مظلوميت زنان قبل از اسلام

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب استارتر مهترم اینارو که همه می دونستن هنوز هم در جوامع چه اسلامی چه غیر اسلامی به زنان داره ظلم میشه منظورتون از این تاپیک چیه؟ اگه فمنیسم هستید می خواید از حقوق خانوم ها دفاع کنید خوشحال می شم کمکتون کنم :gol:
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
خوب استارتر مهترم اینارو که همه می دونستن هنوز هم در جوامع چه اسلامی چه غیر اسلامی به زنان داره ظلم میشه منظورتون از این تاپیک چیه؟ اگه فمنیسم هستید می خواید از حقوق خانوم ها دفاع کنید خوشحال می شم کمکتون کنم :gol:


فمینیسم؟
چه جالب
همین فمینیسمی که شما میگید خودش ظالم هست چون خوی زن سالاری و زورگویی رو داره.

باز جالبتر اینه که فمینیسم رو غرب ساخته
چرا؟
نه بخاطر اینکه اسلام به زن ظلم میکنه:biggrin: چون اسلام ظلم نمیکنه
چون غربی‌ها و جوامع غرب ظالم به زن بودند.
 

ssara2025

عضو جدید
کاربر ممتاز
جلل خالق:surprised:
عرب های 1400 سال پیش چه چیزا می فهمیدن که ما الان نمی فهمیم
اونا چه راحت فهمیدن اما برای ما این همه تفسیر داره تا بفهمیم:confused:
عربها :eek::eek:
اینا گفته حضرت علی(ع) بود :surprised::surprised:
دوست داری یه اروپایی بخشی از نوشته های ابوعلی سینا رو با همین لحن تمسخر کنه ؟؟؟
بعضی از آدمای بزرگ دیگه قومیت و جنسیت وتعصب نیستن :razz::razz::razz:
سعی کنیم یه کم واقع بین باشیم نه متعصب :cool:
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
عربها :eek::eek:
اینا گفته حضرت علی(ع) بود :surprised::surprised:
دوست داری یه اروپایی بخشی از نوشته های ابوعلی سینا رو با همین لحن تمسخر کنه ؟؟؟
بعضی از آدمای بزرگ دیگه قومیت و جنسیت وتعصب نیستن :razz::razz::razz:
سعی کنیم یه کم واقع بین باشیم نه متعصب :cool:
:surprised:
حالت خوش نیست مثل اینکه
کی به حضرت علی کار داشت
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
فمینیسم؟
چه جالب
همین فمینیسمی که شما میگید خودش ظالم هست چون خوی زن سالاری و زورگویی رو داره.

باز جالبتر اینه که فمینیسم رو غرب ساخته
چرا؟
نه بخاطر اینکه اسلام به زن ظلم میکنه:biggrin: چون اسلام ظلم نمیکنه
چون غربی‌ها و جوامع غرب ظالم به زن بودند.
:biggrin:
شما فکر کن ظلم نمی کنه ببین کجای دنیارو میگیری
فعلا همون غربی ها تمام دنیارو گرفتن قرآنو هم اتیش می زنن که البته با وجود امثال شما بدتر از این هم سر قرآن میاد
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
و اما کم کم در مورد زنان قبل از اسلام میگوییم:


انسان ایرانی
* زن در میراث دینی دوران تاریخی

در جامعه بدوی ساکنان اصلی فلات ایران پیش از کوچ آریاییان ، زن نقش برجسته ای در عرصه عقاید کلامی و در تکامل حیات اجتماعی داشته است. ساکنان بومی فلات ایران اصل در آفرینش و حیات را در مادینگی میدانستند و از این رو خدایان ماده را میپرستیدند. در نگاه آنان زن مظهر زایندگی و زندگی بود و به نوعی تقدیس میشد و محترم بود.
این نوع نگرش در اندیشه آریاییان راه نـیافت . در اندیشه آریایی اصالت با نرینگی بود. در عرصه عقاید این خدایان نر بودند که تعیین سرنوشت میکردند. هر چند که در میان گروه پروردگاران آریایی چند خدای ماده نیز حضور داشتند .
در جامعه آریایی زن یار و همکار مرد بود و مسئولیت نگهداری آتش خانه و پرورش فرزندان و رسیدگی به امور گله و رمه و پختن غذا با او بود ، در عین حال مورد ستم و تجاوز و تحقیر قرار داشت . این ستم از سوی اشراف و روحانیت آریایی بر زنان روا میرفت : «آنان آشکارا زنان و دختران را از رعایا می ربودند یا به زور میگرفتند و به کامجویی و هرزگی میپرداختند. » [1]
در نهضت زرتشت زن مورد حمایت قرار گرفت : مادینگی زن و زمین و چارپا ستوده شد و در جهت تشویق و تقدیس کشاورزی ، زمین دختر اهورا مزدا معرفی گردید و سپندارمذ صفت محبت و مهربانی مزدا ، استعارۀ ، زمین شد . زرتشت زنان و مردان را به طور یکسان مورد خطاب قرار داد [2] و از دخترش پورچیستا تجلیل کرد و در جشن عروسی او چنین سرود : « ای دختران شوی کننده و ای دامادان ! اینک بیاموزم و آگاهتان سازم ، پندم را به خاطر خویش نقش بندید و به دلها سپرید ، با غیرت از پی زندگانی پاک منشی بکوشید ، هریک از شما باید در کردار نیک به دیگری پیشی گیرد و زندگی خود را خوش وخرم سازد [3] زنان و دختران بسیاری از پیروان ویاران اولیه زرتشت بودند که نامشان در ادبیات اوستایی آمده است.[4]


 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
جهان بینی روشنی که جهان گاثه ها به روی آریایی گشود ، در پی نظام دینی دگرگون شد : در حکمت دینی آریایی که پدیدۀ دوران دینی و تارخی است ، تصاویر نوینی از سرشت حقیقی و سرنوشت حقوقی زن ارائه گردید که مبنای احکام دینی دوران بلند تاریخی شد و خلق وخو و نگرش آریایی و ایرانی را نسبت به زن ساخت .

در حکمت دینی آریایی آمده است : « اهورا مزدا زنان را به نیکوکاری واگذاشت ، اما زنان گریختند و به اهریمن روی آوردند . مزدا چاره ای اندیشید و نرسه خدای نر پانزده ساله را آفرید و او را برهنه در پی اهریمن آویخت تا زنان به او روی کنند و چنین شد و نخستین ختودت اهریمنی حاصل گشت . از این روی زنان زادۀ اهریمن و اهریمنی منش هستند . مزدا یار نیکو مردان است و اهریمن یار زنان . مزدا کوشید تا مردان نیک را از زنان دور دارد. در پی درگیری مزدا با اهریمن ، اهریمن شکست خورد و بی هوش شد . دیوان نتوانستند اورا به هوش آورند . جهی دختر اهریمن پدر را به هوش آورد . اهریمن سر جهی را بوسید . بازده این بوسه ، خون حیض بود که از جهی پدیدار گشت.. اهورا به زن گفت با آنکه پتیاره هستی و از جنس جهی دختر اهریمن میباشی تورا آفریدم ، تورا یاری میکنم زیرا مرد از تو زاده میشود ، با وجود این مرا آزار خواهی داد . اگر مخلوقی می یافتم که مرد از او زاده شود تو را نمی آفریدم . هرچه گشتم چیزی نیافتم که مرد از او زاده شود جز زنی که از جنس جهی پتیاره دختر اهریمن بود . »[5]« اهریمن با گروه جهی دیو(=زنان) نزدیکی کرد ، مادگان(=زنان) را پلید ساخت ، مادگان نران(=مردان) پلید سازند و از خوش کاری روی گردانند. »[6]

همین تصاویر از زن در نظام دینی مبنای تلقی حقیقی و حقوقی از زن شد . در میراث دینی باستان ، آشکارا اصالت از آن نرینگی است ؛ فرزندان نر ، اسبان نر ، شتران نر ، گاوان نر ، سگهای نر . در نظام دینی باستان زنان یا نائیریکا = نیک هستند و یا جهیکا = بدکار میباشند .[7] زنان نیک آنانی هستند که نیک گفتار و نیک کردار باشند ، فرزندان نر بزایند و فرمانبردار شوهر خویش باشند . در یسناها و یشتها این کلیشه ها مکرر آمده است :

