معماری با مصالحی از جنس دل

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد

يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

يادم آيد : تو به من گفتي :
از اين عشق حذر كن!
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب ، آئينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!
تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!

با تو گفتم :‌
"حذر از عشق؟
ندانم!
سفر از پيش تو؟‌
هرگز نتوانم!
روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم،
تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم"
باز گفتم كه: " تو صيادي و من آهوي دشتم
تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!

اشكي ازشاخه فرو ريخت
مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت!
اشك در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد،
يادم آيد كه از تو جوابي نشنيدم
پاي در دامن اندوه كشيدم
نگسستم ، نرميدم

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب هاي دگر هم
نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم!
بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم!





 

هیرودیا

عضو جدید
آخرین بار آخرین بار آخرین لحظه تلخ دیدار سر به سر پوچ دیدم جهان را باد نالیدو من گوش کردم خش خش برگ های خزان را باز خواندی باز راندی باز بر تخت عاجم نشاندی باز در کام موجم کشاندی گرچه در پرنیان غمی شوم سالها در دلم زیستی تو آه هرگز ندانستم از عشق چیستی تو؟ کیستی تو؟
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مي روييد در جنگل خاموشي رويا بود
شبنم ها بر جا بود
درها باز چشم تماشا باز چشم تماشاتر و خدا در هر ... آيا بود ؟
خورشيدي در هر مشت : بام نگه بالا بود
مي بوييد گل وا بود ؟ بوييدن بي ما بود : زيبا بود
تنهايي تنها بود
نا پيدا پيدا بود
او آنجا آنجا بود




 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برایت

یک جعبه مداد رنگی ۱۲ رنگ

خریده ام !

شاید مرا هم

توی دفترت نقاشی کنی ...

برای یک نقاشی زیبا

همین ۱۲ رنگ کافی است ...

فقط باید

بیست سال کوچک تر شوی ...!

 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز





باز در کلبه تنهایی خویش


عکس روی تو مرا ابری کرد


عکس تو خنده به لب داشت


ولی،


اشک چشمان مرا جاری


کرد..

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات

روی میزت راه می دهی؟

می شود وقتی می نویسی

دست چپت توی دست من باشد؟

اگر خوابم برد

موقع رفتن

جا نگذاری مرا روی میز!

از دلتنگیت می میرم...

وقتی نیستی

می خواهم بدانم چی پوشیده ای

و هزار چیز دیگر

تو بگو

چطور به خودم و خدا

کلافه بپیچم

تا بیایی؟

خنده های تو

کودکی ام را به من می بخشد

و آغوش تو

آرامشی بهشتی

و دست های تو

اعتمادی که به انسان دارم

.

.

.

چقدر از نداشتنت می ترسم..
 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از دیار عشقم این شهر جای من نیست

من از تبار عشقم این شهر جای من نیست

اینجا همه خمارند، اما به سکه زرد

من که خمار عشقم این شهر جای من نیست....
 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانه‌هاي اشک
از چشمم بيرون مي‌زنند
چون قطار مورچه‌ها
از چشمان مرده

نکند اشک نيستند
مورچه‌اند اين‌ها
نکند مرده‌ام
در حسرت تو !؟
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه احساسی به تو دارم یه حس تازه و مبهم
یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم …

یه احساسی به تو دارم شبیه شوق و بیخوابی
تو چشمات طرح خورشیده تو این شبهای مردابی …

تا دستای تو راهی نیست دارم از گریه کم میشم
تو مرز بین من با تو دارم شکل خودم میشم …

مث گلهای بی گلدون هنوزم مات بارونی
تو از دلتنگی دریا توی توفان چی می دونی؟ …

نمی دونم کجا بودم که رویاهامو گم کردم
که می سوزم که می میرم اگر که از تو برگردم …

خودم بودم که می خواستم همه دنیای من باشی
ببین غرق توام اما هنوز می ترسی تنها شی …

یه احساسی به تو دارم یه جوری از تو سرشارم
یه کم این حسّو باور کن که بی وقفه دوست دارم …

یه احساسی به تو دارم شبیه عشق و دل بستن
تو هم مثل منی اما یه کم عاشق تری از من

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یـ ـهـ جـآیـ ـی هَسـ ـت کِـهـ بآیـ َـد دَسـ ـتشـو بکشـ ـی....

نگَهــش دآری...
صـورَتشـ ـو مــیون دَستاتــ مُحـکَـ ـم بگیــری...
تو چشاش زُلْ بـزَنـ ـی و بگـ ـی...
بـبیـن
مَنْ دوسـتْ دآرَمـ ....
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می شود در همین لحظه
از راه برسی و
جوری مرا در آغوش بگیری/
که حتی عقربه ها هم
جرات نکنند
از این لحظه عبور کنند؟؟؟

و من به اندازه ی تمام روزهای
کم بودنت/
تو را ببویم و
در این زمان متوقف/
سالها در آغوشت زندگی کنم/
بی ترس فردا ها...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آمدی ، چه صادقانه آمدی ، مرا عاشق کردی ...

