گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنهایت را به کسی بده که
وقتی بهت نگاه هم نکنه تو تنهای خودش تو جا بده و نذاره تنها باشی با تنهایات
تنهایت به کسی بده
که وقتی ازش دوری اونقدر دل تنگت باشه که تو اولین فرصت خودش بهت برسونه دستات محکم بگیره و لبخند بزنه و بگه چقدر دلم از نبودنت گرفته بود
تنهایت به کسی بده که وقتی تنهایت میبینه بهش دادی ترکت نکنه بلکه مردونه پات وایسه و نذاره کسی با طعنه و نیش و کنایه زمینت بزنه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی وقتها باید خودت را در اغوش بگیری
ارام ارام بگویی
به خودت
اشک نریز
کسی که تنهایش را با شکوه در اغوش میگیرد خیلی
بهتر از این هست که گدایی کند احساسی را
پس تنهایت را با شکوه در اغوش بگیر
و هرگز دیگر با صدای بلند نامش را نبر
بگذار انکه تنهایت را گرفت و به تو خندید و رفت
فراموش کنی
ان لحظه که خط قرمز را برداشت و رویت کشید را به یاد بیاور تا بتوانی فراموشش کنی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اشکهایم
را در تنهایی میریزم
در جلوی دیگران
خوب میخندم
تا کسی اندوهگین نباشد
یاد گرفتم دیگر
فکر نکنم
و به این امید باشم
که ان بالای
هواسش به این
من هست
خدا هواست به این من باشه
که خیلی تنهام
 

E.M.F

عضو جدید
نه کسی منتظر ...



نه کسی چشم به راه...



نه کسی خیال گذر از کوچه ی دل ما ...



بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟



وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نه کسی منتظر ...



نه کسی چشم به راه...



نه کسی خیال گذر از کوچه ی دل ما ...



بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟



وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...


عاشقی راهش جداست
تظاهر به عاشقی راهش جداست
وقتی هر روز تظاهر
عاشقی را ببینی
دیگر
حتی باور نداری کسی
عاشقت هست
 

E.M.F

عضو جدید
حالم اصلا روبراه نیست ، بغض دارم بغضی خفه کننده



کسی میداند راه بالا آوردن بغض را آیا ؟



خیلی سخت است همه تورا قوی بدانند و بنامند برای



دیگران کوه باشی اما تو....



تو دلت ذره ذره بشکنی وسرشار از حسرت باشی ونتوانی



فریاد بزنی



بابااااااااااااااا بخدا من هم آدمم ، دل دارم ،



آرزو دارم، مگر میشود فراموش کرد گذشته را؟



یاچشم پوشید ازآرزوها ؟ دلم برای خودم تنگ شده



کاش میشد ریموو کنم تلخکامی هایم را



دلم میخواهد خدا را ببینم و تو چشمانش زل بزنم و



بگویم : حال میکنی صبرو ؟ دیگه چی ؟
 

E.M.F

عضو جدید
آی دنیا تندتر بچرخ



اینجا دل ها حراج خورده اند!





من از همه میترسم...از همه...حتی از آیینه!






من این زندگی را نمیخواهم





تمام دورنگیتان برای خودتان....



مرا باتنهایی ام تنها بگذارید...





همین روزها بی کسی هایم را به آغوش میگیرم





و از دنیای شما میروم....
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
حالم اصلا روبراه نیست ، بغض دارم بغضی خفه کننده



کسی میداند راه بالا آوردن بغض را آیا ؟



خیلی سخت است همه تورا قوی بدانند و بنامند برای



دیگران کوه باشی اما تو....



