ربطش اینه که دخترا هیچ کاری نمیتونن بکنن نه فعالیت جدی اجتماعی..... نه جوونی .... نه ازادی برای فکر کردن دارن... همیشه یکی باید براشون فکر کنه (قیم) ..........باید برن تو گونی تا تو خیابون متلک و گشت ارشاد راحشون بزاره.......حتی توی حریم خصوصیشون نمیتونن کاری بکنن و باید باکره باشن! بابا اینام ادمن . حرف هم میزنی تاپیکتو تعطیل میکنن
حتی وقتی که رفتم خاستگاری نامزد سابقم بهش گفتم برام مهم نیست رابطه داشتی یا نه از تعجب شاخ دراورد و سریع بله رو داد!!!!!! میگفت حتی خواستگارای قبلی ازش خواستن پزشک قانونی تایدیه بگیره!!!
با تلی از خواسته و خشم و بلانسبت عقده تشریف میارن خونه شوهر
وقتی کسی رو دوست میدارن جرات ابرازشو ندارن به ده ها دلیل من جمله
1- اقایون دوست دارن خودشون کسی رو بخوان
2-.........................
میخوای سالم و صحیح با نزدیکترین دوستشون رفتار کنن ؟
موافقم
اما....
ببینید این تل عقده که می فرمایید تو دوطرف جمع شده... چون از هم ترسوندنشون... یه نگاه به همین تالار بندازین... مشخصه
بعد جالبه یه عمر به این دوطرف می گیم اون یکی اخه، بده طرفش نری ها حالا به بیست سالگی که رسیدن می ریم رو مغزش که کی زن می گیری؟ کی عروس می شی> بجنب ... پیر شدی ها
حالا باید بشینی تصمیم بگیری با کدوم یک از کسایی که یه عمر دیدت نسبت بهشون
ابهام و ترس بوده باقی عمر زندگی کنی

من با حرفتون در کل موافقم اما درباره دوطرف ماجرا... البته فشار رو دخترها چندین برابره که منبعش هم قانونهای من درآوردی ماست!
ما ارتباط با همو بلد نیستیم... زن از حقش بگه مرد شاکی می شه، مرد از حقش بگه زن شاکی می شه...
جامعه یه چیز می گه، قانون یه چیز می گه، منطقت یه چیز دیگه می گه، منطق طرفت یه چیز کلا دیگه می گه، احساسات هم تازه این وسط قاطی می شه

.
.
اتفاقا الان شرایط زندگی زنها بهتر شده فقط کیسه گندیده تعصب پاره شده و بخشی از اثارش امار نجومی طلاق هست
اون افتخار نبود بلکه تحمل بود
دقیقا