« گروه زنان دارندۀ فرزندان نر ، زنان دارندۀ پسران ، پسران نامور ، را میستاییم ، زنی که خوب گوید و خوب کند و فرمانبردار سرور ، فرمانبردار شوهر ، مطیع بزرگ خویش باشد [8] زنان جهی اصولا حق حیات ندارند و باید برانداخته شوند . در میراث دینی ، این کلیشه تکرار شده است : « زن پست جادوگر جهی باید برانداخته شود . »[9] زنان اصولا سرشت اهریمنی خود را دارند زیرا زنان نیک که حیض میشوند و دختران مرد ندیده که اصالت نیافته اند حق ندارند از نذری ایزدان و امشاسپندان بخورند. [10] زنان و دختران وقتی حیض میشوند مطلقأ نجس و ناپاک هستند و باید که در دشتانستان ؛ قرار گاهی که ویژۀ زنان حایض است قرار گیرند .[11] این تلقی از زن در نظام دینی دوران تاریخی ، شکل و سازمان یافته تلقی از زن در دوران جاهلی پیش از زرتشت است.
در دوران دینی باستانی ، سنن جاهلی آریایی و تقدس و تعصب مذهبی در هم آمیخت و سرنوشت زن را رقم زد . احکام دینی زنان به ویژۀ احکام حیض و تطهیر زن حایض ، نشان از تلقی سرشت اهریمنی دارد . پیش از زرتشت ، زنان به هنگام حیض و زایمان در آغل بسر میبردند و تا پایان مدت حیض و عمل زایمان ، از نزدیک شدن به زنان پرهیز میشد . این سنت آریایی در دوران دینی سازمان یافته شد و از آنجا که زمین و گیاه و آب و آتش و... مقدس و محترم بودند ، زنان در زمینی شوره زار و بی حاصل ، در حصاری که دشتانستان (=حیض ستان) نام داشت رانده میشدند و در سخت ترین شرایط بسر میبردند و پس از پایان مدت حیض و زایمان ، در پیچیده ترین مراسم غسل ، با شاش مقدس گاو (=گومیز) و اندکی آب توسط روحانیون ویژه ، چند بار و در مدت چند روز تطهیر میشدند . در همین جا کیفر زنی که بچه سقط کند یا بچه مرده بزاید قابل توجه است و سرنوشت زن را نشان میدهد. [12]
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
در دوران دینی ، زنان نوعی کالا بودند وبر آنان اصل مالکیت و انحصار مترتب بود . براین اساس زنان احتکار میشدند ، مبادله میگردیدند ، به قرض داده میشدند ، فروخته میشدند ، به خارج از کشور صادر میگردیدند .
در میراث دینی دوران تاریخی، به ترتیب : مال و کالای ماده و چارپای ماده و زن در کنار هم قرار گرفته اند : در احکام دینی آمده است : « مردی که دختری را آبستن کرده همه را فرض است تا از آن نگهداری بکنند که کودک برسد . همه مسئول همۀ زایمان های مادگان دوپا و چارپا هستند. آن دوپا، دختر است و آن چارپا ، ماده سگ است».«
اگر مردان هم دین یا برادران یا دوستان از یکدیگر خواسته (=مال و ثروت) ، یا زن یا خرد خواهند باید که خواسته (=مال و ثروت) دهند و زن به نکاح او برسانند و کلام مقدس به آن بیاموزانند».[13] واژه اوستایی أذیته به معنای تهیه کردن زن و به نکاح در آوردن است.[14] این حکم متقن دینی نشان از کالا بودن زن و احتکار شدن او دارد.
میدانیم که در روزگار بلند ساسانی ، زنان مانند گندم و غلات و حبوبات و حیوانات اهلی احتکار میشدند و اشرافیت و روحانیت و حاکمیت سیاسی ساسانی حرمسراهای بسیار داشتند و اشرافیت و روحانیت و حاکمیت سیاسی ساسانی حرمسراهای بسیار داشتند و نهضت مردمی و سراسری مزدک پسربامداد علیه دین و دولت ساسانی ، عصیانی علیه همین اوضاع بود . بی گمان اشراف و روحانیان و طبقات ممتاز حاکم از همه مواهب و کامروایی جنسی نیز برخوردار بودند . تنها بخشی از رزمیان ، برزیگران ، شبانان ، پیشه وران ، غلامان و بردگان و بطور کلی رعایا که اکثریت جامعه را تشکیل میدادند دچار محرومیت مطلق بودند.
این وضع تبیین دینی و توجیه کلامی و فلسفی داشت و تقدیری تلقی میشد که ارادۀ اهورا مزدا و ایزدان و امشاسپندان بر آن تعلق گرفته بود ؛ إرت ایزد رفاه و خوشبختتی این ثروت و قدرت و اموال و زنان را به اشراف ایرانی که دارای طهارت خون و فره ایزدی و اصالت اهورایی بودند بخشیده بود: « خانه های خوب شان برافراشته ، از ستوران و شتران و گله ها و رمه های اسب و شتر و گوسفند برخوردار ، با عمری دراز ؛ تخت خوابهایشان گسترده و خوشبو با بالشهای آراسته ، زنان شان روی تخت هالمیده ، آراسته به جواهر و آرایش شده در انتظار هم آغوشی با شوهرانشان هستند ..».[15]
در میراث دینی دوران تاریخی بطور مشخص از چند گناه جنسی بسیار یاد شده که نشان میدهد با همه غلاظ و شداد احکام دینی و تعصب و فشار ورحانیون ، جامعه از محرومیت های جنسی رنج میبرده است. در سراسر میراث دینی مرد و زن کخوارذ ، مرد و زن کئیذی ، مرد و زن جهی که ، و جهیکا و جهی سخت نکوهش و نفرین شده اند و از ایزدان و امشاسپندان نابودی آنان تقاضا شده است .|16]
بدیهی است که شرایط سیاسی – اجتماعی ، اقتصادی حاکم بر دوران بلند دینی – تاریخی ، وجود بحرانهای شدید اخلاقی در جامع، سراسر دینی را کاملأ توجیه و طبیعی جلوه میدهد . تعالیم و اخلاق دینی دوران تاریخی می کوشید تا رعایای محروم را به پندار و گفتار و کردار نیک و پرهیز و بردباری دعوت کند و به محرومان وعده میدادند که دررستاخیز «.. وجدان مرد پاک دین به پیکر دختری زیبا و درخشان با بازوان سفید و نیرومند ، خوشرو ، بلند بالا، با سینه های برآمده، آزاده ، شریف نژاد، پانزده ساله ، نمودار شود..»[17] از دیگر سو مقرر میداشت که مرد بی زن و خانمان و کسب و کار محکوم به مرگ است : «کسی که عمدأ دنبال کار نرود و تشکیل خانواده ندهد و امساک ورزد و خوراک نخورد و پوشاک نپوشد ، سزایش بند از بند بریدن و....» و خلاصه مرگ حتمی است.[18] اما چنین وعده و وعیدهایی نمی توانست از بحران اخلاقی و فساد اجتماعی بکاهد و زنان و مردان بی همسر را به فحشا نکشاند . این واقعیت که در تلقی دینی و عرف اجتماعی ، زنان هماره نوعی کالا بودند و جنبۀ انحصار و احتکار پیدا میکردند ، براین بحرانها می افزود . حقوق دینی و عرف اجتماعی سرنوشت حقیقی و حقوقی زن را تعیین کرده بود . وجود احکام مرگبار زن ربایی در کنار دزدی اموال نشان میدهد که زنان چه معنایی داشتند. [19]
در سراسر دوران بلند تاریخی ، تعدد زوجات و انواع صیغه های شرعی ، بخشی از سرنوشت حقوقی و قانونی زن بود . بدیهی است که این امکانات نیز در انحصار اشرافیت ایرانی و حاکمیت سیاسی- اقتصادی بود. احکام دینی موجود نشان میدهد که رعایای مرد و زن حتی از داشتن یک همسر محروم بوده اند. در همین جا میتوان گفت که بند 44 از فرگرد 4 وندیداد که متن آن گذشت ، راه حلی برای رعایای ایرانی بوده که در روزگار نهضت مزدک وضع شده است یا که توجیه کننده سنت اشرافی استقراض و میادله زنان عقدی و صیغه ای و انواع دیگر آن است ؟ یک بار دیگر متن مذکور را عینأ از نظر میگذرانیم :
« و اگر ایدر مردان هم دین رسند یا برادران یا دوستان و خواهش خواسته کنند یا خواهش زن کنند یا خواهش خرد کنند؛ اگر خواهش خواسته کنند هم ایدر خواسته را بیاورند. اگر خواهش زن کنند برسانند زن را به نکاح . اگر خواهش خرد کنند برسانند یا بیاموزند کلام مقدس را»
[20]
ابتدا باید این اصل را به یاد آورد که نظام حقوقی و قضایی دوران تاریخی فقط حافظ منافع اشرافیت ایرانی بوده و رعایا را در بر نمیگرفته است .
در منابع حقوقی دوران دینی و تاریخی [21] سخن از استقراض ، اجاره و مبادله زنان است . در این منابع آمده است که یک مرد میتوانست بر خلاف رضایت زن عقدی خود اورا به افرادی که نیاز به زن داشتند ، برای مدت معینی واگذار کند . این واگذاری شرایط خاص خود را داشت و درخواست قرض یا اجاره یا مبادله باید قانونی ارائه میشد.
دارایی زن به شوهر دوم نمیرسید ، نیروی کار زن بر اساس توافق تا اندازه ای به شوهر دوم میرسید ، فرزندان تولیدی شوهر دوم از شوهر دوم بود . « هرگاه شوهری ، زن خود را به مردی دهد با رضایت متقابل ، آنگاه همان مرد بدون اجازۀ مرد اول ، آن زن را به مرد سومی واگذار کند و زن موافق باشد و این عمل یکسال بدون آگاهی مرد اول ادامه پیدا کند ، زن و سه مرد محکوم به مرگ هستند»«هرگاه زن دیگران را به مدت یکسال بدون پیمان نامه و بدون آگاهی شوهر اول نگاه دارند ، مجازات آن مرگ است.» گویا که در اینصورت رضایت شوهر اول این مبادله میتوانست ادامه پیدا کند و فقط عدم رضایت مرد اول ، حکم مرگ داشت .[22]
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
:biggrin:
شما فکر کن ظلم نمی کنه ببین کجای دنیارو میگیری
فعلا همون غربی ها تمام دنیارو گرفتن قرآنو هم اتیش می زنن که البته با وجود امثال شما بدتر از این هم سر قرآن میاد

