E.M.F
پسندها
262

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سوره نساء آیه مبارکه 19 :



    تاپیک: [ آیــــــه گـــــــرافـی ]
    سه چيز نبايد از دست برود:
    آرامش،اميد و صداقت.

    سه چيز قطعي نيست:
    رؤياها،موفقيت و شانس.

    و سه چيز از با ارزش ترينهاست:
    عشق،اعتماد به نفس و دوستان واقعي
    بایدکه عشق ورزیدبایدکه مهربان بودزیراکه زنده بودن هرلحظه احتمالی است.
    ای یار سفر کرده
    بگو چه چاره کنیم که در این روزهای سرد
    ما را به یک نگاه مهربان و یک لبخند مهمان کنی ...
    عمر به سرعت یک چشم بهم زدن تمام میشود.
    همه لحظات خوبی که با خانواده و دوستانتان دارید را قدر بدانید آنها مکمل شما در زندگی هستند.
    سرانجام روزی متوجه خواهید شد که آنچه که اهمیت دارد، نه مادیات، بلکه سلامتی خانواده و سایر عزیزانی است که در زندگی تان حضور دارند.
    چقدر تحمل کم محلى سخته

    وقتــــــــــــــى دارى از کل احساست مايه ميزارى...
    زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!

    باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند...

    مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی.چشمهایی, تکه کلامهایی...

    اصلا ادم باید برای خودش نیمکت دو نفره ای داشته باشد ...تاعصر به عصربه ان سربزند...

    شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود...

    باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که از قدمهایت خسته شده اند...

    فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد...

    میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد...

    باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند...

    حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود...

    دست خطی که دلت را بلرزاند...

    عکس که اشکت را دراورد...

    باید باشد...

    باید باشد...
    چه فرقی میکند...
    مهرۀ سیاه باشم یا سفید...
    چشمانت...
    با اولین حرکت ماتم میکند!
    خیلی وقته تک و تنهام،توی باغی از ترانه
    منتظر واسه یه خوبی ،یه رفیق بی بهانه
    توی دنیای پر از گل، واسه عالمی غریبم
    میون این همه خوبی، این منم که بی نصیبم
    خدا کند که بداني چقدر محتاج است

    نگاه خسته ي من

    به دعاي چشمانت...
    رد پای احساسم:

    روزهایم با یاد تو

    لحظه به لحظه ام با یاد تو

    کی یادت , جایش را به خودت خواهد داد...
    ردپای احساسم:

    تو که بیایی همه لحظاتم را به تو نشان خواهم داد تا بدانی در نبودنت چگونه سپری شدند...

    تو برایم روشنایی یک صبح پر امیدی...
    برای تو و خويش
    چشمانی آرزو می‌کنم
    که چراغ‌ها و نشانه‌ها را
    در ظلمات‌مان ببيند.
    گوشی
    که صداها و شناسه‌ها را
    در بيهوشی‌مان بشنود
    برای تو و خويش،
    روحی
    که اين همه را
    در خود گيرد و بپذيرد
    و زبانی
    که در صداقت خود
    ما را از خاموشی خويش بيرون کشد
    و بگذارد
    از آن چيزها که در بندمان کشيده است
    سخن بگوئيم.
    (مارگوت بیکل - ترجمه آزاد احمد شاملو)
    حوصـــلــه خوانــدن ندارم

    حوصـــلــه نوشتــن هم ندارم

    این همــــه دلتنـــگــے دیگرنــه با خــواندن کم می شود ، نــه نوشـــتن...

    دلـــم تو رامی خـــواهد!

    فقــــط همــــین
    کاش يک لحظه به جايم بودي تا بداني

    که چه دردي دارد وقتي به اندازه سنگيني

    يک کوه دلت غمگين است...!!!
    دنیا نباشد...

    فقط کوچه ای باشد

    و اندکی باران

    و دوستی که زلالتر از باران است
    گیرم که یلدا هم بیاید

    شبی هم به درازا بکشد

    برفی هم ببارد

    سفره ای هم چیده شود

    اناری باشد و دیوان حافظ هم...

    چه یلدای؟

    چه برفی؟

    چه فالی؟

    بی تو اینجا همه شب یلدا

    و همه شب سرد است...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا