تا بوده، همین بوده:
همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست و حوصله کسی رو نداریم که هست!
بعد شکایت می کنیم از تنهایی هامون …
همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست و حوصله کسی رو نداریم که هست!
بعد شکایت می کنیم از تنهایی هامون …
معماری با مصالحی از جنس دل
- شروع کننده موضوع mohammad azizi
- تاریخ شروع
انگار صبور تر که میشوی…. دنیا پر رو تر میشد……
تنهایی یعنی وقتی پرستار گفت: همراه بیمار … ولی کسی نبود جواب بده!
آهسته گفتم: ببخشید کسی همراه من نیست …
من تنهـــــــــــام …
آهسته گفتم: ببخشید کسی همراه من نیست …
من تنهـــــــــــام …
یادت هست گفته بودم تنهایت نمیگذارم
تو در تنهایی هایت هم تنها نیستی
جایم را تغییر داده ام
از کنارت به پشت سرت رفته ام
گفته بودم به من تکیه کن
تو در تنهایی هایت هم تنها نیستی
جایم را تغییر داده ام
از کنارت به پشت سرت رفته ام
گفته بودم به من تکیه کن
دلت را محکم بچسب رفیق...
آدمها... آنقدر انصاف ندارند...
که...
زیر پایت را خالی نکنند...
آدمها... آنقدر انصاف ندارند...
که...
زیر پایت را خالی نکنند...
قلب من...
آرام باش، بچگی نکن
کنج سینه ام بنشین
اینقدر به در و دیوار این قفس نکوب
هیچ کاری نمیتوانم برایت بکنم
بگذار برایت یاسین بخوانم
خدا بزرگ است
آرام باش، بچگی نکن
کنج سینه ام بنشین
اینقدر به در و دیوار این قفس نکوب
هیچ کاری نمیتوانم برایت بکنم
بگذار برایت یاسین بخوانم
خدا بزرگ است
این روزها برای تنها شدن،
کافیست صــــــــــــــــادق باشی
کافیست صــــــــــــــــادق باشی
کاش می توانستم تمام دلتنگیهایم را بر کوله بار خدا میریختم تا با تنهائیش به کول بکشد
بدون هیچ خمی بر ابرو
اما افسوس که داده را پس نمیگیرد
بدون هیچ خمی بر ابرو
اما افسوس که داده را پس نمیگیرد
انگشتت را هرجای نقشه خواستی بگذار فرقی نمی کند…
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت به عمق فاجعه پی نخواهند برد…
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت به عمق فاجعه پی نخواهند برد…
مـــن برای تنهــــــــــــــــا نبـودن،
آدم های زیادی دور و برم دارم!
آن چیزی که ندارم کسی برای ” بـا هــــــــــــــــم بـودن ” است!
آدم های زیادی دور و برم دارم!
آن چیزی که ندارم کسی برای ” بـا هــــــــــــــــم بـودن ” است!
هـ یـچ وَقتـ نَبآیَد بِـﮧ اِجبآر خَنـ دیــد◄
گآهے بآیَـב تآ نَهایَتـ آرامِشـ گِریـﮧ کَـ رב ...
تَبَسُمـ بَعـ ב اَز گِریـﮧ از رنگیـטּ کمآטּ بَعـב از باراטּ قَشَنگ تَرهـ
گآهے بآیَـב تآ نَهایَتـ آرامِشـ گِریـﮧ کَـ رב ...
تَبَسُمـ بَعـ ב اَز گِریـﮧ از رنگیـטּ کمآטּ بَعـב از باراטּ قَشَنگ تَرهـ
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
قُل قُل كه ميزند گاهي...
احساسات ِ درونم ...
دلم يك هواي بارانـي ميخواهد ....
تا يك چاي دارچيني ....
دَم كنم و حالي به حال خودم بدهم !
تا رهـا كنم خودم را ، ذهنم را حتي . . .
از اين دوست داشتن هايي كه ....
گاهي پوچ تر از هر خيال خامي است....
احساسات ِ درونم ...
دلم يك هواي بارانـي ميخواهد ....
تا يك چاي دارچيني ....
دَم كنم و حالي به حال خودم بدهم !
تا رهـا كنم خودم را ، ذهنم را حتي . . .
از اين دوست داشتن هايي كه ....
