گفتگوهای تنهایی

[رجایی اشکان]

بــــعـضــی وقــتـا آدم عــجيـبــــ دلــش ميــخـواد يــکـی بــهــش گيـــر بـــده!
ازش بــپــرســه کــجـايــی؟؟کــجــا ميــری؟؟؟کــی ميـــای؟؟؟
زود بـــرو خــونــه ! رســيـدی زنـگــــ بـــزن !!
هـــوا ســـرده لــبـاس گـــرم بـپـــوش...
تـــا ديـــر وقــتــــ بـــيـدار نــمـــون...
حـــتـی بــاهــاتــــ قـــهــر کـــنـه
بــاهــاش قــهــر کــنــی...نـــازت و بــکـشـــه!
نـــصـفــه شــبـی بـهـتــــ اس ام اس بـــده ...
بـــدونــی تــو بــي خــوابيــاشـــم بــه يــادتـــه...
بـــايـد يـــکـــی بـــاشــه نـــگـرانـتــــ بـــاشـــه ...
بـــايــد يـــکــی بـــاشــه بـهـتــــ بــگـــه مــواظـبــــ خـــودت بــاش...
آدم هـــی مـــيخــواد بــه روی خـــودش نـــيــاره،
هــی بـگـــه هــميــنـجـــوری خــيـلــيـــم خـــوبــه !
ولــی يـــه وقـــتــايـــی ديـــگــه نـــميـــشــه، ديـــگــه نــميــتـونـــه!
بـــعـضـــی وقـــتــا آدم حـس ميــکنــه مــيخــواد يـــه حـــرفـايـیوبـــشـنـــوه...
يــــه حـــسـايــی و تـــجــربــه کــنـــه!
بـــعـضـــی وقــتــاآدم دلـش مـــيخـواد واسـه يـکـی مـهـم بـــاشـــه!!!

 

[رجایی اشکان]

میخواهی بروی؟
خب برو…
انتظار مرا وحشتی نیست
شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود
برو…
برای چه ایستاده ایی؟
به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟
برو..
تردید نکن
نفس های آخر است
نترس برو…
احساسم اگر نمیرد ..بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست
برو…
یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود
پس راحت برو
مسافری در راه انتظارت را میکشد
طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد
برو…
فقط برو…..

 

[رجایی اشکان]

بیشتر از آنچه سزاوارش باشم بهم صدمه زدی
فقط به این خاطر که بیشتر از آنچه سزاوارش باشی عاشقت بودم !

 

[رجایی اشکان]

خیال

خیال

خیالت را می نشانم
روی تاب خیالم
تو تاب می خوری و
من !بی تاب می شوم...

 

[رجایی اشکان]

آدم است دیــــگر گاهے دلــش مےخواهـــد، کسے موهایـــش را نــوازش دهــد و آرام زیر گوشــش بگویــد: دوستــت دارم. . . !

 

[رجایی اشکان]

كلـمه هايي كه بـا يـاد ِ تـو مـي آينـد ،
از قـوم ِ مغـولنـد .
مي آينـد ، آتـش مي زنـند ، مي سـوزانـند و مي رونـد.

 

[رجایی اشکان]

چقدر سخته

چقدر سخته

نقل قول از یک دکلمه:
چقدر سخته سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر اوار غرورش همه وجودت له شد.........چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما وقتی بر میگردی مجبور بشی بخندی..........چقدر سخته وقتی یه دنیا باهاش حرف داری اما وقتی دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بگی..........و اونوقت مجبور بشی بگی..........گل من باغچه نو مبارک...........

 

[RIBA28]

بیشتر از آنچه سزاوارش باشم بهم صدمه زدی
فقط به این خاطر که بیشتر از آنچه سزاوارش باشی عاشقت بودم !

جمله هاتون خیلی قشنگه،مخصوصا این متن...خیلی خوشم اومد.

 

[رجایی اشکان]

فلسفه عشق

فلسفه عشق

چه تلخه …!خـــــــــودت مجبور بشی بزاری بریاما دلت باهات نیاد ...راستش را بخواهی ...ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ !!ﺣﺴﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ,با ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﺴﺘﯽ ...ﺑﺎﺵ !ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﺍﺻﻼ ...ﻓﻠﺴﻔﻪ ﯼ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ !ﺍﺻﻼ ... ﻓﻠﺴﻔﻪ ﯼ ﻋﺸﻖ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ !ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﻦ ...ﻋﺸﻖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ... ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ ...ﻭ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ !ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ...ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ...ﻧﺒﻮﺩﻥ ...ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ...ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﺩﺭﺩ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺳﻬﻢ ﺗﻮ...ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ! ﮔﻔﺘﻢ ، ﻣﻦ شکاک ﻧﯿﺴﺘﻢ ... ﻭﻟﯽ حسودم !!ﻭ حسادت ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻡ ...ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ... ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ...ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ... ﻋﺎﺷﻘﺖ ...ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ !ﻭ ﺍﮔﺮ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﺸﺪ !! ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ِ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﯼ ﻋﺸﻖ ﺷﻮ ...ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩ !ﻭ ﺑﺪﺍﻥ !ﮐﻪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ...ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺗﻮﺳﺖ...

