معماری با مصالحی از جنس دل

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] اینکه تو با دیگری باشی و من با خیال تو[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]صد شرف دارد به اینکه[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]من با تو باشم و تو با فکر دیگری[/FONT][FONT=&quot]!!

[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
سربه هوانیستم

اماهمیشه چشم به آسمان دارم

حس عجیبی است دیدن همان آسمانی که

شاید توچند لحظه پیش به آن خیره شده باشی...


 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] به قدر حسرت دستهای لمس نکرده مان؛[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]به قدر شوق بوسه های به لب نرسیده مان؛[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]به زیبایی صدای آرامت که در وحشت گرگ و میشها[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در گوشم طنین انداز میشود که " دوستت دارم "[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]من هم دوستت دارم

[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی‌ وقتا باید بذاری آدما همینطوری برن ،

نه برای اینکه اونا واسه تو با ارزش نیستن .

بلکه برای اینکه تو دیگه برای اونا با ارزش نیستی‌!!!!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای دل من همیشه "تو" خواهــــی ماند...

حتی اگر ..............

مخاطب تمام این نوشته هایم " او " شونــــد ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عزیــزم مــــن با دیــدن آدمــــــای دورت حــرص نمی خــورم،

فقـط اعتمـــاد به نفســــم میــره بـالا..!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

همه زندگيم " درد" است؛ درد...
نمي دانم عظمت اين كلمه را درك مي كني يا نه؟
وقتي مي گويم درد،
تو به دردي فكر نكن كه جسم انسان ممكن است از يك بيماري شديد بكشد...
نه؛ روحم درد مي كند...
 

m.asn

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پایانی برای قصه ها نیست،

نه بره ها گرگ میشوند نه گرگها سیر!


خسته ام از جنس قلابی آدمها...


دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زده،


حالم خوب است؛ اما...


گذشته ام درد میکند!!
[/FONT]
 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
هـــر چقــــــدر هم که دور باشیـمــــــ

باز بهــمـــــــ نــــزدیکیــــــمــــــــ

بالا را نگاه کن!!!

هر دو زیر یک آسمانــیـــمـــــ
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز



تواناترین مترجم کسی است که : سکوت دیگران را ترجمه کند!

شاید سکوتی تلخ، گویای دوست داشتنی شیرین باشد...

 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزرگترین هدیه ایی که میتوان به کسی داد ؛ . . . زمان است !

هنگامیکه برای یک نفر وقت میذاری ، قسمتی از زندگیت را به او دادی .... که باز پس نمیگیری
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو در هوای تمام شــــــــــــــعرهایم جا مانده ای!

خودت را که میگیری از بیــــــــــــــــــــت هایم،

هوای جملاتم ابــــــــــــری میشود . . .

با من بمان،

تا پاییــــــــــــز شعرهایم

با تو اردیبهــــــــــــــــشت شود . . .
:gol:
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا گاهی تو را بزرگ می بینم و گاهی کوچک

این تو نیستی که بزرگ می شوی و کوچک

این منم که گاهی نزدیک می شوم و گاه دور . . .
 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاخه ها پژمرده است
سنگها افسرده است
رود مینالد.
جغد میخواند.
غم بیامیخته با رنگ غروب.
می تراود ز لبم قصه ی سرد:
دلم افسرده در این تنگ غروب...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هستی ام....
ترانه هم ندارد آن ترنم صدای تو

بهارهم نمی رسد به پای آن صفای تو

شمیم هرگلی که بادرساندت به هرکسی

هزار باغ گو بود به زیر آن قبای تو

قدم چو میزنی بدان ,که پای توبه دیده ها

چورقص آهوان کند هوائی غنای تو

دوای درد من توئی که کس نداند این نشان

نشان من بود همین , همیشه مبتلای تو

غزل غزل ترانه تو , بهای هر بهانه تو

نقش توئی نگار تو به هر لبی ثنای تو

به چشم خودمرابخوان که من غریب وبی کسم

بیا مرا صدا بزن شوم من آشنای تو

یگانه با تو می شود...... اگر فدا شود

همیشه این بود سوال که کی شوم فنای تو..
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفتاب پنجره را میشناسد حتی اگر بسته باشد

مهتاب به دبدارم می آید حتی اگر چشمانم بسته باشد

و دل هوای تو را دارد حتی اگر شکسته باشد.
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هستی ام............

برای تو می نویسم
برای جوانه هایت
برای قامت نازک خیال
برای اندیشه هایت
و برای عشق که در سینه ی تو می روید

برای تو می نویسم
برای چشم های روشنت
برای جهانی که از نگاه تو می شکفد
و فردا که به نام تو
از افق بر می آید

زخمه های باد
بر تارهای این چگور زمستانی
و آوازی موهوم
در شبستان های خاطره
و این , نه که افسانه ی خواب
سرود بیدار باشی است
در گوش رویای تو
من , برای تست که می نویسم
برای تو
برای تو
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هستی من

نگاهم کن نگاهم کن
تو چنگ شب گرفتارم
یه دریا تو چشام دارم
ولی هرگز نمی بارم
به جز تو آشنایی نیست
رفیق و هم صدایی نیست
ولی حتی برای ما
پناهی جز جدایی نیست
منم از روزگار سوت و کور و بی نفس خسته
منم تنها ترین آب تو این کوچه که بن بست
ببین سبزینه فریاد تلخم تو گلو پزمرد
دوباره این من و دروازه های تا ابد بسته
تو بودی و تباهی رو توی چشمام نمی دیدی
تو یک دم غصه هامو از توی قلبم ندزدیدی
کسی ویرونی عشقو توی چشمام نمی بینه
تو هم مثل همه بودی تو هم من رو نفهمیدی
نگاهم کن نگاهم کن
که تو بند زمستونم
دچار عشقتم اما
کنار تو نمی مونم
به جز تو آشنایی نیست
رفیق و هم صدایی نیست
ولی حتی برای ما
پناهی جز جدایی نیست....:gol:
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر شب در رویاهایم تورا می بینم
احساست می کنم
اینگونه است که تو را می شناسم
اینگونه باش
نزدیک , دور , هر کجا که باشی ایمانم را از دست نخواهم داد
اگرچه شب ها بسیار سخت اند ادامه خواهم داد
که یکبار دیگذ تو در را می گشایی
و اینجا هستی
در قلب من

هستی من..........:gol:
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدتهاست در آینه نگاه کردن به تو را تمرین میکنم

برای روز مبادا شاید روزی با تو چشم در چشم شدم

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هستی ام میدونی..........................
در ظلمات تنهایی های من ٬

تو . . . یاد تو . . . و خاطراتت ٬

روشنترین ستاره های منند . . .

پر نورترین شعاعهای امید . . .

وقتی که چشمهایم را . . آرام می بندم . . .

آرامش یاد تو ٬ در همه رگهایم

طراوت شیرینی می دواند . . .

و مرا به سوی آینده سوق می دهد . .

با گامهایی استوار .
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هستی من....
من بي تو از اين ستاره ها مي ترسم

از بودن با بهانه ها مي ترسم

از ترس عبور آسمان از دل شب

از رهگذر شبانه ها مي ترسم

در تلخ ترين حضور آئينه و آب

از عاشقي جوانه ها مي ترسم

انبوه دوباره ترانه ها ي تازه

از خواندن عاشقانه ها مي ترسم

يكبار بيا براي من محرم شو

ازخلوت سرد خانه ها مي ترسم
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهانـه هم اگر میگیری، بهانـه ی مرا بگیر ...

تمام خواستن را وجب کردم تمام خواستن را ...

هیچکس و هیچکس بـه انداره مـن عاشق تو و بهانـه های تو نیست…
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچهـ کهـ بودمـ، فکر میـ کردمـ، با کفشـ هایـ پاشنهـ بلند مادرمـ میـ توانمـ

بهـ آسمانـ برسم و ستارهـ ایـ بچینمـ

اما حالا می فهممـ

کهـ آسمانـ و ستارهـ هایشـ در همینـ نزدیکیـ هستند ...

در دلـ تو...!
:gol:
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

نگارم
به من بنگر


مستانه چشمانت را می ستایم...



چشمان تو صادق ترین رویاست...پاک و بی آلایش..... اعجازی از دنیاست...




می خواهم زین پس عاشقانه هایم را در وصف چشمانت سرایم...





چشمانی که از جنس نوازش و آرامش است... ومرا به اوج نیکبختی می رساند...





من از تبلور نور عشقی که در چشمان توست.. به قاصدک های زندگی می رسم...





شاهراده من، چشمانت را به من سپار





تا برای عمرم غزل سرایی کند...و هستی ام را اعتبار بخشد...



نازنین فاطمه جمشیدی








 
آخرین ویرایش:
بالا