هر کی سوتی داده تعریف کنه!

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
اینو گفتی یاد سوتی خودم افتادم.
رفته بودم دندون پزشکی .بعد اینکه از اتاق دکتر اومدم بیرون تو دهنم کثیف بود.رفتم دستشویی که اونجا دهنمو از آب پرو خالی کنم توش تمیز شه.
در دستشویی رو هم باز گذاشته بودم .دهنمو تمیز کردم و همین داشتم میومدم بیرون یه پسره درو باز کرد که بیاد تو.منو ندیده بود.بنده خدا خجالت کشید فکر کردش من دستشویی بودم...حواسم نبود سریع به دهنم اشاره کردم و بعد به سنگ توالت اشاره کردم و گفتم : بفرمایید.
بعد تندی اومدم بیرون و بعدا فهمیدم چه تعارف ضایعی زدم.:redface:
فاجعه
 

zahra mohsenian

کاربر بیش فعال
یکی از دوستای لاف زنم!!!داشت پز فامیلشونو میداد:biggrin:بحث رو برد رو دخترای فامیل یدفه گفت زهرا توکه نمیدونی یه موهای خرمالویی و فری دارن..من:eek::confused:خرمایی منظورش بود!!!مرامی خودمو نگه داشتم سکته نکنم:w15:رنگ خرمالو:whistle:
 

zahra mohsenian

کاربر بیش فعال
یه بارم خودم یه پیام تقریبا فحش دار:(میخواستم برا دوستم بفرستم اشتباهی رفت برا دبیر شیمیم:w05:علاوه بر تهدید از طرف ایشون دبیر فیزیکم تهدیدم کرد:evil::w00:
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بارم خودم یه پیام تقریبا فحش دار:(میخواستم برا دوستم بفرستم اشتباهی رفت برا دبیر شیمیم:w05:علاوه بر تهدید از طرف ایشون دبیر فیزیکم تهدیدم کرد:evil::w00:
عب نداره الان باسشون فوش بفرس دیگه خرت از پل گذشته
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ی بار داشتم برا دوستم پیام میفرستادمو میحرفیدیم ، از طرف دیگه یهو متوجه شدم که برام ی مشکلی پیش اومده ..
تو پیام ب دوستم گفتم : وااااااااااااای گاوم ضایید!! دوستم تو جواب گفت : گاوت ضایید؟؟؟ والا اصولاً گاوای من با "ز" میزان، نه با "ض" :))))))))))))
بعدش تازه فهمیدم چ سوتی دادم ..:D
 

shadi-94

عضو جدید
وای 1 سوتی دادم چند سال پیش
هر وقت یادش میفتم آب میشم از خجالت
رفته بودم شلوار جین بخرم حدود 7 یا 8 سال پیش. دختر خالم هم همراهم بود
فروشنده از شلوار خودم که پوشیده بودم خیلی خوشش اومد گفت خانوم شلوارتون اورجیناله؟
منم با کلی غرور جواب دادم نه خیر مارکش دیزله
دختر خالمو میگین !!! قیافش سرخ شده بود از خجالت
دیگه از اون روز به بعد پامو نذاشتم تو اون فروشگاه:biggrin:
 

zahra mohsenian

کاربر بیش فعال
خسته رسیدم خوابگاه یه نگا به کفشام انداختم دیدم یکی نی اونم همونی که دوسش دارم داغ کردم گفتم دزدیدنش یکی از بچه ها اومد با خشم زیاد سرمو انداختم پایین که یچی نگم آبروریزی بشه دیدم کفشام پامه :w15:از 7:30 صب تا شیش عصر باهام بوده:hypocrite:
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک عکس +18 رو بجای گروه دوستان تو خانوادگی فرستادم هخخخخخخخخخخخخخخخخخ
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
کلانتری خدمت میکردم . راننده گشت بودم . یه شب یکی زنگ زده بود 110 گفته بود تو رو خدا زود بیاید اینجا دزد اومده الانم هست . من با سرعت گلوله با سمند کلانتری به همراه یه افسر رفتیم سر صحنه . دیدیم دختره با عجله میگه رفتن کوچه پشتی تو رو خدا برید بگیریدشون . منو جو گرفت رفتیم کوچه پشتی یه مرد رو دیدیم دستش یه میله بود . آقا دو تایی افتادیم به جون مرد د بزن . حسابی مشغول کتک زدنش بودیم که یهو دختره اومد گفت چیکار میکنید این بابای منه دزده یکی دیگه بود فرار کرد :surprised::biggrin: :biggrin:

اون لحظه فقط یه چیزی به ذهنم رسید . پاشو در بریم جناب سروان خخخخخ
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سوتی ترین سوتی زندگیم وقتی بود که فروشنده کارت خوان رو کذاشت جلوم و من بعد از کشیدن کارت بهش گفتم رمزتون؟؟؟
و در پایان عملیات کارتم رو به طرفش گرفتم و گفتم خوش اومدین!!!