گاهي پوچ تر از هر خيال خامي است....
صبر کن سهراب ! قایقت جا دارد؟
آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند …
وای سهراب کجایی آخر ؟ … زخم ها بر دل عاشق کردن ، خون به چشمان شقایق کردند…
ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش سیری چند ؟
صبــــــــ ـــــــــر کن سهــــــــ ـــــــراب …!
قایقت جا دارد؟ من را نیز با خود ببر ، اینجا عاشقی بین مردم مرده است . . .
آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند …
وای سهراب کجایی آخر ؟ … زخم ها بر دل عاشق کردن ، خون به چشمان شقایق کردند…
ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش سیری چند ؟
صبــــــــ ـــــــــر کن سهــــــــ ـــــــراب …!
قایقت جا دارد؟ من را نیز با خود ببر ، اینجا عاشقی بین مردم مرده است . . .
آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم!
و فهمیدم …
تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه
درکش کنم …
و فهمیدم …
تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه
درکش کنم …
این روزها که می گذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
……باید باور کنم
تنهایم
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
……باید باور کنم
تنهایم
تنهایی ام
استکانِ چایی به نیمه رسیده
نه میداند که تمام میشود
نه میداند که نیمه رها میشود …
استکانِ چایی به نیمه رسیده
نه میداند که تمام میشود
نه میداند که نیمه رها میشود …
مــــ ـــــآری
عضو جدید
لبخند بزن!
برآمدگی گونه هایت توان آنرا دارد که
امید رفته را بازگرداند
تجربه ثابت کرده است که گاهی
قوسی کوچک میتواند معماری بنایی را
تغییر دهد...
برآمدگی گونه هایت توان آنرا دارد که
امید رفته را بازگرداند
تجربه ثابت کرده است که گاهی
قوسی کوچک میتواند معماری بنایی را
تغییر دهد...
تفاوت را ببین..!
تو از کنار من بی تفاوت عبور میکنی...
و من وقتی رد پایت را می بینم...
بغض می کنم...!
تو از کنار من بی تفاوت عبور میکنی...
و من وقتی رد پایت را می بینم...
بغض می کنم...!
مرا اینگونه باور کن...
کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته...
خدا هم ترک ماکرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟!
نمی دانم مراآیا گناهی هست..؟
که شاید هم به جرم آن ،
غریبی و جدایی هست..؟؟؟
کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته...
خدا هم ترک ماکرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟!
نمی دانم مراآیا گناهی هست..؟
که شاید هم به جرم آن ،
غریبی و جدایی هست..؟؟؟
مرا اینگونه باور کن
مــــ ـــــآری
عضو جدید
اشتباه از من بود
من از کسی انتظار داشتم که سکوتم را بفهمد که حتی فریادم را نشنید...!
من از کسی انتظار داشتم که سکوتم را بفهمد که حتی فریادم را نشنید...!
مــــ ـــــآری
عضو جدید
کـــســـی که ســلــول انــفـــرادی را ســاخــت
مـــی دانــســـت
ســـخــت تــــریــن کـــار انـــســـان
تحـــمـــل خــویــشتــن است . . .
مـــی دانــســـت
ســـخــت تــــریــن کـــار انـــســـان
تحـــمـــل خــویــشتــن است . . .
دلگیر مباش...!!!
دلت که گیر باشد رها نمی شوی
خدا تو را با آن چه که به آن دل بسته ای می آزماید...
بعـــد از تـــو،
جای خالی دلــم،
مثل کفش های سیندرلا،
اندازه هیچ یک از مردمان شهر نشد
حتی به زور …..
جای خالی دلــم،
مثل کفش های سیندرلا،
اندازه هیچ یک از مردمان شهر نشد
حتی به زور …..
در "نقاشی هایم" تنهاییم را پنهان می کنم...
در "دلم" دلتنگی ام را...
در "سکوتم" حرف های نگفته ام را...
در "لبخندم" غصه هایم را...
دل من...
چه خردساااااال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من...
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
ساااااااااااااا ااااااااده
در "دلم" دلتنگی ام را...
در "سکوتم" حرف های نگفته ام را...
در "لبخندم" غصه هایم را...
دل من...
چه خردساااااال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من...
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
ساااااااااااااا ااااااااده