 

[رجایی اشکان]

سلام مرا به وجدانت برسان
واگربیداربود
بپرس چگونه شبها آسوده میخوابد...!

 

[رجایی اشکان]

بازی زمونه

بازی زمونه

من شاعري از همين حوالي بودم

يك عمر دلم غرور دريا را داشت

حالا تو نبين به دست و پا افتادم

بازي زمان به التماسم واداشت

 

[mani24]

بــــاز هـــــم خيـــال ِ تــــو

مــــرا

“برداشــــت”

کجــــا مي بــــرد

نمــــي دانــــم

!

 

[mani24]

خیـالم را پـرواز میـدهـم ،
بـه جـایی دور ؛
دور ِ دور ِ دور ِ ...
جایـی که هیـچ چیـز آنجـا نبـاشـد ؛
جـز " بیـ خیـالـی "
.
.
.

​

 

[رجایی اشکان]

بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی ؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می‌دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم بی‌جاست ، می‌دانی ؟

 

[saba27]

عشق لیاقت میخواهد و عاشق شدن جرات...
همیشه در پی کسی باش که
با تمام کاستی ها و کمی ها و عیب هایت،
حاضر باشد به تو عشق بورزد
و تو را به همه دنیا نشان بدهد
و بگوید که: "این تمام دنیای من است"

 

[saba27]

ﮐﺎﺵ ﻣُﺨﺎﺑِﺮﺍﺕ
ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺻُﺒﺢ ﺑِﻬﺖ ﺍِﺱ ﺍِﻡ ﺍِﺱ ﻣﻴﺪﺍﺩ :
ﻣُﺸﺘَﺮﮎ ﻣُﺤﺘِﺮﻡ ﻭ ﻋَﺰﻳﺰ ﻣﺎ،
ﺷُﻤﺎ ﻗَﺒﻼ ﺩَﺭ ﻃﻮﻝ ﺭﻭﺯ ﻓﻼﻥ ﺷُﻤﺎﺭﻩ ﺭﻭ ﺩﻭﻳﺴﺖ ﺑﺎﺭ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻲ
ﺍِﺱ ﺍِﻡ ﺍِﺱ ﮐﻪ ﺣَﺮﻓِﺶ ﺭﻭ ﻧَﺰَﻥ !!!!!!...
ﺍﻳﻨﻘَﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺍﺯ ﺩَﺳﺘِﻤﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺮﻓﺖ
ﺣﺘﻲ ﺑَﻌﻀﻲ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺍِﺱ ﺍِﻡ ﺍِﺱ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﺍﻳﻨﻘَﺪﺭ ﺧُﻮﺷﮕﻞ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺑَﺮﺍ ﺧُﻮﺩِﻣﻮﻥ ﺳِﻴﻮﺵ ﻣﻴﮑﺮﺩﻳﻢ !!!!!!!!!!!
ﺣَﺘﻲ ﻳﻪ ﺷَﺐ، ) ﭘﺎﻳﻴﺰ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ( ، ﺍﻳﻨﻘَﺪﺭ ﺣَﺮﻓﺎﻱ ﺧﻮﺷﮕﻞ
ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﻴﺰَﺩﻳﻦ ﻭ ﻣﺎ ﻫَﻢ ﻫﻲ ﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﺍﺩﻳﻢ
ﮐﻪ ﭘﺎﻱ ﺗﻠﻔُﻦ ﺧﻮﺍﺑِﻤﻮﻥ ﺑُﺮﺩ ......... !!
ﻳﺎﺩِﻣﻮﻥ ﺭَﻓﺖ ﺑَﻘﻴﻪ ﭘﻮﻝ ﺗِﻠﻔﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺣِﺴﺎﺏ ﮐِﺘﺎﺏ ﮐُﻨﻴﻢ
ﺣﺎﻻ ﻣُﺸﺘَﺮﮎ ﻣﺤﺘَﺮﻡ ﻭ ﻋَﺰﻳﺰ،
ﭼﻲ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺩﻳﮕﻪ ﺧَﺒﺮﻱ ﺍﺯﺕ ﻧﻴﺴﺖ؟ !!!
ﭼﻴﺰﻱ ﺷُﺪﻩ؟
ﭼﺮﺍ ﺍﻭﻥ ﺷُﻤﺎﺭﻫﻪ ﺭﻭ ﺩﻳﮕﻪ ﻧِﻤﻴﮕﻴﺮﻱ؟
ﻳﻪ ﺍِﺱ ﺍِﻡ ﺍِﺱ ﺧﺎﻟﻲ ﻫَﻢ ﺣَﺘﻲ ﻧِﻤﻴﺪﻱ !
ﻣِﻦِ ﻣُﺨﺎﺑِﺮﺍﺕ، ﺍﻭﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺭﻭ ﺑﺎﻫﺎﺗﻮﻥ ﺯِﻧﺪﮔﻲ ﮐَﺮﺩَﻡ، ﺣَﻘَﻤﻪ ﮐﻪ ﺑِﺪﻭﻧﻢ...
ﺗﻮ ﻫَﻢ ﺑﻪ ﻣُﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﺍِﺱ ﺍِﻡ ﺍِﺱ ﺑِﺪﻱ ﺑِﮕﻲ ﺑﻴﺨﻴﺎﻝ ﺭَﻓﻴﻖ،
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﻫَﻢ ﻣﻴﮕﺬَﺭﻩ...

