الان این سوتی خودت بود؟یه بار مامانم میخواست یکی از بچه های فامیل رو برای کنکور نصیحت کنه بهش گفت « ببین سمانه جون درس خوندن که کاری نداره... نگاه کن از تو خنگتراش هم قبول شدن!!!!!!!!»
.یه بار مامانم میخواست یکی از بچه های فامیل رو برای کنکور نصیحت کنه بهش گفت « ببین سمانه جون درس خوندن که کاری نداره... نگاه کن از تو خنگتراش هم قبول شدن!!!!!!!!»
یه شب با خواهرم توی جمع بزرگ و خانوادگی بودیم چندتا پسر داشتن که خیلی خودشونو دست بالا یگرفتن ماهم هی دعا میکردیم که سوتی ندیم.....رو ایوون نشسته بودیم شام میخوردیم که همسایمون از پشت بوم سرو کلش پیداشد بخاطر یه جرو بحث قدیمی جلو مهمونا شروع کرد زر زدن.....منم واسه اینکه جلو مهمونا و خصوصا پسرا کم نیارم بلند شدم و سرم بالا گرفتم و یه دستم به کمر داد زدم :
ههههههههییییییییییییییی مگه کوری نمیبینی مهمون داریم بیییییی شعووووووووررررر عوضی؟؟؟؟؟؟
همسایه اصلا جواب نداد همینجوری نگام میکرد یه هو جوگرفت منو گفتم عوضی خودتی کثافت حرف دهنتو بفهم.......
من
همسایه
پسرای مهمونمون
یه شب با خواهرم توی جمع بزرگ و خانوادگی بودیم چندتا پسر داشتن که خیلی خودشونو دست بالا یگرفتن ماهم هی دعا میکردیم که سوتی ندیم.....رو ایوون نشسته بودیم شام میخوردیم که همسایمون از پشت بوم سرو کلش پیداشد بخاطر یه جرو بحث قدیمی جلو مهمونا شروع کرد زر زدن.....منم واسه اینکه جلو مهمونا و خصوصا پسرا کم نیارم بلند شدم و سرم بالا گرفتم و یه دستم به کمر داد زدم :
ههههههههییییییییییییییی مگه کوری نمیبینی مهمون داریم بیییییی شعووووووووررررر عوضی؟؟؟؟؟؟
همسایه اصلا جواب نداد همینجوری نگام میکرد یه هو جوگرفت منو گفتم عوضی خودتی کثافت حرف دهنتو بفهم.......
من
همسایه
پسرای مهمونمون
ی بار رفتم داروخونه به اقاه میگم ی قرص سینه بده اقاه با تعجب گفت قرص سینه تازه گرفتم چی گفتم
گفتم منظورم شربت سینه بود
من یه سوتی خیلی وحشتناک جلو استادمون دادم
میخواستم طبیعیش کنم ولی دوستای رسوام زدن زیر خنده!
خجالت میکشم بگم!
استاد هم لبخند ژکوند میزد!
یه شب با خواهرم توی جمع بزرگ و خانوادگی بودیم چندتا پسر داشتن که خیلی خودشونو دست بالا یگرفتن ماهم هی دعا میکردیم که سوتی ندیم.....رو ایوون نشسته بودیم شام میخوردیم که همسایمون از پشت بوم سرو کلش پیداشد بخاطر یه جرو بحث قدیمی جلو مهمونا شروع کرد زر زدن.....منم واسه اینکه جلو مهمونا و خصوصا پسرا کم نیارم بلند شدم و سرم بالا گرفتم و یه دستم به کمر داد زدم :
ههههههههییییییییییییییی مگه کوری نمیبینی مهمون داریم بیییییی شعووووووووررررر عوضی؟؟؟؟؟؟
همسایه اصلا جواب نداد همینجوری نگام میکرد یه هو جوگرفت منو گفتم عوضی خودتی کثافت حرف دهنتو بفهم.......
من
همسایه
پسرای مهمونمون
خاله ای بس عزیز دارم که دهان مبارکو که میگشایه چی از توش میخاد در بیاد باخداس!
این بنده خدا میخاد به دخترش بگه من رو ازدواج تو خیلی حساسمو اینا.... بهش میگه ببین شیما جان تو اگه یروز واست خواسگار بیاد من نمیزارم زیاد تو عقد بمونی خودم میخوام 3 ماااااااااااااااه روش بخوابم!!!!!!!!(کنایه از تمرکز و زوم کردن و تحقیقات عظیمولجثته...!!!به بزرگی خودتون ببخشید دیه..!!)
یه سری سرکلیس دین وزندگی بودیم معلمون اسم منو صداکرد درس جواب بدم منم هیچی نخونده بودم خیلی شرمنده بودم گفتم:من نخوندم.
معلمون گفت : چرا ؟
گفتم :اخه دیشب یحیی بودم !
معلمون وکل بچه ها:
منظور از یحیی همون احیا بود وقتی از خنده بقیه فهمیدم چی گفتم از خجالت اب شدم.
اخه هر وقت یادش میوفتم قرمز میشم!!!!!شما عزیزم چیزی نمینوشتی سنگین تر بودی................... خخخخخخخخخخخخخخ :دی
و حالا یه سوتی دیگه از خاله عزیزم مادر شیماا....:
از قضا روزی پدر شیما میاد به خانومش میگه زن اون نمکو بده قضات بی نمکه و این حرفا....
خالم میگه نه نمک واست بده لازم نکرده
شوهرخالم میگه: ایی بااباااااا بده دیگه من که دیگه جز عروس کردن شیما آرزویی ندارم شیمارو عروس کنم میخام بمیرم و .....(طفلی شیما حالا هرکی ندونه فک میکنه طفلی گودزیلاس با 6 کیلو سیبیل:ی)
خالمم عصبی میشه میگه:..اووووههه چی داری میگی؟ من هنوز شیما بره میخام با تو تنها باشم....نمیخام تو چربی خون بگیری و قند جون!
اینو دقیقا یادم نیس تریف کردم یا نه....
یه شوهرخاله دارم خیلی نازه این بشر....تازه کامپیوتر کارکردنو یاد گرفته بود بعد این بنده خدا مدام کامپپیوترو تا مرز جنون پیش میبردو و این زبون بسته هنگ میکرد....
خلاصه دخترش بهش گفته بود پدرم این 3 تا دکمه رو با همدیگه که فشار بدی(alt...ctrl...delet) یه فرجی میشه....
چشمتون روز بد نبینه دختر خالم میگف هرموقه وارد اتاق میشده میدیده کم مونده باباش از انگشتای پاشم کمک بگیره تا مبادا یه کلید از زیر دستش در بره
اینم مامان ما همی 2 دقه پیش
داره زیرنویس اخبار میخونه میگه:آمار کشته شدگان جنگ عراق به چهل تُن رسید...
مامان خودمه..........بله
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
بسلامتی هر کی تاپیکو میخونه | زنگ تفريح | 1 | ||
Д | هر کی اسپم انگلیسی بلده بیاد کل کل کنه.................... | زنگ تفريح | 4 | |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 42 | ||
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 1 | ||
هر کی آخر پست بده برندس!!!! | زنگ تفريح | 7 |