خداوند میفرماید:
انا نحن نزلنا الذکر و انا له حافظون
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
گفته میشود که استقراض زنان نیز بخشی از فرهنگ اشرافیت ایرانی بوده و انگیزه جنسی و عشقی صرف نداشته بلکه نیاز به نیروی کار بوده و انگیزه های اقتصادی و بهره کشی داشته است :
«
فرزندانی که تولید میشده اند گاه بفروش میرسیدند ، واین منبع درآمدی برای پدر بود .زن و کودک و برده یک عنوان حقوقی داشتند »[23]« فروختن فرزند به بردگی فقط از اختیارات پدر است که میتواند فرزندش را بفروشد یا عضوی از اعضای او را ناقص کند...»[24] در منابع حقوقی سخن از اجاره دادن زن است یعنی شوهری میتواند زنش را به مرد دیگری به اجاره دهد. [25] در همین منابع آمده که زنان صیغه ای و انواع دیگر آن در شمار خدمتکاران زن اصلی و اولی بوده اند. فرزندانی که از این زنان تولید میشده اند حق ارث نداشتند و از انتساب به پدر محروم بودند ، اما حق مسکن و خوراک و پوشاک داشتند. زنان صیغه ای تا هفتاد سالگی از حق نفقه برخوردار بودند . گاه پدر حق داشت یکی از زنان صیغه ای را به پسر ارشد واگذار کند.[26]
این مناسابات جنسی فرزندان بی اصل و نسب مجهول الهویه و بی اصل و نسبی را پدید می آورد که در ردیف بردگان قرار داشتند. در احکام دینی گفته شده که رابطه جنسی با زن شوهر دار(بدون توافق) کیفر مرگ را داشت چرا که تجاوز به حق مالکیت خصوصی مرد تلقی میشده است.[27] زن ربایی نیز حکم دزدی اموال را داشت و کیفرش مرگ بود[28] و هرگز معنای حفظ حرمت و کرامت و شرافت زن را نداشت زیرا در همن احکام دینی دوران تاریخی تجاوز به دختران بی سرپرست و یا دخترانی که زیر سرپرستی پدر یا قیم خود بودند اما از رعایا محسوب میشدند ، مجازات و یا حد شرعی و کفاره ای نداشت و متجاوز مورد پیگرد قانونی و شرعی قرار نمی گرفت. در احکام دینی آمده است که دختران رعایا که مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند و آبستن میشوند نباید شرمگین باشند و کودک خویش را سقط کنند که اگر چنین کنند گناه بزرگی مرتکب شده اند و جرم جنحۀ عمدی دارد . دختران بی سرپرست و مجهول الهویه ای که نیز مورد تجاوز قرار میگیرند حق سقط جنین ندارند.
«اگر در خانه ارباب آبستن شوند کودک به ارباب خانه تعلق داشت و در شمار بردگان بود. »[29] بر حذر داشتن سقط جنین که در یشتها نیز آمده و إرت ، ایزد رفاه و خوشبختی از دست این زنان و دختران که بچه سقط میکنند سخت مینالد و نمداند از این گناه به زمین فرو رود یا به آسمان بالا رود [30] صرفا به منظور حفظ نیروی کار بوده است :
«
اگر مردی با دختری نزدیکی کند که زیر سرپرستی پدر یا قیم باشد یا نباشد ، نامزد شده باشد یا نشده باشد و اورا آبستن کند ، مبادا که دختر بخاطر شرم از مردم به میان ، خون برود آب و گیاه را استفاده نکند(یعنی از دارو های گیاهی وآبی و..برای سقط جنین استفاده نکند)»[31]« که اگر بخاطر شرم از مردم چنین کند گناه بزرگی کرده است »« اگر دختری [با همان شرایط بالا] آبستن شد نباید بخاطر شرم از مردم ، جنین خود را مجروح کند . اگر کرد چنان است که پدران او زخم وارد کرده اند . کیفر چنین گناه عمدی ، کیفر جنحۀ عمدی است » « اگ دختری [با همان شرایط بالا] مردی او را آبستن کند و مرد دختر را به پیر زنی خبره رعنمون شود که از پیره زن دوای سقط جنین بگیرد و جنین را تباه سازد ، مرد و دختر و پیره زن گناهکارند »« اگر دختری را مردی آبستن کرد ، همه باید از آن دختر نگهداری کنند تا کودک متولد شود . اگر عمدأ نگهداری نکنند و زیان رسد ، کیفر آن جنحۀ عمدی مرگ است » « پس از تولد کودک بر همه واجب است که از آن کوک نگهداری کنند تا بزرگ شود » « همه مسئولند که از زایمانهای مادگان دوپا و مادگان چارپا نگهداری کنند .آن دو پا دختر است و آن چارپا ماده سگ »[32]
یکی از سن متقن و پایدار آیین کهن ، سُتُر و پل گذار است. یعنی که مرد پاک دین نباید بی پسر از دنیا برود. پسر ارشد ستر مرد پاک دین است و اگر مرد پسر نداشته باشد ، پسر که پانزده سال تمام داشته باشد پسر خوانده او شود . و یا مردی باید ستر مرد متوفی شود .

در منابع فقهی دوران دینی تاریخی آمده است :
« یکی اینکه ایشان را که چاکر زن داشته باشند و آن چاکر زن فرزند بزاید، آنرا که نر است اگر مادر او را به پسری بپذیرد نیکو باشد و آن که ماده است او را به فرزندی پذیرفتن سودی نیست ، زیرا پسر سرپرست و وارث خانواده شایسته است . در فردگرد چهارم آموخته اند که پسر تو تواند بود و دختر من دختر تو نتواند بود ...»[33] در منابع فقهی دینی دوران تاریخی بر اصالت نرینگی تاکید بسیار شده است :« یکی اینکه کوشیدن بسیار در زادن فرزند باید ، چه تنها برای بیشتر اندوختن کرفه است . چه در سپند نسک و ینهاتوم نسک دستوران آموخته اند که آنکار و کرفه که پسر کند ، پدر را چنان باشد ، چون که که آن را با دست خویش کرده است . و در دامدادنسک پیدا است که مادر را نیز کرفه به همان آیین کرفۀ پدر به خویشی همی رسد»[34]
 

shinersun

عضو جدید
سلام...تشکر.....عجب !!!!!!

