کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
امروز عکس تنهاییم را قاب گرفتم
عکسی در ابعاد
سه در بی نهایت…
!
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
تنهـــایـــی همیـــــن اســــت
تکــــرار نا منظــــم من بــــی تـــو…
بــی آنـــکه بــدانـی برای تو نفـــس میکشـــــم…
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
اینجا ؛ احساس ، فروشی شده …
عشق ، اجاره ای شده …
و تنهایی هم برای ما آدم شده …
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
همیشه نمی توان زد به بیخیالی و گفت:
تنها آمده ام …. تنها می روم !
یه وقتایی
حتی برای ساعتی یا دقیقه ای
کم می آوری
دل وامانده ات یک نفر را می خواهد !
اه لعنتی دوست داشتنی…نه میتونی بگذری… نه میتونی…
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

شب است ...
کلنجار میروم با خودم
با دلتنگی هایم
با قلب له شده ام
با غرور شکسته ام
سراغش را بگیرم ... نگیرم ... بگیرم ... نگیرم
نزدیک صبح است ... دل را به دریا زدم اما کاش نمی زدم
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
بعضی وقتها
از شدت دلتنگی ، گریه که هیــــــــــچ!!!
دلت می خواهد...
های های بمیری.
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
بـعـضـی گـنـاه هـا،

آنـقـدر سـنـگـیـن اسـت

کـه عـذابـش
از هـمـان مـوقـع کـه مـرتـکـب شـدی نـازل مـی شـود
مـثـل
دل بـسـتـن . . !
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
دلم میخواهد کسی باشد ،
خوب باشد ،
مهربان باشد ،
بس باشد
و همه ی این بودن هایش
فقط برای من باشد ،
فقط برای من !
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن .
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شبی باران,شبی آتش
شبی آیینه و سنگم

شبی از زندگی سیرم

شبی با مرگ میجنگم.

تو آتش میشوی بر خرمن تنهای احساسم

تو را در هر نفس میبویم اما….

باز دلتنگم.
[/FONT]

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فاصله ها...
هیچوقت دوست داشتن را کمرنگ نمی کنند
بلکه دلتنگی را بیشتر می کنند
اینجـــــا
غروبـــــــــــ
سنگ تمام میگذارد برای
دل تنگـــــــی هایــــم
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کاش یکی بود بهم می گفت...

به کـســی کــه دلـش تنــگ نمـیشــه نگیـــد :


دلــــم بـــرات تنـــگه


پــاســـخش همیشــه یا لبـخنــد است


یـــــا


تــو لطـف داری ...
[/FONT]
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز

من شاعر نیستم...
و نه نویسنده!

من تنها کلماتی را می دانم، که نام تو را دارد!

و آنها را ردیف میکنم به نشانه تو ....

شب را دوست دارم، چون آرامش تو را دارد...

صبح را دوست دارم ، چون بیداری تو را دارد....

از رنگهایی خوشم می آید که رنگ روح توست...

رنگ آرامش تو ...

من شاعر نیستم،

و نه نویسنده!

تنها کلماتی را که به تو ربط دارد

می شناسم!!

و آنها را کنار هم میگذارم

تا دیگران بخوانند
و
عاشق شوند
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقـــتی که تــو نیستی
دنـــیا چیــزی کــم دارد،‏
مثل کم داشتنِ یک وزیـدن،
یــک واژه،
یــک مـــاه.‏

من فکر می‌کنم در غیابِ تــو...‏
همۀ خانه‌های جهان خالی ست،‏
همۀ پنجره‌ها بسته است،‏

اصلاً کسی حوصلۀ آمــدن به ایوانِ عـصـرِ جمـعه را ندارد.‏
پرده‌هایی که پیدایند
یک جــوری شبیه دیــوار دیده می‌شوند.‏

"سید علی صالحی "
 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از يه جايي بعد عادت ميکني منتظر زنگ کسي نباشي
از يه جايي به بعد تويي که گوشيت از رگ گردن هم بهت نزديکتر بود يه وقت ميبيني که هي گوشيت تو جاهاي مختلف جا ميمونه
از يه جايي به بعد خوشبختي يعني يه اس ام اس از اون
از يه جايي به بعد شنيدن صداش آرزوت ميشه
از يه جايي به بعد ميفهمي که مدت هاست به فنا رفته اي
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دل است دیگر
هوایت ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺩﻝ ﺍﺳﺖ دیگر
و ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ !
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کجاییم!؟ چی کار داریم میکنیم با خودمون؟؟
شدیم مقیاس شدیم متر شدیم میکروسکوپ همدیگه
کسی رو میبینیم شروع میکنیم به قضاوت !به طرح مسئله !
از یه پله که میخوایم بالا بریم پله های قبلو خراب میکنیم که مبادا.....
کارامون سیاه شده
شاید قلبامونم سیاه شده نمیدونم ولی خدانکنه که اینطور باشه
که اگه سیاهم شده باشه مقصرش خودمونیم و کارایی که میکنیم
یادش بخیر مداد رنگی بچگیامون همه رنگ داشت
یادش بخیر ته ته نقاشیامون ختم میشد به
یه چمن سبزو یه آسمون آبی چند تا نقطه ی قرمز که گل نقاشی هامون بودویه خورشید زردوگرم...
دختروپسر هم نداشتیم همه میکشیدیم یه طرح ساده یه طرح ساده از دل نه از مغز...
اون روزا میکشیدیم واین روزها هم میکشم ولی تفاوتش زمین تا آسمونه
دختر بودیم عروسک و کفش ولباس وگل و...
پسر بودیم هواپیماوماشین وموتورو....
اما بازم قشنگ بودساده بود ولی خیلی قشنگ بود
ولی الان چی...الان چی میکشیم؟؟
آدمک میکشیم به رنگ سیاه
قلب میکشیم به رنگ سیاه
اصلحه میکشیم...
دیگه مداد رنگی به کارمون نمیاد
کاشکی سادگی بچگیامونو هنوزم داشتیم
کاش.......
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا