کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو باش...[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه برای اینکه در دنیا تنها نباشم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه![/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]برای اینکه در دنیای تنهایی ام تنها تو باشی!![/FONT]​
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه رسم جالبی است !!!
محبتت را میگذارند پای احتیاجت …
صداقتت را میگذارند پای سادگیت …
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …
و وفاداریت را پای بی کسیت …
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!

این روزها هر کاری بکنی
به این فکر میکنند
مثل خوشان
فقط دنبال منافع خودت هستی
و اگر اینگونه
نباشی
تو را
به ساده بودن محکوم میکنند
و ترکت میکنند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سوت میزنم
دستانم را در جیبهایم میگذارم
عینک افتابی به چشمانم میزنم
و ارام قدم بر میدارم
فقط هر جا میروم حتما باید دیواری کنارم باشد
سوت میزنم تا صدای انانی که تا مرا میبینند میگویند
چه زیبایی چه مهربانی چه بی خیال به این حرفهای مفتشان
پس سوت میزنم
دستانم را در جیب میگذارم
تا یه وقت کسی پیدا نشه و بی هوا دستم بگیره
چون میدونم دستانم مال هر کسی نیست
حرمت صاحب دستانم را نگه میدارم
عینک میزنم تا کسی نفهمد گاهی از تنهایی اشک میریزم
عینک میزنم تا همه فکر کنند چه مغرورم
اما برای انکه حرمت انکه برایش هستم را
نگه دارم عینک میزنم
اخر چشمانم
افسونگری میکنند حتی
اگر خودم نخواهم
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
باید باور کنیم تنهایی تلخ ترین بهای بودن نیست...چیزهای بدتری هم هست...
دل شکسته!!!


 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من دوستت دارم های زیادی گفته ام و شنیده ام .
از ممکن ترین تا محال ترین ، اما هیچ کدام در جذاببیت لبخند تو اتفاق نیفتاده اند .
اگر به من باشد می گویم گفتن دوستت دارم بهترین اتفاقیست که برای هرکسی می تواند بیفتد و همین مسئله را اگر به تو بسپارند طور دیگری حل خواهی کرد .
تو می توانی با لبخند هایت قوی را بی دفاع کنی .
این را می دانم . تو می توانی با لبخندهایت پرچم های صلح را بر افراشته کنی .
تو می توانی و من این را می دانم .
من دوستت دارم های زیادی گفته ام و شنیده ام . تو محال ترین دوستت دارم را می توانی به کسی هدیه بدهی با یک لبخند به شرطی که یقین بدانی درست در لحظه ای می گوییش که همه منتظر اخم های تواند .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه لذتی دارد
انجا که
کسی به تو میگوید
دوستت دارد
و تو نیز
او را دوست میداری
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صبح زود وقتی که باد صداش تو کوچه میاد

می رم و فوری در و وا می کنم

داد میزنم

آی نسیم سحری یه دل پاره دارم

چند میخری ؟
 

pakmojtaba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا دیگر
یک خط در میان گریه می‌کنم،

حالا دیگر

شانه‌هایم صبورتر شده‌اند

و با هر تلنگری که گریه می‌زند

بی‌جهت نمی‌لرزند
!
انگار دیگر هیچ اتفاقِ عاشقانه‌ای

از چشم‌هایم نمی‌افتد

و پاییزِ من

اتفاق زردی‌ست

که می‌تواند

ناگهان در آغوشِ هر فصلی بیفتد
!
حالا تو هی به من بگو

بهار می‌آید
...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باور کنی یا نه...
قصه قصه است دیگر!
از قدیم همینطور بوده...حتی قصه مادربزرگ و کرسی و من وتو...
همیشه می گفت قصه بسازید...قصه خوب است...
قصه یادگار دوتا سه تا آدم است.
قصه بسازید ونه کم...نه زیاد...
قصه بسازید برای آدم وحوا...زیبا بسازید
که بدانند بد کردند.
و چرایش را من وتو خوب میدانیم!
قصه ساختیم وبازی کردیم و بازی...و بازی...
تا حالا که انگار به کلاغ رسیده ایم.
من همیشه دوست داشته ام کلاغ را...و تو می ترسیدی!
می گفتی بترس...به من هم!
آن روز هم ترسیدم...و قصه تمام شد!
من می روم و تنها...تو هم!
قصه قصه است دیگر...آخرش کلاغ روی بام ما لانه کرد
بالا و پایینش هم فقط و فقط راست بود.
مادربزرگ هم رفت...و حالا هرسه مان سردیم!
او مرد وسرد شد...ما،نه!
من...و...تو...زنده ایم و یخ زده.
قصه قصه است دیگر.