چه قدر ناراحت کننده بود......چه قوانینه اعصاب خورد کنی بوده!!!!!!

یه جمله هم من بگم در مورد فضیلت زن : خداوند زن را نمک زندگی قرار داد تا مرد را از گندیدن نجات دهد.
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
با اینهمه در برخی منابع فقهی دوران تاریخی به نکته شگفتی بر میخوریم و آن زوت بودن زنان است ! چنین پیداست که در روزگار غلبه ادیان بر ایران ، روحانیون به پیروی از سنت راهبگی زنان در آیین مسیحیت ، جایز دانسته اند که زن میتواند زوت زنان (= پیشوای ارشد دینی در برگزاری مراسم و مناسک مذهبی) شود . پیشینه این جواز فقهی ؛ به روزگار انوشه روان ساسانی میرسد : « اگر زن به زوت بودن زنان گمارده شود جایز است و هرگاه درون را همی یزد ، هنگامی که دو أشم وهو گفت ، برسم را باز به برسمدان نهد و باز آورد و یکی دیگر أشم وُهُو بگوید ، پس درست است...» [35] این اندیشۀ دینی به دوره پس از باستان راه یافت و برخی فقیهان ایرانی مسلمان در حق و حقوق دینی- اجتماعی زن از این پیشتر ترفتند و فرمودند که زن میتواند پیش نماز و مجتهد زنان باشد.
*
اندیشه نرینگی آریایی و نگرش سرشت اهریمنی زن در حکمت دینی آریایی به پس ار باستان راه یافت و فردوسی در سرایش حماسۀ شکوهمند باستان ، از زبان افراسیاب خطاب به دخترش منیژه سرود که :
کرا از پس پرده دختر بود اگر تاج دارد بداختر بود
کرا دختر آید به جای پسر به از گور، داماد ناید بدر [3۶]
بدون شک میراث دینی دوران تاریخی محصول اندیشۀ اشرافیت و روحانیت ایرانی و میراث تکامل یافته جاهلیت آریایی است. اما این واقعیت محسوس و ملموس را نمیتوان انکار کرد که آنچه فکر و فرهنگ و میراث ایرانی نامیده میشود همین میراث دوران تاریخی است . همین آیین و فرهنگ بود که خلق و خو و جهان بینی ایرانی را ساخت و پرداخت و هم اکنون ایرانی با همه استحاله ای که شده هنوز با این نگرش و بینش حیات و حضور دارد و میبیند و مینگرد.
استاد جلیل دوستخواه شاگرد برجسته شادروان استاد پور داورد ، در مقدمه ای برگزیدۀ اوستا به گزارش استاد پور داود ، نوشته اند :«اهورا مزدا میان زن و مرد فرقی نمیگزارد و اناهیتا را همان گونه ارج مگذارد که مهر را . زن در سراسر زندگی همدش مرد است و همه جا نام ستایش بانوان و دوشیزگان در کنار نام و ستایش مردان ، می آید . برخورداری از زنان برومند و برازنده و زیبا یکی از آرزوهای نیک است که در بسیاری از پاره های اوستا باز گفته میشود »[3۷]
پیداست که استاد این رجز ها را در آغاز دهۀ چهل خورشیدی سروده اند ؛ یعنی در نقطه اوج روند باستانگرایی و روزگار غلبه و غرور و حسرت و هوس ملی و در نفرت از تاریکی و جهل و جور اهریمنی حاکم بر ایران که ارزو و امید افول آن می رفت . به همین دلیل استاد دوستخواه به پیروی از استاد ارجمند شادروان پورداود ، جهل و جور دینی باستان را پوشانده اند و مثلا در گزیده ای از وندیداد ، بر احکام دینی پرده کشیده اند . سخنان استاد از سرنوشت زن در ایران باستان زیاد واقع بینانه نیست.
با این همه ؛ در این واقعیت تردیدی نیست که در فرهنگ اشرافیت و حاکمیت سیاسی دوران تاریخی ، زنان و دختران اگر سرشتی اهریمنی داشتند اما سرنوشتی به مراتب برتر و بهتر از زنان و دختران رعایای ایراینی داشتند و اصولا تصاویر ایزدان و امشاسپندان مونث در میراث دینی انعکاسی است از جلوه های ایده آل زن در چشم و دل و فرهنگ اشرافیت ایرانی.
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
منبع: وبلاگ دوست بنده iranbastannn.blogfa.com

1- ن.ک : یشتها 2/348/12/80. +ن.ک : نهضت زرتشت + جامعه آریایی
2- گاثه 1 /145 / 53/ 6،7.
3- گاثه1 /145 /53 / 5.
4- ن.ک: نهضت زرتشت.
5- ن.ک : وندیداد 2/972 975 1286 ->بندهشن. + زن در میراث آریایی هند :: «چون جوانی سبب ظهور ناپسندیدگی هاست و زن بد کاره هم علت پیدایی ناشایستگی هاست.. در زن چه خوبی و کدام پسندیدگی باشد که طبع به آن میل کند که به ظاهر صورتی است از خلط و خون و رگ و پی ، آراسته کرده شده و پستانهای او غده ها و گره ها از گوشت یا ناودانی آب رو ساخته شده و استخوان بندی او مانند پنجره ای است که ترکیب اجزای او از پی پاره ها نموده شده و او همگی نیست مگر پوست و گوشت و رگ و پی و استخوان که باد و دم در او می آید و میرود... و آن پستانهای اورا که پندتان و شاعران ازروی تشبیه ذروۀ کوه گویند و عقده های مروارید که از گردن او آویخته باشد به آب کنگ نسبت دهند ، همان زن چون میمیرد و نیم سوخته بر زمین مرده سوز افتاده بود و سگان و زاغان و انواع جانوران بقیه تن او را کنده کنده و قطعه قطعه ساخته و میخورند و شغالان.... در حقیقت وجود زن شعلۀ آتش ناپسندیدگی ها و زشتی ها است و .. واین آتش کسی را که نزدیک به او شود میسوزد . بدان که وجود زن دام است برای گرفتاران شهوت نفس.... من عجب دارم از مردمی که زن را خوش میکنند و رغبت او مینمایند و ستایش میکنند..» ن.ک: جوگ باشست37، 38، 39.
6- ن.ک : گزیده های زات اسپرم154.
7- واژگان زن در ادبیات دینی . ن.ک: وندیداد3/ 1414:جهی کیاء جهی کا جهی که نائیریکا.+3/ 1286. خوب است بدانیم زنان و دختران در ردیف همۀ مادگان چهار پا هستند : مادگان دو پا و مادگان چارپا. وندیداد3 / 1841/ 15/ 19.ن.ک:صفحات بعد.
8- ن.ک : یسنا1/ 141 / 4/ 11.+1/ 179 /11 / 18.+ ویسپرد 37 / 3 / 4.+ 50 /11/ 14.+ یشتها 1 /103/ 5 7. + 1/121 /38 /1. + 123/ 39 / 2.+ 2/ 170 / 18. + خرده اوستا 168 / 8 9 .+ وندیداد 2/ 27، 30 .+ 11 /5.
9- یشتها 1 /145/ 9 12 16 .+2 / 108/ 142.+173. وندیداد 18/ 62 ، 13/ 44 ،6/ 1 ،13/ 48 ،8 /80 ،14، 51، 17/ 54.
10- یشتها 2 /197 /10 / 54.
11- ن.ک : احکام دینی ، حکم زن حایض و تطهیر او .
12- زنی که بچه سقط کند در گرسنگی و تشنگی باید فقط اندکی آب بنوشد . زنی که بچه مرده بزاید باید به حصار دشتانستان رانده شود و خوراکش شاش گاو آمیخته به خاکستر باشد. در رحمش نیز باید سه تا نه قطره شاش گاو آمیخته به خاکستر چکانده شود ، باید دوازده روز در دشتانستان بسر برد و سپس توسط روحانیان ویژه چند بار با با شاش گاو شستشو شود...»ن.ک : احکام دینی.
13- وندیداد3 /1481 /15 / 19.+1/462 /4 / 44.
14- وندیداد1/ 510.
15- یشتها 2/ 188- 189/ 7، 8، 9، 10، 11، 12، 13 ،14.
16- یشتها 1 /145/ 9، 12 ،16. : زن جهی ، زن بد عمل کخوارذ. + همان 1 /531/ 10: مرد آلوده به گناه کیذ ، زن آلودع به گناه کائیذیه.+ همان 1 /57/ 19: کیاذه تبه کار . + همان 1 /423/ 2 : کیذآلود. + همان2 /57 /71 :کیذ مفسد. + یسنا 2/ 60/ 57 /15. +2 / 79 / 61/3. + 2 / 117 / 72 /3. + ویسپرد37 / 3 /4.+ خرده اوستا169.وندیداد 4/ 1857 /21 /17.+1/ 471.
17- یشتها2 / 168 /9.
18- ن.ک : احکام دینی.
19- ن.ک : احکام دینی
20- وندیداد1 / 462 / 4 /44.خوب است بدانیم که این بند ناگهانی و بدون ارتباط با بندهای پس و پیش خود ظاهر شده است. هرچند که چنین وضعی را میتوان ناشی از پریشانی و پراکندگی میراث دینی باستان دانست و بنظر میرسد دلیل همین باشد. منظور از خرد در اینجا همان کلام مقدس یا گاثه ها و بخشهایی از اوستاست که روحانیون آنرا مخفی میکردند. ن.ک :وندیداد1 /528.
21- برجسته ترین منبع حقوقی دوران تاریخی کتاب «ماتیکان هزار داتستان» است متن پهلوی و ترجمه انگلیسی آن :atikan.e.hazar Datastan. Trans.by. S.J.Bulsara. Bombay. April.1976. (چاپ اول1937. چاپ دوم1976) . از صفحه 63تا 67 پیرامون حقوق زن و شوهر ، از صفحه 152 تا 216 درباره مناسبات زناشویی ، انواع و اقسام آن ، مسئله تولید فرزند و تعداد آن ، از صفحه216 تا249 شرایط و روابط آن بیان شده است.
22- نک : وندیداد 1 /508، 509، 510، 511، 512.-> روایت پهلوی39 ، 41.+سد دربندهشن61، 62، 63، 64.
23- وندیداد1 /507 ، 508 -> دینکرد37 /7. +8 /20 ،126.
24- وندیداد 508ی1.
25- همان.
26- همان1 /509-508.
27- ن.ک: شایست5 /1 -> ماتیکان هزار دادستان : « تاوان تجاوز به زن دیگران سیصد استیر است که باید به شوهریا پدر یا مرد دیگری که بزرگ دودمان است پرداخت شود.»
28- ن.ک : شایست107 /8 /یادداشت24 :...« اگر زن شوهر داشته باشد زانی باید سیصد استیر به شوهر تاوان بپردازد زیرا زنا تن دزدی است و این تاوان مانند وام است.
29- وندیداد3 /1493 یادداشت41.
30- ن.ک : یشتها 2 /199/ 59.
31- وندیداد 3 / 1479/ 15 / 9 .+ 3 / 1498-1506.
32- وندیداد 1479- 15، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16 ،17، 18، 19.
33- ن.ک : شایست ناشایست 156/ 12/ 7.+17 یادداشت26.+ داراب هرمزدا /246. در جمله اخیر که میگوید : دختر من دختر تو نتواند بود ، اشاره به سنت مقدس ختودت است. + شایست128/ 21.
34- ن.ک : همان 157/ 15. 128 / 10/ 22.
35- ن.ک : شاهنامه 23 / 5 بندهای 265 -260 . در نسخه ای از شاهنامه چنین آمده است :
پس پــــــــردۀ هرکه دختــر بــــود ** اگر تاجــــدار است بــداختر بـــــود
چو زن زاد دختر دهیدش به گرگ ** که نامش ضعیف است و ننگش بزرگ
زن و اژدهــــا هــردو خــــاک به ** جــهان پـــاک از این هردو ناپاک به +ن.ک: وندیداد3 /1287
36- ن.ک : گزیده اوستا 9، 8.
 

