گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید سالها بعد

در گذر جاده ها

بی تفاوت از کنار یکدیگر بگذریم و بگوئیم :
آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود ...!
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
محبوب من چشمات به من میگن
روز جدایی خیلی نزدیکه
میری نمیدونی که دور از تو
دنیام چقد غمگین و تاریکه
دنیای من تاریکو غمگینه
بار جدایی خیلی سنگینه
هر کس که از حالم خبر داره
از شونه هام این بارو برداره
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

سارا..

عضو جدید
آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند. اما نه وقتی که در میانشان هستی، نه... آن جا که در میان خاک خوابیدی؛ «سنگ تمام» را می گذارند و می روند ...!
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر روز گذشتن از عمر و دیدن تکراری ودن و بی معنی بودن آن سختی هایی به وجود انسان می اندارد که هیچ وقت خستگی زندگی کردن از تن بیرون نمی رود ... خسته ام خیلی ...
 

E.M.F

عضو جدید
من یاد گرفته ام

وقتی بغض می کنم

وقتی اشک می ریزم

منتظر هیچ دستــــــــــــــی نباشم

وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم

مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم
من یاد گرفته ام

که اگر زمین می خورم

خودم برخیــــــــــزم

من یاد گرفته ام راهی را بسازم به صداقت

من یاد گرفته ام

که همه رهگذرنــــــــد

همـــــــــــه
 

raha.68m

عضو جدید
کاربر ممتاز
گذشت و گذشت
همه عمرم برای رسیدن اینده
آینده ای که رد پایی از غم توش نباشه
ای وای که نمی دونستم
زندگی عجین شده با غم
گذشت و گذشت
بچگی هام در ترس
نوجوونی هام در اندوه
جوونیم در حسرت...درغم...
منتظره یک معجزه
یک سال دیگه هم تمام شد
برای بهار شدن هیچ شوری ندارم
از خدایا از تو گلایه ندارم..بنا به ناسپاسی نگذار
فقط حیرونم
نمی دونم کار دنیا آدمها رو اونچه هستن می کنه
یا خودشون
خدایا نمی تونم
نمی تونم درست تصمیم بگیرم
تو برام هرچه که بهترینه پیش بیار...
من رو تو دنیات رها نکن...به کسی نسپار

خودت تکیه گاهم باش
به تو توکل کردم..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کاش یکی بود وقتی حال خرابم میدید فقط میگفت اروم باش من کنارتم و میذاشت راحت سرم بذارم روی شونه اش و اشک بریزم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پرستوها میایند
چقدر عاشقانه میشود روزگار
کاش میشد
روزگار همه عاشقانه شود
تنها دعایم این هست
نبارید در سال جدید
و بخندید
کنار کسی که
دوستش داری و دوستتان دارد
و مهمتر اینکه مال هم هستید
دعا میکنم
هرگز کسی باعث جدایتان نشود
و تا ابد کنار هم باشید
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پشت این پنجره های بسته ، یه قفس مونده با یک دل خسته​
کاش می شد که مثل روزای قدیم ، با دلت همسفر جاده ی دنیا می شدم​
خسته ام از دل تنهای خودم​
کاش که عمر قصه ی ما کم نبود​
آخر عشق من و تو گریه و ماتم نبود​
کاش که تنها یادگار تو به من ، پیرهن تلخ عزا بر تن نبود​
تو می گفتی که من و تو خسته ایم ، توی این جاده ی پُرپیچ هوس​
من و تو مسافر در به دریم ، بیا بشکنیم تا نشکسته نفس​
من می گفتم خستگی مون درد عشق​
ولی میشه درد و تو سینه نشوند​
بزار بشکنه غرورمون ولی ، غم تنهایی رو از ریشه سوزوند​
کاش میدونستی هنوز دوست دارم​
روز و شب حسرت روزای گذشته رو دارم​
حالا که رفتی و نیستی پیش من ، طاقت همیشه بودن ندارم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنهایی را هر لحظه میتوانی حس کنی
وقتی کسی نیست
تا به تو لبخندی از روی عشق بزند
انوقت
میفهمی
کسی نیست
که دوستت داشته باشد
تنهایی تنها همدم
من شده
عاشقم شده
و این عاشق هرگز مرا ترک نمیکند
 

fatima12

کاربر بیش فعال
غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه
دوانده؛
به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.
تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند
 

"Dezire"

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون کہ مے خواست منو بفھمہ نتونست...اون کہ مے تونست بفھمہ نخواست...این شد کہ "تنھایے" تمام قد،منو بلعید!
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

گفت: ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺧﺖ ﺩﺍﺭﺩ ! ! !

ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﺮﺩﻡ ؛ ﻣﻦ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻡ . . .


 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیا سیب را با هــــــــم گاز بزنیم...

گـــــــــور پدر بهشت...!

بهشت من آنجاست کــــــــــــه تورا به آغوش می کشم و.....

ساعت ها در هـــــــــــــرم نفسهایت حبس می شوم!

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو چه میفهمی از روزگارم…؟



از دلتنگی ام؟


گاهی به خدا التماس میکنم خوابت را ببینم…


می فهمی؟



فقط خوابت را…



 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تـــو را دوست میدارم . . .



چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟


یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!


