خوبم...
درست مثل مزرعه ای که
محصولش را ملخ ها
خورده اند
دیگر نگران داس ها نیستم....
تنها سر مزار خودم
گریه میکنم
دارم به حال زار خودم
گریه میکنم
از ساعت دوازده شب
نشسته ام
تا ساعت چهار خودم
گریه میکنم
تکرار میکنی که
نمیخواهی ام و باز
دارم به انتظار خودم
گریه میکنم!
از دید تو حماقت محض
است کار من!
من هم فقط به کار خودم
گریه میکنم
گفتم چقدر دوس...
نوشتی که صبر...نه
بر طاقت ندار خودم
گریه میکنم!
رنگین کمان خاطره باران
هفت شهر
بر این خزانبهار!خودم
گریه میکنم
از ابتدای قصه ی عشقم
کنارمی
حالا به حکم دار خودم
گریه میکنم
در جزر و مد عشق تو
در گل نشسته ام
تنها سر مزار خودم
گریه میکنم
دارم به گریه میکنم
و گریه میکنم
از تو, به تو ,بدون تو ,
تو!گریه میکنم
درست مثل مزرعه ای که
محصولش را ملخ ها
خورده اند
دیگر نگران داس ها نیستم....
تنها سر مزار خودم
گریه میکنم
دارم به حال زار خودم
گریه میکنم
از ساعت دوازده شب
نشسته ام
تا ساعت چهار خودم
گریه میکنم
تکرار میکنی که
نمیخواهی ام و باز
دارم به انتظار خودم
گریه میکنم!
از دید تو حماقت محض
است کار من!
من هم فقط به کار خودم
گریه میکنم
گفتم چقدر دوس...
نوشتی که صبر...نه
بر طاقت ندار خودم
گریه میکنم!
رنگین کمان خاطره باران
هفت شهر
بر این خزانبهار!خودم
گریه میکنم
از ابتدای قصه ی عشقم
کنارمی
حالا به حکم دار خودم
گریه میکنم
در جزر و مد عشق تو
در گل نشسته ام
تنها سر مزار خودم
گریه میکنم
دارم به گریه میکنم
و گریه میکنم
از تو, به تو ,بدون تو ,
تو!گریه میکنم