known

عضو جدید
جلل خالق:surprised:
عرب های 1400 سال پیش چه چیزا می فهمیدن که ما الان نمی فهمیم
اونا چه راحت فهمیدن اما برای ما این همه تفسیر داره تا بفهمیم:confused:

منظورت از عربا کیه ؟ اسم نیووردی ولی جواب تفسیر جمله حضرت علی دادی.
پس چرا پست میزنی چشاتو 6 تا میکنی باتعجب میگی کی با حضرت علی کار داشت؟
 

reza4321

عضو جدید
کاربر ممتاز
داستان اول چی بود و به کجا کشیده شد.
انقدر مباحث متفرقه زیاد هست که ترجیح میدم فقط مطالب رو بخونم و برای پستهای بعدی ازشون استفاده کنم.اما
فقط بزارید جواب دوستی رو بدم که گفت:
همينكه نشسته اي پشت سيستمي كه حرف ميزني و پسران نامحرم واست تنكس و پست ميزارن بايد هر ثانيه اش غربيا تشكر كني
سوم بهت كامپولوتر دادند كه بيان بر عليه غرب بنويسي و اونا رو تا دلت ميخواد لجن كني

دوست درست حسابی
بابات تورو بزرگ کرد.نونت داد.ابت داد.هر چی خواستی بهت داد.فرستادت مدرسه .انواع وسیله های برای بارور شدن ذهنت داد.درسته؟؟؟
اون غربی ها از بابای ادم که بیشتر به ادم ندادن؟؟؟دادن؟؟؟

ایا تو در مورد مسائل مختلف با بابات بحث نمیکنی .به چالش نمیکشیش؟؟نمیگی تفکراتت قدیمیه؟؟دیگه کاربرد نداره.(به زبون بی زبونی میگی)من بهتر و درست تر از تو میفهمم.

به استدلال تو ، تو حق نداری رو حرف بابات حرف بزنی و اونو به چالش بکشی .چون اون تمام وسائل اگاه سازی تورو از کودکی تا بزرگی بهت داده.پس چرا حرفشو قبول نمیکنیم؟؟؟
 

ليلا فروهر

عضو جدید
مرسی خیلی خوب بود
ولی الان نمیتونم همه رو بخونم تا جواب بدم
حتما مییام نظرمو براتون مینویسم
 

mohammad 87 سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
بحث هاي زيادي در مورد زنان وجود داره كه به ترتيب به اون ها مي پردازيم اما مسئله پايه اي و مهمي كه بايد اول از همه مورد توجه قرار بگيره، مظلوميت زنان هست.
شايد يكي از علل مهم به فساد كشيده شدن آنها و همچنين پايمال شدن حقشون از اول تاريخ، همين مظلوميتشون بوده كه اسلام با آوردن قوانيني كه حق زنان رو احيا مي كنه، تونسته از ظلم هايي كه در طول تاريخ به زنان مي شده، جلوگيري كنه.
پس بحث رو از همين جا شروع مي كنيم.
اگه عربا رو میگی قبل و بعد اسلام همونجوری با زناشون رفتار میکنن ولی ایران خیرررررررررررر
بحث زیاده درمورد حقوق زنان و حقوق بشر
ولی زن تو ایران شهروند درجه 2 هم حساب نمیشه متاسفانه بحث مفصله
 

m0nire

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسلامي كه قوانينش رو به نفع خودمون تغيير بديم چه فايده داره؟!
مخصوصا توي ايران ما ضعف قوانين درباره ي حقوق زنان داريم.چند تا قانون خوب هم كه قبلا داشتيم خرابش كرديم
 

rose_1988sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینایی که شما گفتی اگه الان ضعیفتر شده فقط بخاطر بالا رفتن فرهنگ مردمه
نه حجاب!
مگه جاهایی که حجاب نیست زناشونو میخورن؟:surprised:
بله اسلام هم فرهنگ مردمو بالا برد
ولی حجاب هیچ ربطی به بالا رفتن قدرت خانم ها نداره
صرفا واسه راحت بودن خانم ها از نگاه نامحرمه
که اونم یه مساله ی کاملا شخصی و اختیاریه :w16:
 

a30r

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینایی که شما گفتی اگه الان ضعیفتر شده فقط بخاطر بالا رفتن فرهنگ مردمه
نه حجاب!
مگه جاهایی که حجاب نیست زناشونو میخورن؟:surprised:
بله اسلام هم فرهنگ مردمو بالا برد
ولی حجاب هیچ ربطی به بالا رفتن قدرت خانم ها نداره
صرفا واسه راحت بودن خانم ها از نگاه نامحرمه
که اونم یه مساله ی کاملا شخصی و اختیاریه :w16:
حجاب در حقیقت محدودیت است برای مردان نه برای زنان:gol::gol::gol:
 

a30r

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستی جاهایی که حجاب نیست زناشونو نمی خورن اما مرداشون خودشونا می خورن !!!!
تااااااااااااازه این تاپیک قبل اسلامه قبلا هم که معلومه چی می کاشتن چی برداشت می کردن!!!
 