یـا چطـور شـد که . . . !


چه فـــــــــــــــرق میکـند ؟!


وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور کنـى . . . که نمـى کـــــــــنى ( ! )



و من بــایـد فـرامـــــــــوش کــنم . . . کـه نمـــــى کـــــنم ( ! )



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سرت را بالا بگیر
شاید تنها هستی
شاید کسی را نداری که دل تنگت شود
کسی را نداری که بخواهد هر لحظه تو را خندان ببیند و از غمت عذاب میکشد
کسی را نداری که وقتی به تو میگوید دوستت دارم
از ته دلش بگوید و حقیقی تو را بخواهد
و تو تمام دنیایش باشی
اما غصه نخور
خودم جان
اینقدر درد فایده ای ندارد
بالاخره
کسی میاید که تمام تنهایت را پر میکند
با قلبی مهربان که تو تنها ملکه قلبش هستی
خودم جان فعلا خودم هستم
هر وقت اشک میریزی پاک میکنم
هر وقت دل تنگی بغلت میکنم
هر وقتی میترسی پشت سرم پنهان شو
هر وقت دلت یک اغوش گرم میخواهد خودم در اغوشت میگیرم
میبینی تنهایت سخت نیست
انان که تنهایشان را به هر کسی فروختند دو برابر تو زجر میکشند
اما تو که خوب یاد گرفتی تنهاییت چه ارزشی دارد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها نیستم
مگر وقتی که هزاران نفر کنارم باشند
اما خدایم کنارم نباشد ان وقت تنهایم
وقتی هزاران دست تشویقم کند
اما دست خدایم تشویقم نکند تنهایم
تنهایم وقتی خدا با من نباشد
و همه کس را دارم وقتی خدا کنارم هست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه سخته وقتی
دلت میخواد کسی باشه که بفهمه حرفهات اما
همه میپرسن چی میگی حالت خوبه
هیچکس نمیفهمه حرفت و مجبوری سکوت کنی
تا مزاحم ارامش اهل زمین نشی
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


در قلب کوچکت
به چه می اندیشی
که شانه های غرورت
چنین عریانند ؟!
زمین اگر می دانست
لبخند تو را دزدیده اند
بهار را در خود فرو می خورد
و با بغض هزاران پائیز
ترک بر می داشت
بر سر ِ
کدام سفرۀ بی سین
بی شمعُ آبُ آینه
چه کسی
لب های تو را
به تبسّم تحویل خواهد کرد ؟!
خدای تو هم آیا
همان نزدیکی ست ؟!
که اندوه چشمانت
بهشت را به هم می ریزد !
 

saman205

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و تو توی این دنیا یه درد مشترک داریم
دو تا مون خسته دردیم رو قلبامون ترک داریم

من و تو کوه دردیم ویه گوشه زخمی افتادیم
داریم جون میکنیم انگار رو زخمامون نمک داریم


تموم زندگی سوخت تموم لحضه هامون مرد
هوای عاشقی مونو هوای بی کسی مون برد

من و تو مال هم بودیم ، من و تو جون هم بودیم
خوره افتاد به جونمون تموم جونمون رو خورد


من و تو توی این دنیا اسیر دست تقدیریم
همش دلهره داریم و با این زندگی درگیریم

نفس که میکشیم انگار دارن شکنجمون میدن
داریم اهسته اهسته تو این تنهایی میمیریم


شدیم مثه یه دیواری کم کم داره میریزه
هوای خونمون سرده مثه غروبه پاییزه

تقاص
چی رو ما داریم به کی واسه چی پس میدیدم
اخه واسه ما این روزا چرا انقد غم انگیزه
من و تو توی این دنیا یه درد مشترک داریم
دو تا مون خسته دردیم رو قلبامون ترک داریم

من و تو کوه دردیم ویه گوشه زخمی افتادیم
داریم جون میکنیم انگار رو زخمامون نمک داریم
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا

وفادار خواهم ماند به احساسم ........به عهدم ...........حتی اگر رها شوم ....وفادار خواهم ماند ..........
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا

وفادار خواهم ماند به احساسم ........به عهدم ...........حتی اگر رها شوم ....وفادار خواهم ماند ..........
باتوبودن گذرازحجره های مرطوب گیسوی شب است.
باتوبودن ادراک پنجره دربلوغ شب بوهای اقاقیاست.
واژه های معلق شعردرقالب لبخنده های تو ارضانمیشوند.
لیلای بی مندراتفاق بوسه های تابستانی تودرنیمه شبی دم کرده دل به دریای شمال باتوبودن میزنم.
مستانه ومجنونگونشعرچشمهایت رادرشب مستی درگوش کوچه باغ ترنم میکنم.
کاش برای داشتن توعشق کافی بود.
دستهای خالی من فقط باآبی چشمهایم کمی رنگین کمانی میشود.
پیشکش توهمه ی ثروت من.
چشمهایم
چشمهایم برای تو.
 

tabassom71

عضو جدید
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]آنقدر[/FONT][FONT=&quot] نیامدی[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]که[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]تنهایی[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]یکی از [/FONT][FONT=&quot]عقربه[/FONT][FONT=&quot] های ساعت شد[/FONT][FONT=&quot] ..[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]سیدمحمد مرکبیان[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا