و روان و زندگی آدمهاباهاش بازی بشه

 

[(رها)]

 

[(رها)]

 

[fatima12]

زمان ! به من آموخت که : دست دادن معنی رفاقت نیست ... بوسیدن قول ماندن نیست ... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست .

 

[fatima12]

انگشتت را هرجای نقشه خواستی بگذار فرقی نمی کند…
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت به عمق فاجعه پی نخواهند برد…

 

[mohammad5mousavi]

ﺍﯾﻨﻮ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﻧﯿﻦ ...
--------------------------
ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺍﻻﻍ ﭘﯿﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﯾﻚ ﺭﻭﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﯾﻚ ﭼﺎﻩ ،
ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﻛﺸﺎﻭﺭﺯ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺳﻌﯽ ﻛﺮﺩﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﻻﻍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﭼﺎﻩ ،
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ. ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺯﯾﺎﺩ ﺯﺟﺮ ﻧﻜﺸﺪ،
ﻛﺸﺎﻭﺭﺯ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﭼﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﺎﻙ ﭘﺮ ﻛﻨﻨﺪ ..
ﺗﺎ ﺍﻻﻍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﮒ ﺗﺪﺭﯾﺠﯽ ﺍﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻋﺬﺍﺑﺶ ﻧﺸﻮﺩ.
ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺳﻄﻞ ﺭﻭﯼ ﺳﺮ ﺍﻻﻍ ﺧﺎﻙ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﻻﻍ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ،
ﺧﺎﻙ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻜﺎﻧﺪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ ،
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺎﻙ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﻛﺮﺩ ﺭﻭﯼ ،
ﺧﺎﻙ ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺴﺘﺪ .ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻫﺎﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ،
ﺑﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﻛﺮﺩﻥ ،ﺍﻻﻍ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ..
ﻭ ﺍﻻﻍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ،ﺗﺎ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﻪ ﭼﺎﻩ ﺭﺳﯿﺪ..
ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺮﺕ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﺋﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﭼﺎﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ..
♥●•. ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ •●♥ ٠
ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ : ﻣﺸﻜﻼﺕ،ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻠﯽ ﺍﺯﺧﺎﻙ ﺑﺮﺳﺮﻣﺎ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻧﺪ ..
ﻭﻣﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺩﺍﺭﯾﻢ:
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﻫﯿﻢ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﻛﻨﺪ ..
ﻭ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺳﻜﻮﯾﯽ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﻌﻮﺩ!
ﺍﮔﺮﺍﺯ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻻ ﺁﻣﺪﻥ ﻭ ﺭﺷﺪ ﻣﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ ,
ﺩﺭ ﭼﺎﻫﻬﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﺪ​

 

[fatima12]

باید رفت حتی با ترس !

وقتی مطمئن از ماندن نیستی ، رفتن یقین است …

 

[saghar_m.a]

کی فکرشو میکرد که یه روزی


با یه عکس و یه صدا وباجملات عاشقانه ای که


همش فقط تایپ میشه....

روح و روان و زندگی آدمهاباهاش بازی بشه

دیگه اینا رو ننویس سارای

 

[mohandes soror]

گاهـ ـی حجـ ـم ِ دلــــتنـگی هایـ ـم​

آن قــَ ـــ ـدر زیـاد میشود که دنیــــا با تمام ِ وسعتش​

برایـَم تنگ میشود ...

گاهــ ــی وقــ ــت ها هــم ​

دلـــ ــتنگیت مـ ـرز نـ ــدارد​

سـ ــقـف ها را نمیــشنـاسد ​

فقط ​

آســـ ـــمـــ ــــان​

بغــــــــــض ها ​

وسکــــــوت ​

را میشناسد
... دلتنــگـم...​

 

[aynaz.m]

غم نویس نیستم...
فقط گاه و بی گاه...
آب و هوای دل را مکتوب می کنم...
همین...
​

 

[aynaz.m]

گاهی در تنهایی مینشینم و ارام میسرایم بر روی کاغذ
کسی چه میداند
گاهی تنها نوشتن یا تنها بودن سخت هست
ولی بهتر از این هست که
کسی بیاید و از پشت خنجر بزند

 

[aynaz.m]

دلم یه غیر منتظره میخواد

 

[fatima12]

می خندم!
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم
دیگر به یاد تو هم نیستم
سرد شده ام
سرد سرد
نمی دانم
شاید…
شاید دق کرده ام!
کسی چه می داند…

 

[fatima12]

گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . .

دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .

اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!

وَ حآل هــَم کِه . .

گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .

زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .

وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی . . .

گریه کنی . . .

 

[S&M R]

ایــن روزهــا خــبـری نـیـسـت

به جز سیـر صعـودی دلتنگی هـای مـن بـرای تـو..
​

 

[S&M R]

میدانی رفیق؟ درد دل نمیکنم زخمی که از عصب بگذرد دیگر درد ندارد...
​

 

[|PlaNeT|]

​

 

[Paydar91]

درسته با من این روزا کمتر از پیشی ....
ولی تنها برم جایی هنوز دلواپسم میشی !!!

تو میگی حوصله واسم نداری حتی خیلی کم
ولی هنوز حرفامو بهت میگم...

دلم با این سردی هنوزم از تو نشکسته...یه قدری عاشقت هستم که واسه هردومون بسه..اگر یک ذره هم حتی واسم شبیه سابق شی یه کاری میکنم مثل اوایل باز عاشق شی ...حتما واست مهمم که بهونه هامو از بری..همینم واسه من بسه که تنها با خودم قهری..اگر چه درد دلهاتو تو با من خیلی کم میگی...وقتی داغونه اعصابت غر هاتو به خودم میگی...

اگر چه رو به احساسم داری قلبتو میبندی ولی ما بین شوخی هام دیدم که میخندی...
اگر جه از خودم از این همه احساس بیزاری ..خدا رو شکر اقلا توی دردام منو تنها نمیزاری..

به اینم راضی ام اگر چه همه میگن ازم سیری ولی وقتی که میترسی هنوز دستامو میگری..
اگر یه ذره هم حتی شبیه سابق شی یه کاری میکنم مثل اوایل باز عاشق شی ...

 

[aynaz.m]

تنهایی انجاست که
کسی را نداشته باشی
تا بتوانی
از ته ته دلت برایش بگویی
و بقیه فکر کنند
چقدر تو ساده با انان درد دول میکنی
ولی هرگز نفهمیدند
لحظاتی که
بغض کرده ای و میباری
تنها
باران همدم توست

 

[S&M R]

آيدينم
از خودم دور میشوم
​

تا به تو نزدیکتر باشم​

این روزها . . .​

” خیال “​

تنها راه با تو بودن است !
​