*Essi*

اخراجی موقت
حجاب در حقیقت محدودیت است برای مردان نه برای زنان:gol::gol::gol:





اگر رضاخان این محدودیت را از جلوی مردان برنمیداشت،حتما حضرات آیات روبنده را از صورت زنان بر میداشتند؟​
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرچند که شما این رو دلیل و توجیه می دونیدو از آنجائیکه بسیار تفکر می کنید و می اندیشید این دلایل رو قبول نمی کنید اما من برای اطلاع سایر دوستان می گم !!!!این جمله رو حضرت بعد از جنگ جمل گفتن (فرمانده جنگ زنی بنام عایشه )در روايات (نقص عقل) صفت ويژة انحصاري براي زنان نيست، بلكه همين وصف به مردان و نوع انساني هم نسبت داده شده است. مثلاً امام علي"ع" مي فرمايند: (اعجاب المرء بنفسه دليل علي ضعف عقله. خودبيني شخص، نشانه ضعف (كمي و نقصان) خرد اوست.) (1)در اين سخن، عجب و خودمحوري، عامل نقص عقل شمرده شده است. در روايت ديگر، پيروي از اميال و هواهاي نفساني، عاملي براي نابودي عقل شمرده شده است. (2)بنابراين، شايد حديث رسيده در باب نقص عقل زن، از همين دست احاديث باشد كه منظور از آن، بيان حالتي است كه عارض انسان مي گردد، و كساني كه داراي صفت عجب، خودبيني، خودمحوري و ... هستند، از كارآيي عقلشان كاسته مي‌شود، و آنان را دچار كم خردي مي سازد، و هنگامي كه اين صفت ها با تربيت و تهذيب نفس از درون زدوده شد، موانع كارآيي و روشنگري هاي عقل كنار مي رود و دوباره عقل طبيعي انسان بارور مي گردد.
خوب منم همین را گفتم.
مثلا شما این توجیه را 100 سال پیش هیچ جا نمیدیدی.ولی وقتی ارزش های انسانی تغییر کرده.
الان این توجیه ها ساخته میشه و شما تنها دلیلی که داری این توجیه را قبول میکنی با اینکه هیچ مدرکی نیست ازش.ولی چون از نظر شما علی مقدس هست.پس این توجیه را قبول میکنید
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
کتاب تاریخ ایران پیش از اسلام نوشته ر. گیرشمن ، دقیقا زمان و علتشو توضیح داده.


من یه جایی هم خوندم که آن زمان توی فرانسه یه جلسه گذاشته بودن که ببینن اصلا زن انسان هست یا نه!:surprised:


زنان در ایران باستان

زنان در ایران باستان

از سخنرانی زنده یاد کورش آریامنش در جشنواره سیدنی (استرالیا)





ب – زن در وزیری

بدبختانه دو تازش بزرگ و خردکننده: نخست اسکندر و سپس تازیان به ویژه٬ همه دستمایه و نشانه ها و ماندمانهای کشور ما را به نابودی کشاندند و در آتش سوزاندند و به آب دادند. از این رو کمتر یادمانهایی از گذشته به ویژه از زمان ماد و اشکانیان به جای مانده است که بتوان بر آنها تکیه نمود. ولی از آنچه که از گوشه و کنار بازمانده و به گونه پراکنده به دست رسیده است٬ نشان میدهد که زن ایرانی به والاترین پایه های گردانندگی کشور دست یافته و با پشتکار ستودنی و کاردانی به انجام کارها پرداخته است.



« آرتادخت» از زنانی است که وزیر دارایی « اردوان چهارم اشکانی» میشود و بی آنکه فشاری بر مردم بیاورد و باج و خراج را افزون نماید٬ کشور را به توانگری میرساند. چنانچه برآمده است٬ از کارهای بزرگ او در گردآوری دارایی کشور٬ یکی جلوگیری از هزینه های بیهوده به ویژه درباریان و دیگری گرفتن باج و خراج از درآمد توانگران بوده است.



پ – زن در سرداری و فرماندهی

زنان در هنر تیراندازی٬ اسب سورای٬ جنگاوری٬ نبرد .... فراوان آموزش میدیدند٬ به گونه ای که گاه کارکشتگی و بیباکیشان بدانجا میرسید که پوشاک فرماندهی و سرداری بر تن میکردند و به سپهسالاری و رهبری برگزیده میشدند. زنانی که در این راه بسیار درخشیده و شکوهمندانه نامی از خود بر جای نهاده اند٬ کم نیستند. اینان نه تنها به شکار و تیراندازی میرفتند و گوی پیش بودن را از بسیاری از مردان می ربودند که همراه مردان در میدانهای جنگ٬ شاهکارهایی می آفریدند که مایه شگفتی و انگشت به دندان گرفتن مردان میشد. از این رو با شایستگی نشان دادن٬ خود به فرماندهی میرسیدند و همچون سرداران بی پروا٬ در رده جلوی سپاه٬ پرچم به دست میگرفتند و جنگها را رهبری میکردند.



« آرتمیس» یا آرتمیز در چم راست گفتار بزرگ٬ فرمانده بزرگ نیروی دریایی خشایارشا در جنگ یونانیان بود که با خردمندی و کارآمدی بی همتایی٬ ‌کشتیهای جنگی دیو پیکر را رهبری کرد و با فرماندهی درست بایسته خویش٬ ‌سپاه یونان را در هم شکست. این زن فرمانده از رایزنان جنگی خشایارشا نیز بود.



از سرداران سرشناس و بی پروا و کارآمد و برازنده دیگر٬ « گردیه» خواهر بهرام چوبین است که در دلاوری و جنگاوری بلندآوازه مبیاشد. او پس از برادرش٬ فرماندهی را به دست میگیرد و در میدانهای نبرد٬ ‌آنچنان بیباکی و شایستگی از خود نشان میدهد که همگان را به ستایش وامیدارد. او در رده سپهسالاری سپاه برادر در جنگ تن به تن با « تور» فرمانده نیروی خاغان چین٬ او را شکست میدهد و سپاهش را تار و مار میکند.

فردوسی در این باره چنین میسراید:

همـه لشـــگر چیـن بـر هـم شــکسـت

بسی کشت و افکند و چندی به خست

ســراســر همـه دشـت شـد رود خـون

یکــی بـی سـر و دیـگری سـرنـگـون

چــو پـیـروز شـد سـوی ایـران کشــید

بـر شــــــهریـــار دلـــیــــران کشــــید

بــه روز چـهـــارم بــه آمــــوی شــــد

نــدیــدی زنـی کـــو جـهـانـجـوی شــد

استاد سخن از زبان سربازان «گردیه» که با شگفتی از دلاوریهایش٬ او را ستودند٬ میسراید:

نـه جـنـبـانـدت کـوه آهـن ز جـای

یلان را به مردی تویی رهمنـای
ز مـرد خـردمـنـــــد بـیـــــــدارتـر

ز دســتــــور دانـنـده هـشـیـارتـر

هـمه کهتـرانـیـم و فرمان تراست

بـدین آرزو رای و پیمـان تراست

« گردآفرید » زن جنگاور برجسته دیگری است که با سهراب پسر رستم٬ دست و پنجه نرم میکند و سپاهیان را به شگفتی وامیدارد. فردوسی از زبان سهراب هم آورد « گردیه » چنین میسراید:

بـدانسـت سـهراب کـه دختـر است

ســر مـوی او ار در افســر اســت

شگفت آمدش گفت از ایران سپـاه

چـنـیـن دخـتـــر آیــد بــه آوردگــاه

ســــواران جـنــگی بـه روز نـبـرد

هـمـانـا بـه ایـــــــران درآرنـد گـرد

زنـانـشـان چـنـیـنـنـد ز ایـرانیــــان

چگـونه انـد گـردان و جنگ آوران

« بانو گشنسب» دختر رستم و همسر « گیو» نیز از زنان بیباک و رزمجویی بود که در شاهنامه فردوسی فراوان از او یاد شده است. چنین آمده است که او به اندازه ای زورمند و دلیر بود که کمتر مردی توانایی رویارویی با او را داشته است.



