سلام آقا شهرام.خوبی؟ بنده ه م افتادم آغاجری البته تو نامه طبم نوشته بود.
خواستم بپرسم یه خلاصه ای از شرایط کار و محیطش از نظر موندن و محل کار اون جزئیات مهمی که تو این مدت که اونجا بودی به چشمت خورده رو بگی ممنون میشم. سمتو زده بود : تکنسین ارشد.منم لیسانسم مهندسی برق قدرت.البته ترم آخر ارشدم دانشگاه علم و صنعت.حالا با این جزئیات کلا نظرت راجع به رفتن من به اونجا چیه؟


من توزیع برق تبریز هم قبول شدم. خودمم تبریزیم.اونجام پرسیدم حدود 1 تومن میدن.
البته اگه دوستای دیگه هم نظر بدن خوشحال میشم.
با تشکر
سلام خدمت دوستان عزیز
اینجانب از روزهای اول ایجاد این تاپیک از بینندگان پروپاقرص آن بودم ولی عضو نشدم و اطلاعاتی بیشتر از دوستان دیگه نداشتم که بخواهم ارائه نمایم اما امروز پیام این دوستمان را دیدم که شاید مشغله ذهنی بسیاری دیگر از دوستانمان هم باشد و لازم دیدم عضو شده و نظر خودم را اعلام نمایم .
بنده بچه اهوازم و با چند سال سابقه کار ، تقریبا در همه شهرهای خوزستان کار کردم.طبق معمول ، مناطق کمتر توسعه یافته و بد آب و هوا مثل خوزستان و بوشهر سیستان و ... البته درآمدهای اغلب اقشار جامعه نسبت به سایر شهرهای دیگه بالاست از کارمندا گرفته تا کسبه و صنف خدمات دهنده و حتی قاچاق فروش ها !!!!!! چون کلا گردش مالی این مناطق بالاست یعنی درآمد بیشتر بواسطه تزریق بیشتر پول از طرف دولت .
ولی این درآمد بیشتر الزاما شما را پولدار نمیکنه چون حقوق بیشتری که اینجا میگیری هزینه های بالاتری هم داری مثلا شما باید برای خونه خودت حتما 2-3 میلیون برای خرید کولر هزینه کنی بعلاوه هزینه نگهداری تعمیرات و برق - دستگاه تصفیه آب . ماشین کولردار . مسکن با قیمت بالا ضمن اینکه تقریبا شش ماه از سال نمیتونی برای ساعتی را در فضای سبز بگذرونی چون هوا آنقدر گرمه که حتما باید زیر کولر باشی یا چند ساعت طی کنی تا به تفریگاه برسی .
"""عدم امنیت""" که بخاطر اقشار خاصی که در این منطقه سکونت دارن یکی از مناطق نا امن ایران محسوب میشه یعنی نه جونت امنیت داره نه مالت
برای کسانیکه از سایر مناطق ایران میان اینجا ، تا یکی دوسال همه چیز تازگی داره مثلا وقتی تو خیابون قدم میزنن فکر میکنن توی سونای خشک هستن و از دیدن اینهمه بیابون لم یزرع و رودخونه های جاری کنار هم تعجب میکنن همچنین زندگی قومیت های مختلف کنار هم ، گرد و خاک هوا و و و و . . . ولی ولی ولی بعد از اون یواش یواش حسرت یه هوای تمیز و خنک ، لذت دیدن برف و برف بازی ، کوه رفتن ، پارک رفتن در ظهر جمعه برای خوردن نهار، امنییییییت امنیت امنیت و بخاطر همه این مسائل که نهایتا عمر آدم رو کوتاه میکنه سرآخر میبنی عمرت در حسرت همه چیز حتی دوری از وطن گذشته و پولدار هم نشدی چه بسا اگر در شهر خودت هم بودی نهایتا یه خونه و ماشین و بازنشستگی و یه پس انداز داشتی.
کلام آخر اگر تو شهر خودتون کار گیرتون میاد ، حتی با نصف حقوق اینجا ، بهتر از اینه که برید توی یه منطقه بد آب و هوا با حقوق بالا و از """زمان " و "" عمرتون """ هزینه کنید ما اینجا به کار کردن خودمون میگیم عمر فروشی . و آرزویمان اینه که در سال دو هفته مرخصی بگیریم و شهرهای بالا رو یه گشتی بزنیم و خنک بشیم و سروسبزی ببینم و آرامش را تجربه کنیم . میوه خوب و ارزون بخریم و بدون سروصدای کولر بخوابم ....
آقا اگه کار هست توی شهرت . نیا نیا نیا
شرمنده طولانی شد.