من یه بار تو دانشگاه سر کلاس داشتم ادای استادو در میاوردم
ولی ناکس داشت از پشت در میدید
ولی انقدر ادم با حالی بود اومد نشست قاطی بچه ها گفت ادامه بده

ولی ناکس داشت از پشت در میدید
ولی انقدر ادم با حالی بود اومد نشست قاطی بچه ها گفت ادامه بده

