rosa0098
عضو جدید
منم یه بار حواسم نبود با دمپایی رفتم مدرسه
وقتی رسیدم مدرسه تازه فهمیدم دیگه نمیشد برگردم
زنگ تفریح ها هم تو کلاس میموندم کسی مسخره نکنه![]()
منم یه دفعه با یه لنگه کفش و یه لنگه دمپایی رفتم مدرسه!!!!


منم یه بار حواسم نبود با دمپایی رفتم مدرسه
وقتی رسیدم مدرسه تازه فهمیدم دیگه نمیشد برگردم
زنگ تفریح ها هم تو کلاس میموندم کسی مسخره نکنه![]()
دختر خالم تعریف میکرد میگفت دوستش میرفته تعلیم رانندگی موقع دنده عقب که شده برگشته از شیشه عقب چک کنه چطوری داره میره ...دیده دستش خورده به یه چیز پشمالو....نگاه کرده دیده بجای اینکه دست راستشو بندازه پشت صندلی انداخته دور گردن اقای مربی!!!
هي خواستم زبون به دهن بگيرم و آبروداري كنم , اما ديگه نميشه , تا حالاشم خيلي هنر كردم كه جلوي خودمو گرفتم . آخه سوتي مربوط ميشه به يكي از اقوام نزديك , اما يه كم فاميل تو فاميله , شما به بزرگي خودتون ببخشيد :
پسر خاله ي بنده يه بچه ي ٤ ساله (ماهان) داره , چند روز پيش همه ي فاميل جمع شده بوديم خونه ي خاله م تا واسه به دنيا اومدن اون يكي نوه اش (يعني دختر دختر خاله م : آرتا) بهشون تبريك بگيم . يه ١٠ دقيقه اي بود كه دختر خاله م داشت به اين آرتا كوچولو شير ميداد , كه يهو ماهان عصباني شد و گفت : اِ ...! بسه ديگه آرتا !
بابام بهش گفت : چرا ماهان جون ؟ بذار بچه شيرشو بخوره , گشنشه .
(آخه خود اين آقا ماهان تا همين پارسال شير مي خورد! )
ماهانم صداشو برد بالاتر و گفت : آخه من هر وقت شير مي خوردم , بابايي وسطش مي اومد و مي گفت "بسه ديگه ماهان , حالا نوبت منه !"
پسر خاله ي من و زنش هم بيچاره ها سرخ شدن از خجالت !
پریروز بود .. بادوستم میخواستیم یکی از کلاسارو که از استادش بدمون میومد با یک کلاس دیگه عوض کنیم ( به بهونه ی اینکه کلاساشو یک ساعتو نیم عقب آورده ) ولی فرصت حذف و اضافه تموم شده بود و گروه کاری نمیکرد .. رفتیم پیش معاونت فنی و راه رو پیشه رومون گذاشت و مراتبو گفت ولی ما که حوصله نداشتیم از اول رفتیم پیشه رئیس دانشکده ی فنی ( 4 مرحلرو پیچوندیم ) و گفتیم که جریان اینه و فقط هم ما مشکل داریم ( دوستم از دهنش در رفت که 4 تا استاد این کارو کردن ) !! فکر میکردیم اینو بگیم کلاسه مارو عوض میکنه ولی دیوانه برداشت کله معاونت و رئیس گروه و همیارو ... کشید بالا و چوب تو استینشون کرد :دی
خلاصه کاره خودمون که درست نشد هیچ بدتر هم شد چون اگه کلاس عقب بود به نفعمون بود... با تمام استادای عضو گروه دشمن تراشی کردیم هیچ ... گند زدیم به ساعت کلاس 300 نفر !! :دی
حالا فردا ( شنبه )وقتی اخطاریه ها بره دست استادای دیگه گندش در میاد ( این ترم مشروطیم ) ... خدا به دادمون برسه :دی
چند روز پیش تو شرکت زنگ زدم به مدیر پروژه ، سلام و احوال پرسی و اینا. گفتم واسه این task ی سوال داشتم و همینجوری ادامه میدادم که گفت خانم قادری ی لحظه گوشی.... بعد صدا زد : آقای رستمی( همون مدیر پروژمون) خانم قادری سوال دارن ازتون!!!!!!!!! منو میگی ، این کی بود پس!!!؟؟؟!!! حالا اون یکی اومده با خنده از اول حال و احوال میکنه![]()
آقا...بدو بیا سوتی داغ داغ
تقریبا 5 ساعت پیش مهمون داشتیم برامون یه بسته شکلات جعبه ای هم آورده بودن ما هم همیشه اگه کسی چیزی برامون بیاره تعارف میکنیم ..هیچی دیگه چایی آوردم بعد جعبه شکلات آوردم تعارف کنم...جلوشون گرفتم میگم بفرمایید....طرف یه دونه برداشت منم دیدم شکلاتا کوچولوئه گفتم بفرمایید بابا...اینا کوچولوئه ...حداقل دو سه تا بردارین...اصلا خودتون آوردین....
