نامه عاشقانه من

mahtab n

دستیار مدیر
کاربر ممتاز
این روز ها بارانیست...
ولی بارانم کنارم نیست...
من را در تنهایی،میان تارکی غمگینی...
رها کرد و رفت...


mahtab n
 

فانوس خیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا از من گذشتی خیلی ساده.تو که می دونستی این مرد پیاده جونیشو پی عشق تو داده.........
شنیدم گفتی از عاشقی سیرم....نگفتی با خودت من یه وقت می میرم....
 

aramesh"

عضو جدید
خدا را چه ديدی ؟!

شايد دوام آوردم ...

هر تمام شدنی كه مرگ نيست

گاهی می توان كنارِ يك پنجره ...

سيگار به دست و منتظر « پوسيد »...
 

aramesh"

عضو جدید
گــــفته باشــــم !.!.!

مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛

تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد !

سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی … !
 

aramesh"

عضو جدید
برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم، دست نوازش بر سرش میکشم میگویم: «غصه نخور، میگذرد…»
برای دلم، گاهی پدر میشوم، خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی…»
گاهی هم دوستی میشوم مهربان، دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا…
دلم، از دست من خسته است
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها برای تو مینویسم...:gol:

توکه برق چشمانم را زنده می کنی

برای دستـان تو که گرمای عشق را خـجالــت زده می کـند

برای لبانت که جز ترنم محبت را نمیبوسد

برای تپش های قلبت که نبضم را به زدن وا دار میکند

با توست که هر روز و شبم معنا دارد

تنها برای تو مینویسم...


 

محدثه یوسفی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دیگه دیره واسه موندن دارم از پیش تو میرم
جدایی سهم دستامه که دستاتو نمی گیرم
تو این بارون تنهایی دارم میرم خداحافظ
شده این حس تقدیرم چه دلگیرم خداحافظ
 

pakmojtaba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا به حال کسی
تو را با چشم هاش نفس کشیده؟

آنقدر نگاهت می کنم

که نفس هام

به شماره بیفتد

بانوی زیبای من!

جوری که از خودت فرار کنی

و جایی جز آغوش من

نداشته باشی.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مهم نیست
شاعر باشی یا نویسنده
مهم نیست
چقدر کسی را دوست داری
مهم این هست
که بلد باشی چگونه
مثل یک
انسان زندگی کنی
و انسان بمانی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
فرقی نمیکنه مرد باشی یا زن
اگه به کسی قول دادی
امید دادی
نسبت بهش مسئولی
پس سر قولت بمون
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کم کم دارد سرد می شود !

این روزها
بیشتر از همیشه
دلم می خواهد که عاشقت باشم ...
تو که می آیی در نظرم ،
وقتی که به تو فکر می کنم
وقتی که بعدِ این همه سال ،
باز هم مَستِ بویِ توأم ،
وقتی که خاطراتِ خوشِ با تو بودن را ،
در ذهنم مرور می کنم ،
تازه می فهمم
که چقدر دلم برایت تنگ است ...
دلم تنگ است و
چشمانم حسرت بار ...
این دلِ بیچاره
از نازِ نگاهت به جان آمد ....
بشکن این سکوتِ آشنا سوز را
ای آشنایِ من !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درخـــــتـــــان را بـــــــاد مـــیـــلـــرزانــــــد …

زمـــیـــــن را زمـــیــــن لـــــــــرزه …

و مـــــــــرا فـــکــــر یــکـــــــ لـــحــظــــه بــــی تــــو بـــــودن !

براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 700x468 مي باشد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
لحظات بی رحم میشوند
ان لحظه که نمیگذارند ببینمت
ان لحظه که نداشتنت را به رخم میکشند
ان لحظه که التماسم را میبینند ولی شانه فقط بالا میاندازند
ان لحظه که میگویم میشود دستانش را بگیرم چنان مرا پرت میکنند که حتی نمیتوانم به سادگی بلند شوم
گاهی لحظات درد دارند
دردی که نه واژه ها قادر به بیانش هستند
نه هیچ حرفی
فقط تنها مجبوری
تماشا کنی
و بشی سکوت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عطر تنت اینجا پیچیده،

روی مبل ها، لای قاب عکس ها،

پشت برگ های تقویم کنار میز، روی عقربه های

ساعت اتاق، که با هر ضربه ی ثانیه اش طوفانی از عطرت برپا می کند

. عطر تنت اینجا نشسته، لا به لای گرد و خاک این میز کهنه،


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنگامی كه دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود
دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم كه درهای باز را نمی بینیم






رسم زندگی این است: روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی
به
همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد
و
تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟
این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان





به نام خدا خالق انسان . به نام انسان خالق غم ها
به نام غم ها به وجود اورنده ی اشك ها . به نام اشك تسكین دهنده ی قلب ها
به نام قلب ها ایجاد گر عشق و به نام عشق زیباترین خطای انسان





♥♥♥زندگی مــــعنای پیچیده ای نداره ...♥♥♥
♥♥♥همین که..♥♥♥
♥♥♥"تـــــــو " کنارم باشی یعنی زندگی♥♥♥





میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد




ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم

امید زهر کس که بریدیم ، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست،نشیند

از گوشه بامی که پریدیم ،پریدیم
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
نامه عاشقانه که چه عرض کنم,تمومش دلتنگیه
دلتنگی نبودنت
دلتنگی نداشتنت
دلتنگی ندیدنت
دلتنگی تموم لحظه ها
دلتنگی تموم اون ....اصلا ولش کن ,همون عاشقانه بنویسین بهتره
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نامه عاشقانه که چه عرض کنم,تمومش دلتنگیه
دلتنگی نبودنت
دلتنگی نداشتنت
دلتنگی ندیدنت
دلتنگی تموم لحظه ها
دلتنگی تموم اون ....اصلا ولش کن ,همون عاشقانه بنویسین بهتره


اشکالی نداره من برایت می نویسم وتقدیم به شما




یه وقتـایی هم هســت ..



که مــــزه* ی بودن یکی ..



یه جوری رفته زیر دنـــدونت !!



که وقتـــی ازش دوری ..



همه* چی میشه زهرمــــار ..!



بـهـتـریـن لـذتـی کـه تـوی دنـیـا هـسـت ایـنـه کـه . . .
بـدونـی یـه نـفـر خـیـلـی دوسِـت داره....
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز

اشکالی نداره من برایت می نویسم وتقدیم به شما




یه وقتـایی هم هســت ..



که مــــزه* ی بودن یکی ..



یه جوری رفته زیر دنـــدونت !!



که وقتـــی ازش دوری ..



همه* چی میشه زهرمــــار ..!



بـهـتـریـن لـذتـی کـه تـوی دنـیـا هـسـت ایـنـه کـه . . .
بـدونـی یـه نـفـر خـیـلـی دوسِـت داره....
کار ما از نامه عاشقانه هم گذشته....ممنون که نوشتی ولی دیگه ...
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو ...

پهلوانِ شهرِ قصه هایِ منی ،
که در خوابِ غزل هایِ آشفته ی هر شبم ،
خودنمایی می کنی ...

تو ...
آوازِ گمشده ی پرندگانِ قفسی ،
و در جریانِ آبشارِ سینه یِ من ،
عبورِ نگاه را به تماشا نشسته ای ....

من نمی دانم که کیستم !
اما تو همانی ،
خاطره ای
نگاهِ مضطربِ منی
یلدایِ بی بهانه ی جانی
تو جان بَهایِ منی
و زیر و بَمِ صدایِ من ،
انعکاسِ نفس های توست ....


انگور در دستِ تو شیرین می شود
و سیب در چرخشِ مستانه ی گفتارِ تو ،
طعم می گیرد ...
عسل از شهدِ کلامت سرشار ،
و شراب از برقِ نگاهِ تو ،
مُلتهب است ....

امشب
میانِ تنهایی کوچه
در هراس و تردید ،
پاهایِ به گِل نشسته ام را ببین ...

