معماری با مصالحی از جنس دل

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاقبت یک جایی...

یک وقتی...

دلت اهل یک نفر میشه!

تو میمونی و دلتنگی ها!

تو میمونی و قلبی که برای لحظه های دیدار تندتر میتپد...!

سراسیمه میشوی،بی دست و پا میشوی،دلواپس میشوی،دلتنگ میشوی...

و میفهمی که نمیشه آدم بود و عاشق نبود!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میخوام یکی بیاد تو زندگیه من
دلش بسوزه واسه سادگیه من

فقط با من همیشه درد و دل کنه
هوای زندگیمو معتدل کنه

دلش بگیره وقتی دلگیرم ازش
نگاهمو وقتی که میگیرم ازش

مثل من عاشق زمستون باشه
بدون چتر عاشق بارون باشه
 

sar sia

کاربر بیش فعال
تو ای آرامش جان، مادر من

نگین پادشاهی بر سر من

تو ای مادر که گشتی آسمانی

برایم همچو جانی و جهانی

نگاهت ماند باقی در دل قاب

دو چشمت خیره در چشمان مهتاب

شدی چون خاطره در سینه پنهان

درون قلب محنت دیده مهمان

نگاه پر ز مهرت مهربان بود

وجودت گرمی این آشیان بود

شمیم جان فزایت در نفس ها

همیشه ذکر مادر بر لب ما

نشد هرگز غم هجرت فراموش

شوم دلتنگ آن گرمای آغوش

نرفت از یاد من مهر تو مادر

نشد هرگز مرا کوچ تو باور
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست داشتم به قدری که خودم باور نمیکردم

دوست داشتم که تا امروز کنارت زندگی کردم

برای خنده های تو تمام عمرمو دادم

اگه دوست نداشتم که کنارت وای نمیستادم
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا همیشه گفته می شود

"سکوت نشانه ی رضایت است"

چرا نمی کویند:نشانه ی دردیست عظیم که لب ها را به هم دوخته است...!

چرا نمی گویند:نشانه ی ناتوانی گفتار از بیان سنگینی رفتار افراد است...!

چرا نمی گویند:نشانه ی دلی شکسته است که نمیخواهد با باز شدن لب ها از همدیگر،صدای شکسته شدنش را نامحرمان متوجه شوند...

پس سکوت همیشه نشانه ی رضایت نیست

سکوت سرشار از ناگفتنی هاست..!!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو که نبودی رفتن هیشکی
دیگه نتونست منو بترسونه

تو که نبودی جمله ای حتی
دیگه نتونست منو بخندونه

دلم نیومد به قاب عکست
حرف دلم رو نگفته باشم

دلم نمی خواست تو این شرایط
اینجوری آسون ازت جداشم...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو که باشی همه دنیا برام مثل بهشته
خدا اسم تو رو تو سرنوشت من نوشته
تو که باشی همه دنیا برام زیباترین میشه
همونجایی که تو باشی همونجا بهترین میشه
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باورت که بهم بریزد
فرقی نمیکند چقدر زیبا باشد چقدر دوستش داری
چقدر عاشقش هستی
فرقی نمی کند باران چقدر عاشقانه می بارد
یا چتر دلتنگی هایت
چقدر خیس می شود
باورت که بهم بریزد
دلت می خواهد دست دوست داشتنت را بگیری
و بروی جایی که در را به روی
هیچ دوست داشتنی باز نکنی

امید آذر
 

sar sia

کاربر بیش فعال
یک نفر آمــد، نبودی! خـواست او خامـم کند...
دور از چشـــمت بریزد عشوه ای رامم کـــند...


در لبش کنــدوی زنبوری پـر از شهـــد و عسل...
بــــی خبر میخواست شیریــن کام ناکامم کند...

بی صدا آمد نفهمیدم ولی دیدم که خواست...
از شراب کهنه اش انگــــور در جامـــم کـــند...

هیچ هــم ســـر در نیاوردم که دارد نقشه ای...
وای نیت داشت گــــویا ننگ در نامــــــم کند...


چون کبوتر بودم و دور از تو سرگردان شـهر...
دانه پاشیدو دلش میخواست در دامــــم کند...

بعد از آن بازیچه ی دستان او باشـــم ولــــی...
هـــرگز از او بـر نیامــــد کفـتر بامــــم کنـــد...


مـن وفادارم به عشقت گرچه دورم از تو باز...
هیچ کــس جــز تو نباید ساده در دامم کنــد...
 
بالا