من و این داغ در تکرار مانده
من و این عشق بیدار مانده
مپرس از من چرا دلتنگ هستم
دلم بین در و دیوار مانده
من و این عشق بیدار مانده
مپرس از من چرا دلتنگ هستم
دلم بین در و دیوار مانده
معماری با مصالحی از جنس دل
- شروع کننده موضوع mohammad azizi
- تاریخ شروع
عازم یک سفــــــــــــــرم
سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک
سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــ ــــودم
مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــ ت
و
امیـــــــــــــــــدم به خداوندی اوســــــــــــــــــــــ ــــــت…!!!
سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک
سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــ ــــودم
مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــ ت
و
امیـــــــــــــــــدم به خداوندی اوســــــــــــــــــــــ ــــــت…!!!
من حسرت دیدار تو دارم به که گویم
از بهر تو من ابر بهارم به که گویم
غیر از تو کسی را به خدا دوست ندارم
از نرگس چشم تو خمارم به که گویم
از بهر تو من ابر بهارم به که گویم
غیر از تو کسی را به خدا دوست ندارم
از نرگس چشم تو خمارم به که گویم
تو اين زمونه دو نفر هميشه تنهان . . .
يكيش دختري كه آرايش بلد نيست
يكي هم پسري كه دروغ گفتن بلد نيست
به سلامتي هردوشون . . .
به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ
زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید
زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید
همیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی...
نمی دانم چرا بیمارم امشب
سکوتی خفته در گفتارم امشب
غم اشک دلم آهسته می گفت
پریشان از فراق یارم امشب
سکوتی خفته در گفتارم امشب
غم اشک دلم آهسته می گفت
پریشان از فراق یارم امشب
باران نبار
نه من چتر دارم
نه یار........
نه من چتر دارم
نه یار........
برای ساختن کشتی آرزوهایت
هر چقدر هم که سخت باشد
صبر کن.
چرا که قایق کاغذی رویاها
خیلی زودتر از آنچه فکر می کنی
زیر آب خواهد رفت!!!
هر چقدر هم که سخت باشد
صبر کن.
چرا که قایق کاغذی رویاها
خیلی زودتر از آنچه فکر می کنی
زیر آب خواهد رفت!!!
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست / گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل / تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل / تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
این روزهایم به تظاهر میگذرد...
تظاهر به
بی خیالی
به شادی
به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست...
اما...
چه سخت میکاهد از جانم
این ((نمایش))
تظاهر به
بی خیالی
به شادی
به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست...
اما...
چه سخت میکاهد از جانم
این ((نمایش))
طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده
یک ... آه ! ... خداحافظ یک فاجعه ی ساده
خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد
یه سایه شبیه من ، پشت پنجره پژمرد
یادت ای دوست بخیر ! بهترینم خوبی ؟ خبری نیست ز تو ؟
دل من میخواهد که بدانی بی تو ، دلم اندازه دنیا تنگ است
دل من میخواهد که بدانی بی تو ، دلم اندازه دنیا تنگ است
غمــگیــنم
همــانــنــدِ مــــرد هــــزار چــهــره که میــگفــت:
” نمــی دونــم چــرا تــو زنــدگــیم هِـــی نمــیــشه”
همــانــنــدِ مــــرد هــــزار چــهــره که میــگفــت:
” نمــی دونــم چــرا تــو زنــدگــیم هِـــی نمــیــشه”
دلـت کـه مـی گـیـرد...
در لـحـظـه هـایـی کـه ثـانـیـه هـا...
مـیـخ مـی کـوبـنـد در سـرت !
اشـک هـایـی هـسـتـنـد...
کـه در عـیـن سـادگـی...
یـک دفـعـه...
نـصـف شـبـی عـجـیـب آدم را آرام مـی کـنـنـد !
و چـه دردی دارد وقـتـی...
عـادت مـی کـنـی بـه طـعـم شـورِ ایـن آرامـش !!!
در لـحـظـه هـایـی کـه ثـانـیـه هـا...