« زربانو» دختر دیگر رستم میباشد که از سواران تیرانداز و جنگجو به شمار می آمده و با رزم دلاورانه خود زال٬ آذربرزین و تخواره را از زندان آزاد کرده است.



نام سرداران و جنگاوران زنی که از زمان مادها٬ هخامنشیان٬ ‌اشکانیان و ساسانیان به جا مانده اند ولی شوربختانه از کارهایشان هنوز آگاهی چندانی در دست نیست٬ چنینند ( امید آن است که با بررسیهای گسترده پیرامون آنها٬ ‌بتوان به چگونگی فرماندهیشان بیشتر آشنا شد):



- « آپاما » دختر « سپیتمن » که خود از سرداران زمان هخامنشیان بود. چم این واژه گیرا٬‌ خوش آب و رنگ و زیبا میباشد.

- « آذرنوش» در چم پرفروغ آتشین هم از شاهدختهای هخامنشی و هم سردار سپاه.

- « آرتونیس» در چم راست و درست٬ دختر «ارته باز» که او خود نیز سردار بزرگ داریوش بزرگ بود.

- « آریاتس» در چم آریایی پاک و درست از سرداران هخامنشی.

- « آسپاسیا» در چم گرد٬ یل٬ دلیر و نیرومند٬ همسر کورش دوم که از سرداران او نیز بود.

- « آمسترس » در چم هم اندیش و پشتیبان و یار٬ دختر داریوش دوم که پا به پای پدر در نبردها میجنگید.

- « ابردخت» در چم دختر نیرومند و توانا و برتر٬ از سرداران ساسانی.

- « استاتیرا» در چم آفریده ایزد تیر و اختران٬‌ دختر داریوش سوم هخامنشی.

- « ُبرزآفرید» در چم آفریده شکوه و والایی٬ ‌از سرداران ساسانی.

- « برزین دخت» در چم دختر آتشین و پرفروغ٬ از سرداران ساسانی.

- « پریساتیس» در چم فرشته و زیبا٬ همسر داریوش دوم که پا به پای همسر و دختر به جنگها میرفت و پیکار میکرد.

- « داناک » در چم باهوش و خردمند و فرزانه٬ از سرداران هخامنشی.

- « سی سی کام» در چم کامروا و پیروز٬ ‌مادر داریوش سوم که هیچگاه در برابر اسکندر به زانو درنیامد و همچنان جنگ را دنبال نمود.

- « سورا» در چم گلگون رخ٬‌ دختر اردوان پنجم اشکانی.

- « گلبویه » از سرداران و جنگجویان ساسانی.

- « ماه آذر» از سرداران ساسانی.

- « مهر مس» در چم مهر بزرگ٬ ‌خورشید درخشان٬ از سرداران هخامنشی.

- « مهر یار» از سرداران ساسانی.

- « میترادخت» در چم دختر مهر٬‌ دختر خورشید٬ ‌از سرداران اشکانی.

- « نگان» در چم کامروا و پیروزمند٬ از سرداران ساسانی که با تازیان دلاورانه جنگید و دلیریها بسیار شکوهمندانه از خود نشان داد.

- « ِورزا» در چم نیرومند و توانا٬ سرداری از هخامنشیان.

- « وهومسه » در چم والاتبار و نیکزاده بزرگ٬ ‌از سرداران هخامنشی.

- « هومی یاستِر» در چم دوست و هم پیمان و پشتیبان٬ از سرداران هخامنشی.

- « یوتاب» در چم درخشنده و بیمانند٬‌ خواسته و پرفروغ٬‌ خواهر « آریوبرزن» سردار بیباک و دلیر داریوش سوم در جنگ با اسکندر. یوتاب فرماندهی بخشی ار سپاهیان برادر را داشت که در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست و اگر یک روستایی٬‌ راهی دیگر را به اسکندر نشان نمیداد تا از آن جا شبیخون بزند٬ شکست خورده و سپاهیانش تار و مار شده بودند. یوتاب همراه برادر آن اندازه جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود به جای گذاشتند.
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
زنان مشهور ایران باستان




دغدویه:

مادر زرتشت که اصلا از شهر ری بود و در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است.

پوروچیستا:

پوروچیستا ششمین و کوچکترین فرزند زرتشت و سومین دختر اوست. معنی پوروچیستا یعنی پردانش. در گفتار زرتشت که برای ما باقی مانده است از او با پوروچیستا بیش از فرزندان دیگرش سخن واندرز مانده است، یکی از مهمترین سخنان زرتشت با پوروچیستا درباره همسری با جاماسب حکیم، وزیر شاه گشتاسب و منجم و ستاره شناس معروف زمان است.

زرتشت به دخترش گفت :"پوروچیستا، جاماسب خواهان همسری با توست و تو را از من خواستگاری کرده است من او را برای همسری تو مناسب می دانم ولی تو با خرد مقدست مشورت کن ببین آیا او را شایسته همسری خود می دانی یا نه؟"

این گفتار زرتشت یک حقیقت مسلم را آشکار می سازد و آن این است که دختر در آئین زرتشت درانتخاب همسر آزاد است و عقیده پدر بر او تحمیل نمی گردد.

همچنین قسمتی از اندرزنامه زرتشت به پوروچیستا در موقع گواه گیری او با جاماسب اکنون هنگام گواه گیری دختران و پسران زرتشتی از طرف موبد بازگو می گردد.

رکسان یا رکسانا:

رکسان یا رکسانا یا روشنک دختر داریوش سوم است که بنا به مقتضیات سیاسی و برای انجام حسن رابطه بین یونان و ایران، همسری اسکندر را پذیرفت.

پانته آ:

یکی از زنان فداکار زمان کوروش، او همراه همسرش که فرمانده سپاه کوروش بود به میدان جنگ رفت. همسرش در میدان جنگ کشته شد. به درخواست پانته آ مراسم با شکوهی برای همسرش برپا شد و آرامگاه مجلل و شایسته ای برای او ساختند. پانته آ پس از سخنرانی مهیجی که برای لشکریان کوروش ایراد کرد و آنان را به ادامه رزم و پیروزی تشویق نمود بر بالای آرامگاه همسرش با خنجری که همراه داشت خود را کشت.

موزا:

زن فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم که در سکه های مکشوفه از زمان اشکانیان تصویر این ملکه مقتدر اشکانیان کنار پسرش فرهاد پنجم بر روی سکه ها منقوش است.

آرتا:

آرتادخت وزیر خزانه داری در زمان اشکانیان

ارشیا:

از زنان با کفایت دوران هخامنشی

آرتمیس:

آرتمیس یا آرتمیز از زنان بنام زمان هخامنشیان که فرماندهی یکی از ناوگانهای خشایارشاه را در جنگ ایران و یونان به عهده داشت در حالی که بسیاری از ناوگانهای دیگر که تحت فرماندهی مردان بود از دشمن شکست خورد، ناوگان تحت فرماندهی مردان بود از دشمن شکست خورد، ناوگان تحت فرماندهی ارتمیس بر یونانیان پیروز شد.

کاساندان:

همسر با کفایت کوروش

پروشات:

یکی از زنان مشهور دوران هخامنشی



ماندان:

ماندان یا ماندانا دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت.

آتوسا:

دختر کوروش و همسر کوروش و مادر خشایار شاه

شهرناز و آرنواز:

خواهران جمشید جم

فرانک:

همسر آبتین و مادر فریدون که در رهاندن و زنده ماندن فریدون از دست دژخیمان ضحاک رنجها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت.

سیندخت:

همسر خردمند مهرآب کابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم که در همسری زال و رودابه و جلب موافقت مهرآب پدر رودابه به این وصلت نقش مهمی داشت و نیز در موقع تولد رستم از مادر، سیندخت یار و مددکار دخترش رودابه بود. کوتاه سخن اینکه سیندخت یکی از خردمندترین چهره های شاهنامه است.

رودابه:

دختر مهرآب کابلی و همسر زال و مادر رستم که به روایت شاهنامه دلباختگی زال به او یکی از زیباترین صحنه های شاهنامه است. رودابه در موقع تولد رستم اولین سزارین را انجام داد. بنابراین، چنین زایمان ها را باید "رستمی" گفت نه سزارین. زیرا سزار قرن ها پس از تولد رستم به دنیا آمده است.

تهمینه:

دختر زیباروی پادشاه سمنگان که شبی همسر رستم بود. ثمره آن تولد سهراب است که داستان زندگی و مرگ دردناکش به دست پدر در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است. تهمینه برای آنکه تمام وقت خود را صرف پرورش سهراب کند، با وجود جوانی و زیبایی ازدواج نکرد.

گرد آفرید:

دختر زیبا و چابکسوار کژدهم که پدرش در مرز ایران و توران مرزبان بود. هنگامی که به دستور افراسیاب لشکری به سرکردگی سهراب برای جنگ با ایرانیان وارد مرز ایران شد گردآفرید لباس رزم به تن کرد و به جنگ سهراب رفت. مبارزه تن به تن بین سهراب و گردآفرید شروع شد و سهراب نمی دانست که گردآفرید زن است زیرا او در لباس و کلاه رزمی شبیه مردان بود، ناگاه در حین جنگ کلاه از سر گردآفرید بزمین افتاد و موهایش نمایان شد، سهراب آن موقع دانست که طرف مقابل او دختر است، دلباخته و عاشقش شد و از او خواستگاری نمود ولی گردآفرید چون سهراب را ایرانی نمیدانست و از هویت او که پسر رستم بود آگاهی نداشت این همسری را نپذیرفت زیرا نمی خواست همسر یک نفر غیر ایرانی باشد که فرماندهی لشکر دشمن را بر عهده داشت بشود.

فرنگیس:

دختر فراسیاب که با سیاوش ازدواج کرد. کیخسرو پادشاه نامدار ایرانی که از طرف پدر نوه کیکاووس و از طرف مادر نوه افراسیاب بود از این پیوند به دنیا آمد و شرح زندگی و مرگ سیاووش در شاهنامه به تفصیل آمده است و در ادبیات ما جای ویژه ای دارد. کیخسرو و مادرش پس از مدتی از توران به ایران آمدند. کیخسرو به راهنمای یاری رستم پهلوان نامدار ایرانی برای گرفتن انتقام خون سیاووش به جنگ پدربزرگش افراسیاب رفت لشکر توران را شکست داد و افراسیاب و عده زیادی از نامداران توران از جمله اشکبوس را از بین برد. در پایان زندگی چون انسانی مقدس و پاک و منزه بود در چشمه ای از نظر ناپدید شد به همین جهت مردم ایران در آن روزگار و زرتشتیان همیشه او را "سوشیانت" که معنی سودرسان است میدانند و منتظر بازگشت و ظهور او هستند.

بانو گشسب:

دختر رستم که در هنگام کشتی پهلوانان را به خاک می افکند، دلیری این بانوی ایرانی مشهور است.

منیژه:

دختر افراسیاب که بیژن سردار معروف ایرانی دلباخته او گردید و به بند اسارت افراسیاب افتاد و به دستور افراسیاب او را به چاهی که به همین نام معروف است انداختند تا سرانجام رستم که خود را به صورت بازرگانی درآورده بود توانست او را نجات بخشد.

کتایون:

دختر قیصر روم همسر گشتاسب شاه مادر اسفندیار و یکی از اولین کسانی که کیش زرتشت را پذیرفت. موقعی که اسفندیار به دستور گشتاسب می خواست به جنگ رستم برود کتایون به سختی با رفتن او مخالف بود و او بخردانه پند داد ولی اسفندیار نپذیرفت و در جنگ با رستم کور و سپس کشته شد و کتایون با غم و دردی جانکاه به سوگ فرزند نشست

هما:

دختر اسفندیار و خواهر بهمن و ملکه نامداری از سلسله کیانیان.

پوران:

پوران خسرو منظور پوراندخت دختر خسرو پرویز است که زنی با کفایت و خردمند بود ولی متأسفانه به علت وضع آشفته و نابسامان آن دوران و جنگهای طولانی ایران و روم در زمان خسرو پرویز و نفوذ دین مزدک و نارضایی مردم از وضع موجود نتوانست آن طور که باید از کفایت و دانایی خود به سود مملکت استفاده کند.

آزرمدخت:

دختر دیگر خسرو پرویز که مثل خواهرش پوراندخت زنی با کفایت و لایق بود اما به همان دلایل او نیز نتوانست کاری از پیش ببرد.

کردیه:

خواهر خردمند بهرام چوبین

شیرین:

برادرزاده و جانشین مهین بانو حاکم ارمنستان، که زنی خردمند و وفادار بود. داستان عشق او و خسرو پرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است پس از اینکه خسرو پرویز به دست پسرش شیرویه "که مادرش مریم دختر قیصر روم بود" کشته شد، شیرویه از شیرین که که زن پدرش بود خواستگاری کرد شیرین جواب رد به شیرویه نداد و به او گفت که من به عنوان ملکه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم در حالی که زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشییع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست که او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در کنار همسرش، خود را کشت.

پری چهر:

دختر زابل شاه همسر جمشید و مادر ثور است. پری چهره در معنای بسیار زیبا،خوب روی، بسیار جمیل، زیباروی، پری روی، و انسانی که سیمای پری دارد، آمده است. استاد توس درباره او گفته است: پری چهره رابچه بد درنهان ازآن خوب روی، شادمان شد جهان

رام بهشت:

نام مؤبدی است که در شهر استخربرای ناهید ، معبدی ساخته بود، رام بهشت مادر بابک و همسرساسان است که در کنار دریاچه بختگان حکومت می کرد وبرای فرزند دیگرش به نام اردشیر، نگهبان سالاری، شهر داراب را گرفت و این آغازی است برای بوجود آمدن سلسله ساسانی در ایران بود.

یوتاب:

سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است . وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریو برزن فرمانهدهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته ست. او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسر دیگری به ایران هجوم آورد. از او به عنوان شاه آتروپیان (آذربایجان) در سالهای 20 قبل از میلاد تا 20 سال پس از میلاد نیز یاد شده است. با این همه هم آریوبرزن و هم یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاوید از خ.د بر جای گذاشتند.

آذرآناهید:

ملکه ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنشاهی شاپور یکم بنیانگذار سلسله ساسانی. نام این ملکه بزرگ و اقدامات دولتی او در قلمرو ایران در کتیبه های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایش کرده است.

پرین:

بانوی دانشمند ایرانی. او دختر کیقباد بود که در سال 924 یزدگردی هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گردآوری نمود و یکبار کامل آنرا نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین رای همیشه ثبت گردیده است. از او چند کتاب دیگر گزرش شده است که به احتمال زیاد در آتش سوزی های سپاه اسلام از میان رفته است.

زربانو:

سردار جنگجوی ایرانی. دختر رستم و خواهر بانو گشنسب . او در سوارکاری زبده بوده است و در نبردها دلاوریهای بسیار از خود نشان داده است. تاریخ نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال ، آذربرزین و تخوار از زندان بوده است ثبت کرد.

فرخ رو :

نام او به نوان نخستین بانوی وزیر در تاریخ ایران ثبت شده است . وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.

آریاتس :

یکی از سرداران مبارز هخامنشی ایران در سالهای پیش از میلاد. مورخین یونانی در چند جا نامی کوتاه از وی به میان آورده اند.

گردیه :

بانوی جنگجوی ایرانی. او خواهر بهرام چوبینه بود. فردوسی بزرگ از او به عنوان همسر خسروپرویز یاد گرده که در چندین نبرد در کنار شاهنشاه قرار داشته است و دلاوری بسیاری از خود نشان داده است.

هلاله :

پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی بندهش (391 یشتها + 274 یشتها) در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست. از او به عنوان هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را همای چهرآزاد و همای و همون نیز گفته اند. او مادر داراب بود و پس از : وهومن سپنددتان " بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. وی با زیبایی تمام سی سال پادشاه ایران بود و هیچ گزارشی مبنی بر بد کردار بودن وی و ثبت قوانین اشتباه و ظالمانه به ثبت نرسیده است.

پوراندخت :

شاهنشاه ایران در زمان ساسانی. وی زنی بود که بر بیش از 10 گشور آسیایی پادشاهی میکرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست و فرمانروایی نمود.
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره تخیلات پان ایرانیست !

کمی کتب معتبر و تاریخی در مورد حقوق زنان خصوصا" در عصر ساسانی رو مطالعه کنید.
 

Similar threads

بالا