 

[aynaz.m]

زیباترین حس دنیا ان هنگام هست
که به تو میاندیشم
و تمام مدت با یادت
سر میکنم

 

[mohammad azizi]

حتی کفش هم اگر تنگ باشد زخم میکند وای به حال دل که تنگ باشد..

 

[mani24]

[h=2][/h]

خسته ام

منتظرم

لحظه شماری سخت است ...​

 

[رجایی اشکان]

واقعیت ها را هر روز صبح جا میگذارم پشت اتاق گریم،
از بس آدمها واقعی بودنمان را دوست ندارند . . .
.

 

[رجایی اشکان]

تنهایی

تنهایی

تنهایی راه رفتن سخت نیست ولی وقتی ما این همه راهو با هم رفتیم ، تنهایی برگشتن خیلی سخته !

 

[رجایی اشکان]

دروغ گویه خوبیم
تازه فهمیدم منم دروغ گویه خوبیم
دلم پر از غمه! حالم اصلا خوب نیست!
اما هرکی بهم میگه :امروز چه طوری؟
بهش لبخند میزنم میگم :خــــــــــــــوب …

 

[رجایی اشکان]

تنهایی

تنهایی

اینجا حریم من است حریم قلب کوچکم!

قفس تنهایی من و حرف های ناگفته ام...

کسی دلش برایم نسوزد

من این قفس را دوس دارم و تنهایی ام را...

تنهایی...

تنها اتفاق این روزهای من است...

 

[رجایی اشکان]

بغض ها را گاهى باید قورت داد ،
عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست …
گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !

 

[رجایی اشکان]

 

[RIBA28]

دروغ گویه خوبیم
تازه فهمیدم منم دروغ گویه خوبیم
دلم پر از غمه! حالم اصلا خوب نیست!
اما هرکی بهم میگه :امروز چه طوری؟
بهش لبخند میزنم میگم :خــــــــــــــوب …

یا خدا.....شما دیگه خودتم اعتراف میکنی دروغگوی خوبی هستین!!!

 

[mani24]

آیا من تنهایم...؟

یا اینکه وانمود می کنم که تنهایم...؟

آیا من تنهاترینم....؟

یا این حس تلقین مرا وادار به تنهایی می کند..؟

اما هیچ گاه به این سوال نمی توانم ام که جواب بدهم...

آیا من که هر لحظه، و هر دقیقه و ثانیه تورا حس می کنم و تورا در کنار خود میبینم

چگونه می توانم تنها بمانم، تو خود بگو که من تنهایم یا نه؟!

پس چگونه می توانم تنها باشم در حالی که تو بامنی در حالی که روح و جان من با وجود تو اغشته است...

ولی این حرص و احساس جسم است که مرا از تو دور نگاه میدارد تقصیر از روح و جان من نیست

و این کار کار جسم من هست که تورا در کنار خود نمی بیند تویی که هر ثانیه کنار منی!!!

پس تنها کیست؟ تو بگو

 

[RIBA28]

زلال که باشی سنگ های کف رودخانه ات را می بینند،

بر می دارند و نشانه می روند درست به سمت خودت!!!

این است رسم دنیای امروز ما !...

 

[mani24]

کـــور شــود هــر آنــکــﮧ

چــشــم دیـدن

عـشــقـمـــآن

و خـوآنـدלּ عـآشـقـآنــﮧ هــآیــمان

را نـــدآرد........!!

 

[mani24]

زلال که باشی سنگ های کف رودخانه ات را می بینند،

بر می دارند و نشانه می روند درست به سمت خودت!!!

این است رسم دنیای امروز ما !...

همیشه نــگاهتــ

بـه اوטּ بالآیی بآشـه !

تآ دلتــ

آز ایـטּ پاییینـی هـا نگیـره !