معماری با مصالحی از جنس دل

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]شاید تقصیر آدمها نیست[/FONT]
[FONT=&quot]ڪ[/FONT][FONT=&quot]ه نمیتوانند[/FONT]
[FONT=&quot]روی حرفشان[/FONT]
[FONT=&quot]وعده هاشان[/FONT]
[FONT=&quot]و احساساتشان بمانند ![/FONT]
[FONT=&quot]آنها بر روی زمینی زندگی می[/FONT][FONT=&quot]ڪ[/FONT][FONT=&quot]نند[/FONT]
[FONT=&quot]ڪ[/FONT][FONT=&quot]ه روزی ی[/FONT][FONT=&quot]ڪ[/FONT][FONT=&quot]بار[/FONT]
[FONT=&quot]خودش را دور میزند !![/FONT]
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بیا تمام بن بست ها را
دوباره برویم
شاید این بار
یک دیوار
ریخته باشد ...!
[FONT=&quot]حال من خوب است اما گر چه بیمارم کمی[/FONT]
[FONT=&quot]عاشقی را دوست دارم گرچه بیزارم کمی[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]دل به دلداری سپردم. رفت و من تنها شدم[/FONT]
[FONT=&quot]خانه ام را کرد آباد گر چه ویرانم کمی[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]رفت اما رفتن او آخر دنیا که نیست[/FONT]
[FONT=&quot]نیست اما بیخیالم گرچه گریانم کمی[/FONT]
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درون مرا هيچ كس نمى تواند ببيند،
حتى نزديك ترين كسان من،
تازه چه مى توانند بكنند؟
در نهايت احساس همدردى...


 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
می شود انقدر تلخ نباشی؟
مگر چه می خواهد از تو؟
روزی یک وعده صبح بخیر گفتن چقدر از وقتت را می گیرد؟
یک شاخه گل هدیه خریدن چقدر از سرمایه ات کم می کند؟
یک دوستت دارم بگو،
باور کن این غروری که سنگش را با افتخار به سینه میزنی،
لذیذتر از دیدن لبخند کسی که تو را عاشقانه می پرستد نیست...
این غرور فقط ما را تنها تر می کند.
یعنی بیشتر از این می خواهی تنها شوی؟
بگذار وقتی گوشی اش را نگاه میکند،
تماس های از دست رفته ی تو را ببیند،
دلش ضعف برود و مثل بچه ها بالا و پایین بپرد،
کیف کند که تماس از دست رفت ولی رابطه از دست نرفته.
رابطه ای که هرچند از نظر تو دوست داشتن ساده ای باشد،
اما برای او، تمام زندگیست.

می شود انقدر تلخ نباشی؟
مثلا جمعه ها دم غروب تنهایش نگذاری.
مگر سه چهار تا خیابان قدم زدن چقدر خسته ات می کند؟
می توانی هفته ای یکبار،
بی خبر جلوی خانه اش منتظرش بمانی.
ولی نمی توانی بفهمی که وقتی می فهمد
برنامه زندگي اش را از حفظی،
انگار دنیا را به او دادی.

تا به حال چند بار آرزو کرده ای که دنیا مال تو باشد؟
خب حالا که خودت دنیای کس دیگری شده ای،
چرا خساست به خرج می دهی
و این خود لعنتی را از او دریغ می کنی؟
ساعت ها، روزها، هفته ها،
بدون آنکه خبری از او بگیری
با خیال آسوده
و با حسی فاتحانه به زندگی ادامه می دهی،
بی خبر از آنکه که فکر کردن به تو،
آنقدر ذهنش را مشغول کرده
که نه می تواند کتابی بخواند،
نه گردش برود، نه خواب راحتی بکند،
و نه حتی یک لحظه از ته دل بخندد.