تو دلت ذره ذره بشکنی وسرشار از حسرت باشی ونتوانی



فریاد بزنی



بابااااااااااااااا بخدا من هم آدمم ، دل دارم ،



آرزو دارم، مگر میشود فراموش کرد گذشته را؟



یاچشم پوشید ازآرزوها ؟ دلم برای خودم تنگ شده



کاش میشد ریموو کنم تلخکامی هایم را



دلم میخواهد خدا را ببینم و تو چشمانش زل بزنم و



بگویم : حال میکنی صبرو ؟ دیگه چی ؟

گاهی انقدر خسته میشوم
که وقت نمیکنم لبخند بزنم
خیلی سخت هست
تمام حرفهایت را
با هیچ کس نگویی
خیلی سخت هست
نمیتوانی با کسی حرف بزنی
همه تو را قوی میدانند
اما مگر من از سنگم
یا از کوه صبر
نه
دیگر
کافیست
بگذارید
من نیز گاهی
به دنبال سنگ صبور بگردم
چقدر دلم
برای یک چیز لک میزند
اینکه زیر باران شدید
قدم بزنم
نه کسی بفهمد اشک میریزم
نه کسی ببیندحسرتهایم را
اینگونه
دیگر محکوم به ضعیف بودن هم نمیشوم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی بهتر هست تنهایت را
با هیچ کس تقسیم نکنی
بگذار
ادمها
خودشان انتخاب کنند
اگر میخواهند بمانند
بگذار بمانند
و اگر میخواهند بروند
حتی اگر دلت هم می شکند
رو برگردان تا رفتنشان را نبینی
اینگونه
راحت میتوانی خودت را ازاد کنی از تمام دیدنها
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهایی یعنی یه وقتهایی هست میبینی فقط خودتی و خودت !
رفیق داری . . .
همدرد نداری !
خانواده داری . . .
حمایت نداری !
عشق داری . . .
تکیه گاه نداری !
مثل همیشه همه چی داری و هیچی نداری
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزگاربه من آموخت هیچ کس شبیه حرفهایش نیست...
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
نبودنت را از روی خط ایرانسلم می فهمم که مدت هاست نیازی به شارژ مجدد ندارد!!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها لودن را وقتی میشود
کامل حس کنی
که همزبون و همدردی نداری
که باهاش باشی
و وقتی که دلت میگیره
تنها با گرفتن یه شماره یا یه پیام
دلت اروم بگیره
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه حرفایی همیشه هست که از عمق نگاه پیداست
از اون حرفای تلخی که مث شعر فروغ زیباست
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای بعضـــی دردهـا نــه میتوان گریــــــه کَــرد نـه میتوان فریــــــاد زد
برای بعضـــی دردها فقـــط میتوان نگــــاه کَرد و بی صـــــدا شکست …
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نگاهم
دیگر
نمیخندد
اما لبانم خوب میخندند اینگونه نگاهم باور میکند که باید بخندد
در سکوت گاهی به عمق تنهایی میروم
میدانی دلم میخواهد به خواب زمستانی
بروم
اینگونه
شاید ذهنم دست از لجبازی بردارد
و بگذارد
نامت را
برای ابد فراموش کنم
یادت را
برای ابد فراموش کنم
اخر تو که
تمام
مدت
دروغ میگفتی
تو که همش ادعای دوست داشتن میکردی
حال که
غم دارم
اشک گاهی میریزم
خیلی ساده
چشم بستی
دیگر مهم نیست
تو خوشبخت باش
با کسی کار ندارم
کنارش شاد و خندان هستی
و دوستش داری
دیگر چه فرقی دارد
اری هرگز دوستم نداشتی
و من
صادقانه
باور کردم
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی خسته ام
وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است … که میشکنم
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کـــــاش میشـــــد برگـــــردی و ببینـــــی
چشـــــمانـــــم چگونـــــه تقـــــاصِ
تمـــــام بیخیالـــــی هایـــــت را پـــــس میدهنـــــد .. !
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنم میلرزه و میری ، حواست نیست

هوامو کام می گیری ، حواست نیست

حواسم هست و می میرم ، حواست نیست

کنارت اوج می گیرم ، حواست نیست

تنم میلرزه و میری ، حواست نیست

تو میخندی ، حواست نیست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

تنها بودن
گاهی درد داره
وقتی کسی نیست
که حواسش بهت نیست
همه دل تنگیت میشه
اینکه
کسی بخاطر
لبخند زدنت
تمام تلاشش بکنه
گاهی وقتی کسی این کار میکنه
امید کوچیکی دلم پر میکنه
اینکه حواس کسی بهم هست
تا مبادا غصه بخورم
تا بخندم
من هم سعی میکنم
برای شادیش بخندم
تا اون شاد بشه
کسی که بخاطر شادیم
هر کاری میکنه
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هـــــــــر وقت تونستی به کـــــــــــــــسی آرامش ببخشی

بـــــــــــــــــــــــــــــــــــدان

عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشــــــــــــــــــــــــــــــــق شدی

وگرنه عشقی ک آرامـــــــــــــــــــــش معشوق را بگیرد

خــــــــــــــــــــودخـــــــــــــــــــــــــواهـــــــــــــــــــــــــــــیســـت
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزﮮ مـﮯ رسُد کـﮧ دِلَتــ برآﮮ هیچ کَس؛


بـﮧ اَندآزه ﮮ مَـטּ تَنگــ نَـפֿوآهَد شُد


برآی نِگآه کَردَنمـــ


כֿـَندیدنمـــ


اَذیتـــ کردَنمــــ


برآی تَمآم لَحظآتـﮯ کـﮧ دَر کـ ـنارَم دآشتی


روزﮮ خوآهد رسید کـﮧ در حَسرَت تِکرآر دوبآره مَـטּ خوآهـﮯ بود


می دآنم روزﮮ کـﮧ نبآشَم "هیچکَس تکرآر مـטּ نخوآهد شُد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها در شنیدن
اواز چکاوک
به دور دستها میروم
جایی که
پر از خیال و وهم هست
و چه دنیای زیبایست
جای که
همه با هم روراستند
همه به هم علاقه دارند
و عشق جرم نیست
 

mar.1980

عضو جدید
***روزی دروغ به حقیقت گفت ؛ میای بریم شنا ؟

حقیقت ساده هم پذیرفت ...

وقتی به کنار دریا رسیدند ، تا حقیقت لباساشو در آورد ؛ دروغ اونهارو دزدید و رفت ....

از اون روز به بعد حقیقت شد عریان و تلخ و دروغ در لباس حقیقت ، شیرین و زیبا شد ....
***
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



در این شهر صدای پای مردمیست

که همچنان که تو رو میبوسند

طناب دار تو را می بافند

مردمی که صادقانه دروغ می گویند...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا