دوست عزیز.مطلب و مثال رو خیلی ساده بگیر.چرا خودتو به زحمت میندازی؟_____________-
==========
اول تشكر ميكنم لاقل شما اومديد حرف منو نقد كرديد اونم با ديد اسلامي..خدا رو شكر..
قبلا از نقد حرفت بگم چرا مورد 1 و 2 كات كردي؟ كه مرتبط با مورد 3 بودن؟
بگذريم..
خب بزار ببينم چه فرمودي عزيز برادر..
خب ..
در چه مورد؟
ببنيد دل انگيز با همين شيوه ي استدلالي غلط كه پيش ميريي به جايي نميرسي..
1-بابام منو بزرگ كرد..
2-بهم نت داد..
3-ابم داد...
4- هر چي خواست داد..
5- فرستادم مدرسه..
6-انواع وسيله واسه بارور شدن ذهنم داد...
خب حالا بزار جمله رو كامل كنيم...
اگر اين غربي ها به بابام راه و رسم درست انديشيدن رو نميدادن مورد 2 و 5 و 6 رو وجود خارجي نداشت..
ارتباطي كه بين گزينه هاي 1و3 و4 كه اگر بخواهيم نقل به مضمون و به زبان ساده بگيم..ميشود:
"بزرگ كردن بچه توسط والدين" امري بديهي است البته ميتواند در جوامعي بديهي نباشد(در چه جامعه اي؟..)
موارد 2 و 5و 6 از باباي ما خلق نشده بلكه از باباي غربيا خلق شده كه قسمت اصلي تفاوت است..
خب اين شيوه ي بدتري از استدلال ناقص است...
از مواردي كه بهم ارتباط ندارند و برخي ميتوانند بديهي (حق بزرگ كردن پسر تو والدين-در اكثر جوامع-) و برخي ديگر بديهي نيستند ...
حال بايد به اين قسمت برسيم كه:
1- بحث كردن با پدر
2- چالش كشيدن پدر
3- تفكرات قديمي
4- كاربرد ندارده..من درست ميفهميم و تو نميفهمي...
و بعد در نهايت :
و نتيجه از اين استدلال،
"پس همانطور كه حق داري تو بابات رو نقد كني ما هم حق داريم اون رو نقد كنيم.."
در اينكه شما حق داريد همه چيز حتي مقدسات رو به چالش و نقد كشيد مشكلي وجود نداردولي مشكل از چيزي است كه شما اسمش رو نقد ميگذاريد...
مثلا به اين پست توجه كنيد:
طبيعتا در پستي كه بهش اشاره داشتم و كاش قبل از نگارش اين پست نگاهي به آن مي اندختيد...(اينجا) ميتوانستيد در اندك نگاهي بفهميد چنين كاري نه تنها اسمش نقد نيست بلكه نوعي توهين است (مثلا توهين محترمانه)...
كه جواب توهين محترمانه جوابي در خور خودش استو صد البته اگر يادآوري برخي مسائل باشد كه شرعي بودند و كاش لطف ميكردند ناراحتي خود را مثلا از ذكر چندين ياد آوري
ابراز كنند!
اما باز ميگردم به محتوايي كه از پستت برداشت ميشود..
شما قياسي نا بجا كرديد كه پستي كه من نگاشتم مفهومي با آن چه شما سعي كرديد همسانش بگيرد (كه اشتباه است) تفاوت دارد...
مفهومي از سه ايرادي من هست اين است كه (مجبور شديم بالاخره بنويسمش!)
همين غربي كه شما آن رو به طور گزينشي ميكوبيد باعث شده شده با مفاهيمي چون "مظلوميت زن.." آشنا بشيد و در مورد آن از ديدگاه خوب ديني اسلام بنويسد و بدش را كات كنيد..در واقع همين غرب فاسد شماست چنين محيطي را رو براي پرورش فكري چنين تفكر شما خلق كرده و گرنه تا ساليان سال با انديشه ي بدوي اسلام گرفتار بوديد و مهمترين دغدغه ي زندگاني شما در زندگي تلفظ "والضالين" در نماز ميبود كه مبادا نماز مورد قبول نشود..
لازم به ذكر نيست كه
غرب يك انديشه نيست دنيايي از انديشه هاست كه ميتواند خوب باشد يا بد ميتواند مورد قبول واقع شود يا نشود...ولي در طرف مقابل ما يعني اسلام آن طوري كه مبلغانش در بوق و كرنا
دين خداست و كامل است و نميشود مورد نقد قرار گيرد مبادا كه ناقص نشود..بلي من حق دارم با پدرم به بحث بنشينم و او را نقد كنم ولي بايد حداقل در انديشه ي پدرم و من جايي براي نقد وجود داشته باشد...
انديشه ي پدري كه سعي در سركوب پسر دارد يا انديشه ي پسري كه سعي در سركوب پدر دارد انديشه ي نقادانه نيست انديشه ي مستبدانه است...
اگر قرار باشد من خود رو از اول خوب مطلق بگيريم در حالي پدرم كه در اين ذهن من انداخته اند بد مطلق است چطور ميتوانم حق خود را در برابر..
ادا كنم؟
چطوري ميشود انديشه غرق در فساد و تباهي افكارش عاملي شود براي تبليغ انديشه ي كه از ازل تا ابد غرق در خوبيات و كمالت بوده است؟!پس لطف كنيد..
اين تناقضات دروني كه اصلي ترينش
فاسد بودن طرف نقد؛ ولي استفاده از ابراز و بيانات و... طرف فاسد براي گفته ي خود رو حل كنيد و بعد پاي در ركاب نقد بگذاريد كه مورد قبول عام شود نه باعث قوت دل مومنون!اگر ميشود نقد كنيد! نه آن طوري كه در آن پست گفتم:
اميدوارم اين حرف رو در سرتاسر زندگي و اعمال خود بكار گيرد تا گرفتار خطاهاي ذهني نشويد..
براي پايان كلام بگم..
ميگويند كه "ديگ به ديگ ميگويد رويت سياه است!" بلي درست ميگويد اما_________________________
يه ديگ ساليان سال است كه رويش سياه است (حتي تا به امروز!) ولي ديگ مخالب ساليان سال است سعي كرد كه سياه نشود و راه پيش گرفت سياهي را از خود پاك كند...
سادگی مساله خیلی روشنه.
مساله اینه که هر کسی که امکانات در اختیار ما گذاشت این نیست که چون امکانات حرف زدن .فکر کردن.شعور داشتن.ارتباط داشتن رو به ما داده اونو نقد نکنیم .به همین سادگی
حالا این کس بابای ادم باشه یا غرب باشه که کامپیوتر و ...به ما داده.
اینها همه وسیله هستن نه ادئولوزی.
یه مثال دیگه میزنم.در جنگ بیسیم های المانی هواپیماهای امریکایی و تانکهای روسی رو استفاده کردیم.چون اینا اینها رو درست کردن و به ما دادن نباید به اونا حمله کنیم (در صورت حمله)
به جای توضیحات و تفسیر کلمه به کلمه (مثل سیمین زارع خدابیامرز!)کمی ساده تر و روونتر تجزیه و تحلیل کن.
شما اومدی گفتی شما کسی رو نقد میکنی(یا حالا توهین)که همین کامپیوتر و ...رو بهت داده بعد حالا براش شاخ و شونه میکشی...منم گفتم نه ومثال اوردم که هر کی که به ادم امکانات میده اینجور نیست که قابل نقد نباشه.به همین سادگی!
شما میگی نقد نکردن توهین کردن.باشه.فرقی نداره .مگه همین غربیا تمام داشته های فکری مارو به حالت مسخره و توهین و ...به باد نقد نمیگیرن؟؟؟اخریشم که قران سوزی بود.
در ضمن چرا حالا شما حرص این توهین(که توهین نبود )رو میخورید؟؟؟
در اخر هم بگم که قبل از اینکه این غربیها دم از مظلومیت زن بزنن اسلام هزار و چهار صد سال پیش بویسله ائمه و خود قران به رعایت عدالت (ظلم نکرذن)درباره زن رهنمود کرده.چند تا حدیث بیارم برات که درباره خوشرفتاری با زن توش گفته.(و عاشروهن بالمعروف)
اسلام ما این است که هزار سیصد سال پیش امام صادق (ع ) از پدرش روایت شده كه گفت : وقتی با زنی ازدواج می كنید, احترامشكنید. زن مایه آرامش شما است . زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایعنكنید.
اسلام ما هزار و سیصد سال پیش به وسیله پیامبرش گفته هر مردی كه بر بد اخلاقی همسرش صبر كند, خدااجر داوود(ع ) را به او می دهد و به هر زنی كه بر بداخلاقی مردش صبر كند, همچون اجرآسیه را كه با فرعون , كنار آمد, عطا می كند.
و باز جایی دیگه فرموده زنان را نزنید و تقبیح مكنید
امام علی ما هزار سیصد سال پیش فرمود: در هر حال بازنت مدارا كن و با او به نیكی رفتار نمای تا زندگی لبریز از صفا و صمیمیت باشد
حالا از دفاع از حقوق زن در غرب اونم تو این صد دویست سال اخیر میگی؟؟؟