بماند که کل ادمایی که شاهد این جریان بودن و خودم اشک خنده را به مثال رودی در راستای مرگ به اجرا گذاشته بودیم
:D

پ ن: شاغل بودنم دردسریه
از اون بدتر‌گیج ویج زدن داستانیه : )))
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ی بار یکی از اشناها سوال پرسید گف گوشیم خیلی داغ میشه چکارش کنم

گفتم باتریش خرابه گف نه وقتی از نت استفاده میکنم داغ میشه نمیدونم چرا

دیشب خیلی داغ شد منم رفتم گذاشتمش تو یخچال خنک شه :w25: گفتم مگه هندونه س :| چه کاریه خب : این ماله نت سیم کارته گوشیو داغ میکنه وقتی داغ شد خاموشش کن

ینی تا حالا اینقد خلاقیت ی جا ندیده بودم :|
 

مبینا جون

عضو جدید
کاربر ممتاز
با ارباب رجوع محل کارم داشتیم صحبت میکردیم کارشو راه انداختم یک اقای میانسالی بود کلی ازم تشکر کرد منم خوشحااااااااال که کارشو به بهترین شکل ممکن راه انداخته بودم دست اخر خداحافظی کرد اومدم بگم خوش اومدین با کلی ناز و عشوه گفتم خوشتوووووووون اومد ؟؟؟؟؟

به خودم اومدم دیدم همکارم منفجر شده از خنده
خودم که دیگه نگم براتووووون
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ی بار بچه بودم زنگ زدم کارخونه با بابام حرف بزنم
تا اپراتور تلفنو برداشت جا سلام گفتم
به نام خدا😁
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز رفتم شیر بخرم به تاریخ انقضا نگاه کردم دیدم نوشته ۴/۲۸ به فروشنده گفتم شیر تاریخ گذشته هستش میگه خانم امروز ۲۱ چند روز وقت داره گفتم آقا ما برج پنجیم گفت نه خانم برج چهاریم .وای قیافم دیدن داشت گفتم آقا مگه تو مرداد نیستیم .یعنی هی میومدم درستش کنم گند میزدم .فقط حساب کردم و سریع اومدم بیرون آبروم رفت😏
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
داشتم از اول تاپیک میخوندن، چه خوب بود سوتی ها، کلی یاد دوران دانشگاه افتادم😁
منم یه سوتی از دوران دانشگاه بگم😁:
ترم یک بودم، درس ریاضی 1 داشتم، کلاسم دیر شده بود و من داشتم تند تند میرفتم سر کلاس.
ورودی دانشکده اینجوری بود که دقیقا کنار در ورودی، پله های طبقه ی دوم دانشکده بود.
تصور کنین صحنه ای رو که من تند تند و باحداکثر سرعت وارد ساختمون دانشکده میشم، در همون لحظه یه آقا پسری هم با عجله از پله های طبقه ی دوم میاد پایین و یهو جلوی من قرار میگیره. و منم یهو به خودم اومدم دیدم دست انداختم دور کمر پسره و رفتم توی بغلش🤣🤣🤣
کامل بغلش کردما، دستهام کامل دور کمرش حلقه شد🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤣🤣🤣
انقدر که خجالت کشیدم، اصلا روم نشد سرم رو بالا ببرم و ببینم طرف کیه، فقط دوییدم و در رفتم😁😁😁
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سوتی هام در مورد تیر و مرداد تمومی ندارن😁
امروز جایی بودم باید نوبت می‌گرفتم گفتن دهم نوبتته منم گفتم ده تیر دیگه اون آقا هم گفت آره🤣
نه من متوجه شدم نه اون بعد اومدم خونه گفتم عه تیر که اخراشه حالا من گیجم اون آقاهه چشه😁😁
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
یه سوتی همین دو شب قبل که مهمون داشتیم دادم🤦‍♀️
مهمونمون یکی از دوستهام با شوهرش بود که این دوستم دخترعموی زن داداشمه.
داشتیم صحبت میکردیم که یهو گفتم راستی دیدی بلاخره کیانوش ازدواج کرد؟ کیانوش برادر زن داداشمه که میشه پسر عموی همین دوستم.
دوستم یهو چشمهاش از تعجب باز شد و گفت نههههههه، به ما نگفتن، ما خبر نداشتیم، وای یعنی عقد کردن و به ما نگفتن؟ کلیییی تعجب کرد و اصلا مونده بود😐😐😐
حالا من هم خنده م گرفته بود و هم کلی ناراحت شدم که من این وسط جریان رو لو دادم و هنوز خانواده ی زن داداشم نمیخواستن توی فامیل خودشون اعلام کنند این جریان رو😁😁😁
فقط تنها کاری که کردم این بود که جریان صیغه کردنشون رو دیگه نگفتم و فقط گفتم بله برون کردن تا چند ماه دیگه که عقد و عروسی رو با هم بگیرن😁😁
حالا روم نمیشه جریان این سوتی رو به زن داداشم بگم تا بدونه من توی فامیلشون لو دادمشون🤦‍♀️🤣
 

Similar threads

بالا