آمدی ، چه عاشقانه آمدی ، مرا دیوانه کردی ...

چه زیبا آمدی و لحظه های پر از غم زندگی ام را عاشقانه کردی!


 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
عادت ندارم درد دلم را ، به همه کس بگويم ...

پس خاکش ميکنم زير چهره ي خنـدانم...

تا همه فکر کنند

نه دردي دارم و نه قلبي

 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونی تلخ ترین درد چیه؟
تو بخوای دنیا هم بخواد...
ولی اون دیگه نخواد...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می دانی ؟

انگار چرخ و فلک سوارم.
انگار قایقی مرا می برد.
انگار روی شیب برفها با اسکی می روم !

مرا ببخش !
ولی آخر چگونه می شود عشق را نوشت؟
در گذر این لحظات پرشتاب شبانه

که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت
دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم نمانده است.
وگرنه چشمانم را می بستم
و به آوازی گوش می دادم
که در آن دلی می خواند:
من
تو را
او را
کسی را دوست می دارم...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاکم نکنید
بذارید اونم برسه
بذارید اونم ببینم
وقتی به حرفم میرسه

خاکم نکنید
هنوز عشقم رو ندیدم
این همه آماده شدم
یه کفن دورم کشیدم

تابوت منو بذارید اونم بگیره
حس کنم عاشقمه
وقتیکه گریش می گیره
اشکای اونو کی بجای من کنه پاک
خداحافظ عشقم
که منو بردن زیر خاک

خاکم نکنید
بذارید اونم ببینه
پیکر آشفته ی من
بی رمق روی زمینه

خاکم نکنید
بهش بگید حالا که مردم
توی این جشن خشک و خالی
اونو به خدا سپردم
بعد رفتن من
3،2 روز تنهاش نذارید

روی سنگ قبرم
آیینه و شمدون بذارید
میبینی چی شد
عشق ما با تو
عاشق تو مُرد...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی باید بی جهت لبخند زد تا زندگی گذر کند


گاهی باید بی جهت شاد بود تا جهان پا بر جا بماند


لبخندهای بی جهتم را جهت می بخشم


شادی هایم را می پرورانم


چون کسی را دارم که بی نهایت است


چون هر گاه شروع کنم دستم را می فشارد


و در گرمای لطفش راهی ام می کند


میدانم او بهترین برای من است...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه شب ها تا سحر نام تو را از دل صدا کردم

دلم را با جنون بی کسی ها آشنا کردم

نفهمیدم چه رنگی دارد این شب های شیدایی

که قلبم را فقط با خاطراتت مبتلا کردم

چه شب ها تا سحر با قاصدک بی رنگ

نشستم مو به موی خاطراتت را سوا کردم

به پای قاصدک بستم صبوری را شبیه گل

نوشتم روی گلبرگش که من بی تو چه ها کردم

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو کجایی و.......................................منِ ساده ی درویش کجا؟

تو کجایی و .................................................. .....................من بی خبر از خویش کجا؟

دل خزانسوز بهاریست.......بهاریست که نیست

روز وشب منتظر اسب و سواری ست ....که نیست

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر چه هستی، باش

با توام
ای لنگر تسکین!
ای تکان‌های دل!
ای آرامش ساحل!
با توام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیف‌های آفتابی!
ای کبود ِ ارغوانی!
ای بنفشابی!
با توام ای شور، ای دلشوره‌ی شیرین!
با توام
ای شادی غمگین‌!
با توام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی‌دانم!
هر چه هستی باش!
اما کاش...
نه، جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگو با من
از اعماق دريا، از اوج آسمان ،از نهايت شب ، از انتهاي ظلمت ، حرف بزن با من
با من بگو ، از زلالي آب ،‌از پاكي ابر ،از سياهي شب و از تباهي ظلمت
بگو با من
كه تنها نيستم ، بگو كه با تو هستم ، در بي كران دريا،‌در آبي آسمان ها در جاي جاي شب
در گذر از ظلمت
بگو با من ،‌همسفر من
كه در گذر از جاده هاي انتظار ، احساست خواهم كرد و تو فراتر از انديشه من ، پاي بر كوير دلم خواهي گذاشت .
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
حد و مرز خود اگر بداند ساحل !

با ضربه های مداوم موج

عقب نمی راند او را دریا ...!!
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا...

خدایا...

خدایا

وقتی تو پشتمی

مهم نیست کیا جلوم هستن …


:gol::gol::gol:

خدای خوب من

زندگی به سختی اش می ارزد

اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی
ی...

:gol::gol::gol:

خدایا

مرا ببخش

به خاطر همه درهایی که زدم

ولی هیچکدام خانه تو نبود...


:gol::gol::gol:

:gol:خدایا مرا ببخش ودستم را محکم بگیر...:gol:

 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست

اگر برف ببارد هست

اگر برف نبارد نیست

مثل دنیای من و تو

اگر تو باشی هستم

اگر نباشی ..................
:(
 
بالا