امشب
جان تو و جانِ تمامِ لحظه هایِ من !
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تو بهترینم...

برای تو بهترینم...

به امید تو...

به اميد تو دل به آسمان بستم

به ياد تو به آسمان نگاه ميكنم

به عشق تو شب ها را تا سحر بيدار ميمانم

مينويسم درد دلم را تا فردا برايت بخوانم

به هواي تو به آسمان تاريك خيره ميشوم

تا شايد چهره زيباي تو را ببينم

واقعيت اين است كه دلم براي تو تنگ شده

حقيقت اين است كه دلم به انتظار دوباره ديدن تو نشسته

دلتنگ چشمهايت

دست هاي مهربانت

به لحظه اي مي انديشم كه بتوانم پرواز كنم

و به سوي تو بيايم

تازه فهميدم كه چقدر تو برايم عزيز و مقدسي

اي سرچشمه خوبي ها و پاكي ها

به هواي تو در اين شب دلتنگي سر به هوا شدم

چشم هاي بهانه گير،

دست هاي خالي ،

شانه هاي پر از نياز

نه يك لحظه،

نه يك روز،

حرف از يك عمر دلتنگيست

انگار عمريست كه دلتنگم

ساده تر بگويم

دلم ميخواهد كه

هميشه در كنارم باشی نفسم...:gol:



 
آخرین ویرایش:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خنده هایم شکلاتی شده اند..

زیادی خالــــــص!!!

تلخ تـــــــلخ...


بـا جنگل ، دریا و کوه ,

میتوان بهتریـن لحظات دو نفـره را

ساخت ,

اما برای یک تنها ,

فقط گم شدن و غرق شدن

و

سقوط …


نِگاهِ تــــــو

مــَـرا عاشق تر از پیـــــش می کند

چه معجـــونی می شود

زندگــــی

با لمسِ دستانِ تــــو

با حسِ عشــــــــــقِ تـــــو

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دستت رو به من بدهـــــــ

یـــــــــادت باشــــــــــــد

زن ها از تنهایــــــــیــــــــشان گریــــــــــــه میــــــــکنند

ومـــــــــــــــردان گریـــــــــــــه شــــــــــــان را در

تـــــــــــــنــــــــــ هایی


وقــتی اومــدم پــیشت مـیخوام
دستمــوبزارم روچــشات ودرگـــوشت بگـــم:
اگـــه گــفتی مــن کیــم؟؟
تـــوام باخنــده بگی همونی که دلتــنگش بودم....
مــنم تــوگوشــت زمـــزمه میکنم:"عـــــــــاشقتم"دیـ� �وونه!

 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"باور کن!
کار من نیست،
کار-خدا- است...
که دلم
جایی میان-نفس هایت-
گیر کرده است..."

 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگم.عاشقانه ندارم...
همه فک میکنن ما دل نداریم....
همه فک میکنن ما دلتنگ نمیشیم...
دلتنگم.بد جور .طوری که اگه ولم کنن میخوام تا چند روز بگمو بگم تا آروم بشم....
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چقدر
لذت داشت ان لحظه که
دلتنگت هستم
و تو
ناگاه بیایی و مرا تنگ در اغوش بگیری
و بگویی
هیس چیزی نگو
من اینجایم کنار تو
ان هم برای همیشه
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی دلتنگم...خیلی...
دیگه دارم کم میارم...
ولی نمیدونم چرا دوسدارم تو نامه عاشقانه بنویسم اینا رو...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم میخواست ......سکوت شب را بشکنم و عاشقانه هایم را ......نوشته هایم را همانطور که میخواهی برایت بگویم ....

من در خود مدتهاست با تو زندگی کرده ام .......

دلم میخواست ....در این لحظه ....دستت را میگرفتم و تو را باخود به اسمانم میبردم .....

برایت از دلم بگویم ......بگویم که چقدر دوستت دارم ....بگویم از عشق ....از دل ...

نگاهت کنم ........و از لبانت بوسه عشق بچینم ....

من تو را در قلبم دارم .....من تو را در نوشته هایم دارم و دوستت دارم ....



 

Similar threads

بالا