معماری با مصالحی از جنس دل
- شروع کننده موضوع mohammad azizi
- تاریخ شروع
گلهای انار
پرپر شده اند
بس که اینجا
طوفان نبودنت وزیده است!!
پرپر شده اند
بس که اینجا
طوفان نبودنت وزیده است!!
این روزها..
صدای ثانیه ثانیه ی فراموش شدنم را میشنوم....!!
صدای ثانیه ثانیه ی فراموش شدنم را میشنوم....!!
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾــﻲ ﺑﻪ ﺑَﻌـﺪ ﻣـُﺸﮑِﻠﺖ ﺑﺎ ﺁﺩﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ ؛
ﺑﺎ ﺧــــــــــــﻮﺩته...
ﺑﺎ ﺧــــــــــــﻮﺩته...
این روزها "بغض"دارم
"گریه دارم "
تا دلت بخواهد
"آه" دارم
!!!!!ولی بازیگر خوبی شده ام "می خندم"
"گریه دارم "
تا دلت بخواهد
"آه" دارم
!!!!!ولی بازیگر خوبی شده ام "می خندم"
کاش میشد
کمی از غصه هایم را بر دوش خدا بگذارم
تا بداند دلتنگی چقدر حجم دارد !
تا بداند دلتنگ که باشی
شادترین لحظه ها هم سردو بارانیست...
کمی از غصه هایم را بر دوش خدا بگذارم
تا بداند دلتنگی چقدر حجم دارد !
تا بداند دلتنگ که باشی
شادترین لحظه ها هم سردو بارانیست...
امــــــــــــــــــان ازخنده ای که ...
وسطش ...
بـغــــــض کـنــــی ...!!
وسطش ...
بـغــــــض کـنــــی ...!!
خدایا تا خرخره پر از دلتنگی ام... مرسی دیگر میل ندارم ......
هر روز دیوآنـﮧ تــَـر از دیروز !
و هیچ ڪس نـِـمـﮯدآند
پشت ایـטּ دیوآنگـﮯ و سرخوشـﮯ
چـﮧ دردی را پنهاטּ ڪرده اَم . . .
و هیچ ڪس نـِـمـﮯدآند
پشت ایـטּ دیوآنگـﮯ و سرخوشـﮯ
چـﮧ دردی را پنهاטּ ڪرده اَم . . .
دلم یه شونه ی خالی می خواد
یه سنگ،
یه کوه،
هر چی که باشه!
دلم یه عالمه گریه می خواد
یه قطره،
یه آسمون،
هر چقدر بباره!
آخ، دلم یه چیزی می خواد
اما نمی دونم چیه!
شاید یه دیوار محکم نشکستنی
اونقده سر بکوبم بهش
که زیر بار دردم
بشه اینهو یه شیشه شکستنی
چی بگم؛
خودمم موندم چه مرگمه!
اون چیه که دوای دردمه؟
یه سنگ،
یه کوه،
هر چی که باشه!
دلم یه عالمه گریه می خواد
یه قطره،
یه آسمون،
هر چقدر بباره!
آخ، دلم یه چیزی می خواد
اما نمی دونم چیه!
شاید یه دیوار محکم نشکستنی
اونقده سر بکوبم بهش
که زیر بار دردم
بشه اینهو یه شیشه شکستنی
چی بگم؛
خودمم موندم چه مرگمه!
اون چیه که دوای دردمه؟
ديـگـر بـه مـن فـکـــر نـکـن
از فـاصـلـه ی دور هـم
دردم مـيـگـيـرد . . !
از فـاصـلـه ی دور هـم
دردم مـيـگـيـرد . . !
سالهاست که کفه ترازویم
تعادل ندارد!!!
دست خالی...!!
دل پُر.....
تعادل ندارد!!!
دست خالی...!!
دل پُر.....
خدایا من از تو معجزه می خواهم
معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت
تو خود بهتر می دانی
معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند؛
نا امید نیستــم فقط دلتنگم…
معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت
تو خود بهتر می دانی
معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند؛
نا امید نیستــم فقط دلتنگم…
کـــآش وقتـای" تنهـــآیی" یکی از تو ســآیه مثل پسرخـآله میگفت :
نـــون بگیـرم (؟)
نفت بگیــرم (؟)
دلت گـرفتـه (؟)
منم میگفتم : آره ...
بعـد فقط مینشست کنـآرمو "سکـــــوت" میکرد (!)
منم مث کلآه قـرمــزی سـرمو میذاشتمــ رو "زانـــوش" ...
نـــون بگیـرم (؟)
نفت بگیــرم (؟)
دلت گـرفتـه (؟)
منم میگفتم : آره ...
بعـد فقط مینشست کنـآرمو "سکـــــوت" میکرد (!)
منم مث کلآه قـرمــزی سـرمو میذاشتمــ رو "زانـــوش" ...
وقتی نميتونی فرياد بزنی` ناله نکن! خاموش باش`
قرن ها ناليدن به کجا انجاميد؟؟
تو محکومی به زندگی کردن!!
تا شاهد << مرگ آرزوهایت >> باشی...
قرن ها ناليدن به کجا انجاميد؟؟
تو محکومی به زندگی کردن!!
تا شاهد << مرگ آرزوهایت >> باشی...
ایـن روزها غرق سـکوتم...
سـکوتی برگرفتـه از تنهایی...
سـکوتی کـه در پشت فریادهای بی صـدایم است
دلگیرم از خـودم ، از سـکوتی که نمیشکنـد...
از لبانی که نمی خـنـدنـد ، و از چشمانی که بی روح شـده انـد...
ایـن روزها آسمان خاکستری است...
نه او می بارد
منم که نمی تونم ببارم
سـکوتی برگرفتـه از تنهایی...
سـکوتی کـه در پشت فریادهای بی صـدایم است
دلگیرم از خـودم ، از سـکوتی که نمیشکنـد...
از لبانی که نمی خـنـدنـد ، و از چشمانی که بی روح شـده انـد...
ایـن روزها آسمان خاکستری است...
نه او می بارد
منم که نمی تونم ببارم
چه تلخ میگذرد اینجا
محکوم بودن
چه تلخ میگذرد
لحظاتی که
دلت میخواهد
فقط سخن بگویی ولی
به اجبار
تو را
ارزوهایت را
خاموش میکنند