مـیـخ مـی کـوبـنـد در سـرت !
اشـک هـایـی هـسـتـنـد...
کـه در عـیـن سـادگـی...
یـک دفـعـه...
نـصـف شـبـی عـجـیـب آدم را آرام مـی کـنـنـد !
و چـه دردی دارد وقـتـی...
عـادت مـی کـنـی بـه طـعـم شـورِ ایـن آرامـش !!!
اِنــسانــْ هــایِ زیـــآدی اِحــسآسـِ تَنـــهــآیی
مـیـ کُنَــــند
آنــْ هــآ کَــسی را گُمـْ نکــردهـ انــدْ
فَــــقَـــط...
خـودشــانــْ رآ هَنـــوز پیــدآ
نکــردهـ انــــْد
مـیـ کُنَــــند
آنــْ هــآ کَــسی را گُمـْ نکــردهـ انــدْ
فَــــقَـــط...
خـودشــانــْ رآ هَنـــوز پیــدآ
نکــردهـ انــــْد
تنهایی و دلتنگی هایتان را پیش فروش نکنید ، فصلش که برسد به قیمت میخرند
گاهی وقت ها ...
دلت می خواهد با یکی مهربان باشی...
دوستش بداری...
وَ برایش چای بریزی...
گاهی وقت ها...
دلت می خواهد یکی را صدا کنی...
بگویی سلام،
می آیی قدم بزنیم؟!
گاهی وقت ها...
دلت می خواهد یکی را ببینی...
گاهی وقت ها...
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد...!!
دلت می خواهد با یکی مهربان باشی...
دوستش بداری...
وَ برایش چای بریزی...
گاهی وقت ها...
دلت می خواهد یکی را صدا کنی...
بگویی سلام،
می آیی قدم بزنیم؟!
گاهی وقت ها...
دلت می خواهد یکی را ببینی...
گاهی وقت ها...
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد...!!
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !
.
.
وقتی خسته ام
وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنمش
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است … که میشکنم
.......
وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنمش
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است … که میشکنم
.......
در این زمانه
آدمها …!
حتی حوصله ندارند
به حرفهای سر زبانی یکدیگر گوش دهند …
چه برسد به اینکه بخواهند
سطر سطر روح ِ تــو را بخوانند …
در واژه نـامـه ی مجـازی ..!
آدمها …!
حتی حوصله ندارند
به حرفهای سر زبانی یکدیگر گوش دهند …
چه برسد به اینکه بخواهند
سطر سطر روح ِ تــو را بخوانند …
در واژه نـامـه ی مجـازی ..!
...گفتی که تورا برای آن از خودم جدا می کنم که بی اندازه دوستت دارم. البته حالت طبیعی قضیه آن است که آدم در کنار یار محبوبش بماند و از او حمایت کند اما تو درست خلاف این را عمل کردی. دلیلش این بود که خوار شمردن عشق شورانگیز میان مرد و زن در تو سر زده بود. فکر می کردی که من تو را به جهان حسی می بندم. و لاجرم آرام و قرار نداشتی تا خود را وقف رستگاری روحت کنی ... نوشته ای خداوند بالاتر از همه چیز خواهان زندگی پارسایانه بنده است. چه سخت است باور به چنین خدایی...!
... نه، من به خدایی که از آدم قربانی می خواهد باور ندارم. من به خدایی که زندگی زنی را به باد می دهد تا روح مردی را رستگار کند ایمان ندارم...!
[ نامه ای به قدیس آگوستین | یوستین گوردر ]
... نه، من به خدایی که از آدم قربانی می خواهد باور ندارم. من به خدایی که زندگی زنی را به باد می دهد تا روح مردی را رستگار کند ایمان ندارم...!
[ نامه ای به قدیس آگوستین | یوستین گوردر ]
تمام پنجره ها را باز هم کنی
دیگر قاصدکی رها نخواهد شد
اینجا
در پشت پنجره روح نمرده جسم نمرده
فقط قلبی دیگر تمایلی به تپیدن ندارد