 

solo69

عضو جدید
دلــــــم … هنـوز … خیس خورده ی نگاه توست …
نـازش بـدار …! که نلغــزد … از میان دستهایت …!
 

solo69

عضو جدید
امان از این بوی ِ پاییز و آسمان ابری !
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچکس ِ دیگری …
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود ،
دلت آغوش ِ گرمتری میخواهد
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی آدم های یک رابطه ..آدم های تلافی می شوند یعنی آن رابطه دارد به قهقرای خودش می رسد..همین کافیست برای تمام نگفته هایمان . .برای تمام فاصله هایمان!




 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
فـــرامــوش کـــردن


تـــو


هنـــر میخواهد


و مـــن


بـــی هنـــرترین انســـان عـــالمـــم . . .
 

solo69

عضو جدید
دستانت را ، در برابرم مشت می کنی …
می پرسی: گل یا پوچ؟
در دلــم مـی گـویـم: فـقـــط دســتانـت …
 

pakmojtaba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در لابه لای دلشوره ها و تـرس هایـم،
لب پرتگاه ایستاده ام
..
میدانم دستـــــــم را نمیگیری
..
فقط محض رضای خدا.. پرتـــــــــــم نکــن
...!!!
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
شیرینم …
تیشه را برداشته ام ؛ تو فقط بگو کدام ریشه ام ؟
 

eelhamm

عضو جدید
دیشب با خدا دعوایم شد؛

با هم قهر کردیم ...

فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد.

رفتم گوشه ای نشستم.

چند قطره اشک ریختم و خوابم برد.

صبح که بیدار شدم،

مادرم گفت:

" نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد."...
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگــــذار
آنچـــه از دست رفتنـــی است
از دســـت بـــرود !
مــن آنچـــه را مـــی خواهـــم
کــه بــه رنــگ التمـــاس
نیـــالوده باشــد ... !
 

tahereh68

عضو جدید


واژه هایی که عاشقانه می شوند …
ترانه می شوند و یکی میخواند و چه دردآور است …
عاشقانه هایی که می نویسی جز او …
همه را به یاد عشقشان بیاندازد…
و تو …
همچنان بنویسی بدون این که عشق کسی باشیو یا حتی در یاد کسی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
تنها
به این
میاندیشم
انانی که بخواهند
بمانند
راهی برای ماندن میابند
و انانی که
بخواهند بروند
راهی برای رفتن
پس دیگر
از کسی نه توقع ماندن دارم
نه توقع رفتن
انکه بخواهد بماند
از او ممنونم
و انکه بخواهد برود
تنها میگویم
امیدوارم
زندگی سرشار از سلامت و صحت و امیدوارمی و دوست داشتن
را سپری کنی
 

sahar_ta

عضو جدید
تابستان داغی ست اما دلم دیگر به این زندگی گرم نمیشود...
آنقدر نیستی
که گاهی حس می کنم
عشق را نسیه به من داده ای
بی تابم!
نقد می خواهمت میفهمی...



 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگن : لحظه ای كه به شدت احساس تنهایی میكنی ...

حتما یكی دلتنگته !

نمیدونم واقعا كی الان دلتنگ منه ؟!
 

solo69

عضو جدید
قلب و روحمان را ارزان نفروشیم ،
در فروشگاه هستی روی قلب انسان نوشته اند :
قیمت = خدا
 

eelhamm

عضو جدید

همــــــه ی نیمــــکت های پـــارک "دونــــفره" اند ... !


بیـــــخیـــال ........


روی زمیــــــــــن میشینم ... !!!



 

solo69

عضو جدید
اشک ها قطره نیستند بلکه کلماتى هستند که مى افتند
فقط بخاطر اینکه پیدا نمیکنند کسى را که معنى این کلمات را بفهمد …
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا