معماری با مصالحی از جنس دل

MEHRNOOSH.D

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 
تــــو چـــه میدانــــیاز سکـــــوت عـشـق وقتـــــی؛

تمـــــام بـــــی مهــــری هــــایت را

ســـــــرد بودنت را

سکـــــوت میکنـــــم.

و هنـــــوز

ابلهـــــانــه


تــــو بهتــــریـــن منی.....!
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای معنی دلتنگی احتیاج به این همه کلمه نیست ؛ دلتنگی یعنی تو نیستی !
 
  • Like
واکنش ها: A.8

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگ که باشی از آسمان سنگ هم ببارد باز هم جایش خالیست ، باران که جای خود دارد !
 
  • Like
واکنش ها: A.8

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
........


من خوبم ...

من آرامم...

من قول داده ام...

فقط کمی

بی حوصله ام

آسمان روی سرم سنگینی میکند

روزهایم کـــــش آمده

هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم

باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم...

روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان من اند ولی نمی بارند

چون من خوبم ... من آرامم... من قول داده ام...

تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد...


......
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میـــــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم…
تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت…
تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم…
تا بِــــــ ـدانَــــم که هَستـ ـــــی…
تَـــــــ ـمامِ دُنیـــ ــــام قَلبَــــمه…
دنیـــ ــــام باشــــ ـــه واسه تــ ـــــــو…
تا بِدانــــ ـــی میانِ ثانیــــ ـــه هایِ دِلتَنگیـــــهامـــ تــــــو وجــــــ ــــود داریــــ ـــ….
فَــقَط تـــ ــــو
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هربامداد با طلوع دوباره خورشید
چشمانم را به روی زمین بازمیکنم
بی تو با یادتو
درانتظارطلوع چشمانت
به آینده چشم می دوزم
خورشیدمن طلوعت آغاز خوشبختی است
طلوع کن
 
یـ ـهـ جـآیـ ـی هَسـ ـت کِـهـ بآیـ َـد دَسـ ـتشـو بکشـ ـی....

نگَهــش دآری...

صـورَتشـ ـو مــیون دَستاتــ مُحـکَـ ـم بگیــری

تو چشاش زُلْ بـزَنـ ـی و بگـ ـی...بـبیـن

مَنْ دوسـتْ دآرَمـ ....

نرو...
 

nafas..

کاربر فعال
تـمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،
ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت .
انـدازه مـی گـیـری !
حسـاب و کـتـاب مـی کـنـی !
مقـایـسـه مـی کـنـی !
و خدا نـکـنـد حسـاب و کـتـابـت بـرسـد بـه آنـجـا کـه زیـادتر دوستش داشته ای ،
کـه زیـادتـر گذشـتـه ای ،
که زیـادتـر بـخـشـیـده ای ،
به قـدر یـک ذره ،
یک ثانیه حتی !
درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که به نام عشق می بریم... .
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام،
در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام
چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز يـک نـفـر بـه چـشمـان گـود افـتـاده اَم

رَنـگ پـَريـده اَم و لـَبهـاي سـِفـيـدم

تـوجـُه کرد ..

گـُفتـَم فـقـط يـکم خستـه اام

گـُذَشتـ ..!

امــا نمـیدانستـ هـَمـيـن" يـکم "

چـه عـُمـق زيـادي دارد
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

گاهی وقت ها دلم می خواهد
خداحافظی کنم
با همه
و بروم
بروم جایی که هیچکس را نشناسم
جایی که هیچکس آشنا نباشد
جایی که اصلا هیچکس نباشد
که بخواهد آشنا باشد یا نه!
دلم می خواهد
دل بکنم
... از همه

دلم میخواهد بروم
تنها
بی خاطره
جایی که من باشم و قلم و چند کاغذ باطله
که عقده ی تمام بی کلمه گی هایم را خالی کنم!
دلم می خواهد...




 
می خندم!

دیگر تب هم ندارم

داغ هم نیستم

دیگر به یاد تو هم نیستم

سرد شده ام

سرد سرد

نمی دانم

شاید…

شاید دق کرده ام!

کسی چه می داند…

بی حسم کردی.... نسبت به تمام حس های دنیا...!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم است دیگر
احمق است
گاهی دلش تنگ می شود
حتی برای اینکه نیمه شب یواشکی
شماره ات را بگیرد و بشنود:
مشترک مورد نظر شما در حال مکالمه با مشترك مورد نظر خودش است!!
آدم است دیگر
احمق است
دلش تنگ می شود...
 

R@ha1

عضو جدید
کاربر ممتاز
از دلتنگيت کجا فرار کنم ؟
معمار هيجان
کجا بروم که صداي آمدنت را بشنوم ؟
کجا بايستم که راه رفتنت را ببينم ؟
کجا بخوابم که صداي نفس‌هات بيايد ؟
کجا بچرخم که در آغوش تو پيدا شوم ؟
کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوي ؟
کجايي ؟
کجايي که هيچ چيزي قشنگ‌تر از تماشاي تو نيست ؟
کجا بميرم
که با بوسه‌هاي تو چشم باز کنم ؟
کجايي ؟
 

R@ha1

عضو جدید
کاربر ممتاز
می گویند : خوبی !

آخ ...می دانم که نیستم..!!
می گویند : التماس دعا ...

و توی چشم هایشان واقعا التماس است ، توقع هست .

حیرت می کنم که چطور این همه بدی را نمی بینند ..!
بیرونم نمی کنند !
ناسزایم نمی گویند!
.
.
.
این آبرو داری هایت خجالت زده ام می کند، بس که می پوشانی سیاه کاری هایم را...
ای بهترین پرده پوش عالم ...
 
چیـزی نمیـخـوآهَم جـز . . .

یـکــ اتــآقِ تـآریک

یـکـ مـوسیقـے بے کَلآم

یـکـ فنجـآن قهـوه بـهـ تَلخـی ِ زهـر !

وَ خـوآبـے بـه آرآمـے یـکــ مـَرگ هَمیشـگـے.../!
 
بالا