سکوت اتاقم را دوست دارم
و آنرا حتی با صدای ترکیدن بغضم نخواهم شکست
بغضم را فرو خواهد خورد اما سکوت را ادامه خواهم داد
تاریکی مطلق اتاقم را با هیچ نوری از بین نخواهم برد
حتی با برق نگاهم
چشم هایم را مدت هاست به روی همه چیز بسته ام
چرا که تاریکی اتاقم کمرنگ نشود
خش خش . . .
چیک چیک . . .
آه چقدر این صداهای پاییزی را دوست دارم , مرا یاد خاطراتمان می اندازد که روی برگ ها قدم میزدیم و زیر باران از عشق هم خیس میشدیم,
یـــادش بخیر
آن موقع نه چتری بود و نه نفر سومی . . . !
::
::
راهی جز سقوط ندارد برگ پاییزی ؛
وقتی می داند درخت ؛
عشقِ برگِ تازه ای در سر دارد . . .

| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
|
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش(من از خلوت و تنهایی میترسم) | ادبیات | 122 | |
|
|
کوچه های تنهایی | ادبیات | 6180 | |
|
|
((**++ تشکر از تنهایی کاربری که شایسته تشکر است ++**)) | ادبیات | 52 |