نگارم,نفسم!
مرا با آغوشت که می پوشانی حديث كهنهي غم به شادی تفسیر می شود...
در این روایت راز آلود
عطر نفس هایت بر تار و پود وجودم می نشیند...فاصله را از سکه می اندازد...
و قلم سبز واژهایم سکوت را می بوسد...
حال که هستی ام را به باهایت ذبح کرده ام...تلاطم قاصدک های عشق را پذیرا باش
که بی تو, در ورطه ی تنهایی تاب نمی آورم....
نازنین فاطمه جمشیدی
مرا با آغوشت که می پوشانی حديث كهنهي غم به شادی تفسیر می شود...
در این روایت راز آلود
عطر نفس هایت بر تار و پود وجودم می نشیند...فاصله را از سکه می اندازد...
و قلم سبز واژهایم سکوت را می بوسد...
حال که هستی ام را به باهایت ذبح کرده ام...تلاطم قاصدک های عشق را پذیرا باش
که بی تو, در ورطه ی تنهایی تاب نمی آورم....
نازنین فاطمه جمشیدی


آخرین ویرایش: