monir arch
عضو جدید
دایی من تو مراسم عروسی و عذا همه چی و قاطی میکنه
یه بار وقتی از مراسم ختم برمیگشت به جای اینکه تسلیت بگه گفت ایشالا قسمت شمام بشه
تو عروسی دختر خالم به شوهر دخترخالم برگش گفت غم اخرتون باشه
یه بار وقتی از مراسم ختم برمیگشت به جای اینکه تسلیت بگه گفت ایشالا قسمت شمام بشه
تو عروسی دختر خالم به شوهر دخترخالم برگش گفت غم اخرتون باشه
مامانم هم که اونجا بود همه چیو شنید و یه بار واسه خنده جلو جم گف....



اومدوکلی گرم گرفتو.....پشت سرشم دیدیم که...بههههههههه پسر خاله قدیمی مامان که تا یه ماه پیش المان بود اومد و فهمیدیم اون پسره میشه بچه بزرگش....منم که اون موقع دختر دبیرستانی بودمو کلی رمانتیک ، داشتم ذوق مرگ میشدم خلاصه اخر بار با یه حالت پروانه ای باهاش خداحافظی کردم و خواستم مث فیلمایی که توشون عاشقا از هم جدا میشن تو لحظه اخر دوباره ببینمش
...رومو برگردوندم یه لبخند خیلی تابلو زدمو برگشتم که بیام بیرون حدود نیم متر در محاسبات فنیم اشتباه کردمو خوردم تو شیشه های مغازه