لعنتی،
لا اقل یک ذره انصاف داشته باش
و کمی به او فکر کن.
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]آدم که دلش بگیرد،[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]دردش را[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]به کدام پنجره بگوید[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]که دهانش[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]پیش هر غریبه ای باز نشود..!؟[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]#لیلا_کردبچه[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی داشتن دوباره یک بودن
میتواند سوسوی چراغ کوچکی از امید را
در دلی زنده کند
گاهی لازم است برای آنهایی که برایت مهمند
بفهمانی که هستی
تا آخرش.............
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]دنیا یکجور نمیماند ، همانطور که هوا ، که فصل ، که زمین یکطور نمیماند ، [/FONT]
[FONT=&quot]آدمها و رفتارها و دنیایشان هم...[/FONT]
[FONT=&quot]شاید روزهایی بوده که بهترین چیزهای زندگیت ، تنها مال او بوده و بس ، روزهائی که خیال نبودنش هم حتی ، اشکت را درآورده ، اما ،[/FONT]
[FONT=&quot] دنیا یکجور نمیماند...[/FONT]
[FONT=&quot]کسی که چشمهایت را بوسید و گفت تا ته دنیا فقط تو ،[/FONT]
[FONT=&quot] توی آغوش آدم دیگری آرام گرفت ،[/FONT]
[FONT=&quot] شبی که فکر میکردی هرگز نمیرسد به صبح ، نه تنها به فردا ، که به ده [/FONT]
[FONT=&quot]سال بعد هم رسید و هیچ هم نشد ، هیچ...[/FONT]
[FONT=&quot]آدمها را وادار به ماندن میکنیم ، وادار به گفتن ، وادار به چه و چه و چه ، [/FONT]
[FONT=&quot]چون میترسیم بروند و ما تمام شویم اما ، دنیا بی وقفه میگردد و ما هم جائی روی [/FONT]
[FONT=&quot]همین دنیا ، آرام میگردیم ، چه بخواهیم ، چه نخواهیم...[/FONT]
[FONT=&quot]چشمهایم را میبندم و اشک میریزم ، با اشک تو از چشمم سقوط میکنی ، می افتی ، و خدا را چه دیدی ، شاید ده سال بعد ، تو تنها خاطره ای تلخ باشی ، و من ، [/FONT]
[FONT=&quot]نمیدانم ، شاید همان ، یا خاطره ای فراموش شده...[/FONT]
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
به بدرقه ی تو دست تکان می دهم
تنهایی
به استقبال خودش تعبیر کرد!

از علیرضا روشن
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جنگ و صلح كى از هم جدا بوده اند؟
زبان را براى صلح در دهان داريم
و تفنگ را براى جنگ در دست ها...
رسم مردى همين است!
شايد هم رسم زمانه...
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه نسلی قرار است بشویم ما؟
از نسل بوسه های قایمکی و دوستت دارم های تایپ شده چه انتظاری میشود داشت؟
نسل مچ های خط خطی و مغزهای در رفته که لابد در شب عروسیشان از داماد(عروس) اجازه میگیرند که با عشق سابقشان برقصند
نسل ریلشنشیپ های یک هفته ای و بعدش گور پدر بعضیا سلام به بعدیا

یک جای کار می لنگد
یک جای کار بد می_لنگد ...

علي_صالحي
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ ﺁﺩﻣﻬﺎ,
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ...
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ، ﺫﺍﺕ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ...
ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺮﻧﺠﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ...
ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﻋﺠﻮﻻﻧﻪ ﯼ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﺖ ...
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ..
ﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ
ﺑﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ،
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ...
ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ,
ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻧﺖ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ,
ﺯﻣﯿﻨﺖ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ...
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺤﮑﻢ!
ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﯼ ...
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻦ...
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﺳت....
?????????????????? ??????????????????
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خیلیها میگن عاشقن خیلیها میگن طرفشون گذاشته رفته
اما مانده ام چرا همه با وجود شلوغی دورشان تنها هستند
اصلا میدانی عشق مقدس است لطفا بخاطر هوسهایتان این حس ناب را به گند نکشید
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می کوبه بر حس تنم...! صدای پای رفتنم !

راه درازی مونده و چیزی نمونده از تنم!!
کنار برکه سراب ..! در حسرت یه جرعه آب !!
پژمرده از شکفتنم چون وادی رفته به خواب!!
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

مثل عشقی..... پاگرفته.... درسکوت...

یک وداع....!!!!!

اتفاقی ازنبایدها...... ولی افتاده ام...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلم بارون میخواد...

دلم بارون میخواد...



בلـ‗__‗ـم میخواב باروטּ بباره

برم زیر باروטּ بـבوטּ چتـ‗__‗ـر .....تنـ‗__‗ـها ....

زیر باروטּ گریه کنم.....بغضـ‗__‗ـامو بشڪنم ....

בاב بزنـ‗__‗ـم خوבمو خالـ‗__‗ـے کنم ...

خیس آب بشم ...خیس خیس ...آسمون رو نگاه کنم

یڪـ‗__‗ـم آروم شم .... :gol::gol:

 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم:چرا تو هر وقت میخوای یه چیز مهمی بهم بگی،
بارون میاد؟
گفت،برای اینکه بیای زیر چتر من!
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کاش
کسی بیاید
ما را دعوت کند
به رفتن!
به رفتن از تمام کسانی که رفته اند و ما هنوز درون آنها مانده ایم!
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز

تو نیستی و دگر من نمی روم در خواب
طبیب گفته بدون تو هیچ جا نروم
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگرانم که شبی در پی من گم بشوی
چون مه آلودترین قسمت رؤیای توام...
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند
قبلا رفته است
فقط می خواهد مطمئن شود
چیزی از او در تو جا نمانده
کمک کن چمدانش را ببندد
چترش را به او پس بده
لبخندش را
آوازهایش را
همینطور سایه اش را
که و بیگاه از پشت پنجره ات گذشته بود...

رسول یونان
 
بالا