دیدم داره می خنده
میگم چرا میخندی خو...بردارید دیگه...تعارف میکنید
میگه چشم سری بعد اومدم حتما شکلاتای بزرگتری میارم.....
منو میگید...شده بودم لبوووووووووووووووووووو
انقدر خجالت کشیدم سری بعد اومدم میوه تعارف کنم پیش دستی خالی گرفتم جلو یارو میگم بفرمایید....(اینم دومیش)
حالا بماند دوباره تیکه بارم کرد...تازه مامانمم به اینکه خونه داری بلد نیستم متهمم کرد...بابامم تا 2 ساعت پیش چشم غره میرفت...فقط این وسط داداش گلم بود که هرهر بهم میخندید.....
یه بار زن همکارم تو مسیر بهم خورد..یکمئ باهم احول پرسئ کردیم بعد گفت.میشه منو تا یه جائ برسونید...من هم قبول کردم..توراه کمربندشو بسته بود...(قبلا تو شهر ما زیاد رانندها کمر بند نمیبستن.چه برسه به سرنشین)من هم یکمئ از خیابون اصلئ که گذشتیم ناخدا گاه بهش گفتم{شما میتونید زنجیرتون باز کنید}وائ ....![]()
خلاصه ي جوري جَمِش كردي ديگهخب نوبتی هم باشه . منم سوتی دادم :دی
ولی این سوتی مال 3 ماه پیشه :دی
یکی از بچه های تازه وارد سایت اومد ازم راهنمایی بگیره . اخه اصلا معلوم بود هیچی از کامپیوتر بلد نیست . منم مجبور شدم برم یاهو باهاش . بعد هی بهش میگفتم اسم سایت سمت چپ بالا هستش روش کلیک کن وارد میشی . 2 ساعت هی بنده خدا میگفت سمت چپ هیچی نیست . گفتم هست نگاه کن دقیق تر . بعد اومدم گفتم مگه میشه نباشه . رفتم ی نگاه کردم . دیدم وای وای سمت چپ نیست ک سمت راست باشگاس
بعد نمیدونستم چطوری درستش کنم :دی . اونم خنگ تر از این بود . گفتمش برا تو سمت راستت میشه![]()
خب نوبتی هم باشه . منم سوتی دادم :دی
ولی این سوتی مال سال پیشه :دی
یکی از بچه های تازه وارد سایت اومد ازم راهنمایی بگیره . اخه اصلا معلوم بود هیچی از کامپیوتر بلد نیست . منم مجبور شدم برم یاهو باهاش . بعد هی بهش میگفتم اسم سایت سمت چپ بالا هستش روش کلیک کن وارد میشی . 2 ساعت هی بنده خدا میگفت سمت چپ هیچی نیست . گفتم هست نگاه کن دقیق تر . بعد اومدم گفتم مگه میشه نباشه . رفتم ی نگاه کردم . دیدم وای وای سمت چپ نیست ک سمت راست باشگاس
بعد نمیدونستم چطوری درستش کنم :دی . اونم خنگ تر از این بود . گفتمش برا تو سمت راستت میشه![]()
خلاصه ي جوري جَمِش كردي ديگه![]()
وای داداش الان این سوتی حساب میشه مگه؟
اینطوری که تا حالا یه روزم نشده که سوتی نداده باشم![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
بسلامتی هر کی تاپیکو میخونه | زنگ تفريح | 1 | |
Д | هر کی اسپم انگلیسی بلده بیاد کل کل کنه.................... | زنگ تفريح | 4 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 42 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 1 | |
![]() |
هر کی آخر پست بده برندس!!!! | زنگ تفريح | 7 |