معماری با مصالحی از جنس دل

R@ha1

عضو جدید
کاربر ممتاز
جاذبه سیب آدم را به زمین زد و جاذبه زمین سیب را
فرقی نمی کند
سقوط! سرنوشت دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست
به جاذبه ای می اندیشم که پروازم می دهد:خدا...
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
حساب حسودی ام نگذار که هرجا ۲ نفر هستند و من تنها

دلتنگ می شوم …
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اوخواهد آمد ‎
اوکه ساکن همیشه قلبم،
مالک تمام شعرهای من است ‎
اوخواهد آمد‎
آن روز پایکوبان به شکرانه حضورعاشقانه اش‎
میان تمام گلهای سرخ نذرم ادا میکنم‎
وبرآستانه قلبش نمازعشق خواهم خواند‎
سربرمهرلبهایش می سپارم
وغرق دراحساسش عشق را می سرایم
بیا عشق من ‎
بیا که انتظارحضورتو مرا به جنون کشانده است ‎‎‎
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم هوای بودنت را کرده است
نفس کشیدن درعطرنفسهایت
غرق شدن درآغوشت
گوش دادن به زمزمه های عاشقانه ات
راستش را بخواهی دلم فقط بودنت را میخواهد
بقیه حرفها همش بهانه ای است برای بودنت
دلم فقط تورا میخواهد ویک حس خوب
همان حسی که فقط توخالق آنی
 
  • Like
واکنش ها: imah

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست داشتنت را بغل گرفتم و دویدم....
کاشکی آدم ها با دور شدنشان
دوست داشتنشان را هم می بردند !
 
  • Like
واکنش ها: imah

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درانتظارآمدنت
چشم به ناممکن ترین احتمال حضورت دوخته ام
بیا
تا باردیگر
به معجزه ایمان بیاورم
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من اینجا
روزشمارنبودنت را با اشکهایم علامت گذاری میکنم
ای کاش
تو آنجا
کمی دلت برایم تنگ شود

 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و تو می دانیم
زندگی آوازی است که به جان ها جاری است
زندگی نغمه سازی است که در دست نوازشگر ما است
زندگی لبخندی است که نشسته به لبان من و تو
زندگی یک رویا است که تو امروز به آن می نگری
زندگی یک بازی است که تو هر لحظه به آن می خندی
زندگی خواب خوش کودک احساس من است
زندگی بغض دل توست به هنگام سحر
زندگی قطره اشکی است فروریخته بر گونه تو
زندگی آن رازی است که نهفته است به چشم گل سرخ
زندگی حرف نگفته است که تو می شنوی
زندگی یک رویاست که به خوابش بینی
زندگی دست نوازشگر توست
زندگی دلهره و ترس درون دل توست
زندگی امیدی است که تو در نگاه من می جویی
زندگی عشق نهفته است به اندیشه تو
زندگی این همه است
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و تو می دانیم
زندگی گرچه گهی زیبا نیست
یا که تلخ است و دگر گیرا نیست
رسم این قصه همین است و همه می دانیم
که نه پایدار غم است و نه که شاد می مانیم
زندگی شاد اگر هست و یا غمناک است
نغمه و ترانه و آواز است
بانگ نای باشد اگر یا که آواز قناری به دشت
زندگی زیبا است
من و تو می دانیم...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غصه هم ميگذرد.....

غصه هم ميگذرد.....

نه تو ميماني نه اندوه نه هيچ يك از مردم اين ابادي
به حباب نگران لب يك رود قسم
و به كوتاهي ان لحظه شادي كه گذشت
غصه هم ميگذرد...
انچناني كه فقط خاطره اي خواهد ماند
لحظه ها عريانند
به تن لحظه هاي خود جامه ي اندوه ميوشان هرگز...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آَخـریـن بـار کِـهَ مـن اَز تَـهِدلَخـنـدیـَدم . . .
ِعـلََتش پـُول نَـبـود . . .
اِنـِعـکـاسِ جـُوکـِ ھـَر روز نَـبـود . . .
ِعـلََتش ، چـِھـِره ی ژولـیـِده ی یِـکـَ دلـَقـک . . .
یـاَزمـیـن خـُورَدِن یِـکـُ کـور نَـبـود . . .
َمـن بِـه "َمــن "َخـنـدیـَدم . . .!
کـِه چـُو یِـکـَ دلـَقـِک گـیـج . . .
" نَـقـشِ یِـکــ خـَنـِده بِـهُ صـوَرتـــ دارمــَوِدلَــمــ مـیـگِـریَـد . . .!!!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درد

درد

هــر قلـبی "دردی" دارد ... فقــط نحوه ی ابراز آن متــفاوت است!
برخــی آن را در چشــمانــشان پنــ ـهــان می كنند
و برخــی در لبــخنـدشان...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر …
برو با یک « من » دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سرنوشت

سرنوشت

حس شگفت انگیزیست
به کسی که رهایت کرده دیگر نه نیازی داشته باشی نه احساسی
صدای بلند خنده هایم گوشم را پیچاند تا نشنوم صدای پوزخند رعب انگیز سرنوشتم را
دل گرفته با حرف های تکراری هم آرام میشود تنها مهم گوینده ی آن حرف هاست
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سهراب گفت:" زیرباران باید رفت...
چشمها را باید شست... جور دیگر باید دید "
چشمها راشستم باز همان را دیدم
جز دو رنگی و دروغ
جز غم و غصه و تلخی هیچ به چشمم نرسید.
پس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهراب.
دورهء تلخ فریب
دورهء رنگ سیاهی ایست سهراب.
دورهء این همه نامردی هاست.
تو اگرمیدانستی!
دل آسمان هم از دست بشر می گرید؟
باز سر می دادی زیر باران باید رفت؟
 
بالا