باران که میباردمـــن برای تنهــــــــــــــــا نبـودن
آدم های زیادی دور و برم دارم
آن چیزی که ندارم کسی برای بـا هــــــــــــــــم بـودن است
به سرم میزند!
شال میبندم
قدم میزنم....
منتظر می ایستم!
زل میزنم ، راه میروم
گاهی با خودم حرف میزنم
شعر میگویم...
عاشقانه...
عاشقانه های بی مخاطب!
نمیدانم از باران است
یا از تنهـــــایی...!