مشاعرۀ سنّتی

[vahid haghverdi]

تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو می گردم ...................... توای پیدا و ناپیدا به دنبال تو می گردم

مکن درین چمنم سرزنش بخود رویی
چنانکه پرورشم میدهند میرویم

 

[S O R M E]

مکن درین چمنم سرزنش بخود رویی
چنانکه پرورشم میدهند میرویم

من نه آنم که دوصد مصرع رنگین گویم............. من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم

 

[vahid haghverdi]

من نه آنم که دوصد مصرع رنگین گویم............. من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم

مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت دل رنجور بیقرار منست

 

[mastane.bavaghar]

مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت دل رنجور بیقرار منست

تا سر نکنم در سرت ای مایه ی ناز .................کوته نکنم ز دامنت دست نیاز
هر چند که راهم به تو دور است و دراز.............در راه بمیرم و نگردم ز تو باز

 

[vahid haghverdi]

تا سر نکنم در سرت ای مایه ی ناز .................کوته نکنم ز دامنت دست نیاز
هر چند که راهم به تو دور است و دراز.............در راه بمیرم و نگردم ز تو باز

زنهار از آن عبارت شیرین دل فریب
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت

 

[mastane.bavaghar]

زنهار از آن عبارت شیرین دل فریب
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت

تو هر چه بپوشی به تو زیبا گردد..............گر خام بود اطلس و دیبا گردد

مندیش که هر که یک نظر روی تو دید.........دیگر همه عمر از تو شکیبا گردد

 

[vahid haghverdi]

تو هر چه بپوشی به تو زیبا گردد..............گر خام بود اطلس و دیبا گردد

مندیش که هر که یک نظر روی تو دید.........دیگر همه عمر از تو شکیبا گردد

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین راز درونسوز نهفتن نتوانم

شفیعی کدکنی

 

[Sahar Bavaghar]

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین راز درونسوز نهفتن نتوانم

شفیعی کدکنی

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است....................در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است (فاضل نظری)

 

[vinca]

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است....................در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است (فاضل نظری)

ترا که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

 

[arc_saba]

ترا که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

یوسف بدین رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانیت کنند...

 

[Sahar Bavaghar]

یوسف بدین رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانیت کنند...

در سر من فکر تو و درد عشق .......................... باغچه و باد و من و گرد عشق...
مسجد و منبر همه بر پند عشق .......................... حسرت آزادیم از بند عشق...
اول و آخر هوسی هست و نیست...!
( فاضل نظری)

 

[baran256016]

در سر من فکر تو و درد عشق .......................... باغچه و باد و من و گرد عشق...
مسجد و منبر همه بر پند عشق .......................... حسرت آزادیم از بند عشق...
اول و آخر هوسی هست و نیست...!
( فاضل نظری)

تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است..............ای به فدای چشم تواین چه نگاه کردن است

 

[S O R M E]

تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است..............ای به فدای چشم تواین چه نگاه کردن است

تا آفتاب روی تو مشکین نقاب بست ................ جان را شب اندر آمد و دل در عذاب بست

 

[gelayor14]

تا آفتاب روی تو مشکین نقاب بست ................ جان را شب اندر آمد و دل در عذاب بست

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

 

[vahid haghverdi]

در سر من فکر تو و درد عشق .......................... باغچه و باد و من و گرد عشق...
مسجد و منبر همه بر پند عشق .......................... حسرت آزادیم از بند عشق...
اول و آخر هوسی هست و نیست...!
( فاضل نظری)

تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق
هردم آید غمی از نو به مبارکبادم

 

[Sahar Bavaghar]

تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق
هردم آید غمی از نو به مبارکبادم

من خود این سنگ به جان می طلبیدم همه عمر ........... کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید.

 

[vahid haghverdi]

من خود این سنگ به جان می طلبیدم همه عمر ........... کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید.

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسندست
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

 

[Sahar Bavaghar]

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسندست
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

یکی را چو بینی کشته دوست ........... به دیگر دوستانش ده بشارت

 

[vahid haghverdi]

یکی را چو بینی کشته دوست ........... به دیگر دوستانش ده بشارت

تو را که هر چه مرادست می رود از پیش
ز بی مرادی امثـــال ما چه غم دارد

 

[arc_saba]

تو را که هر چه مرادست می رود از پیش
ز بی مرادی امثـــال ما چه غم دارد

دانی که زا سزد صفت پاکی آن کو وجود پاک نیالاید
تا دیگران گرسنه و مسکین اند بر مال و جاه خویش نیفزاید

 

[vinca]

دانی که زا سزد صفت پاکی آن کو وجود پاک نیالاید
تا دیگران گرسنه و مسکین اند بر مال و جاه خویش نیفزاید

درخت غم به جونم کرده ریشه
به درگاه خدا نالم همیشه
عزیزون قدر یکدیگر بدونید
اجل سنگ است و آدم مثل شیشه

 

[arc_saba]

درخت غم به جونم کرده ریشه
به درگاه خدا نالم همیشه
عزیزون قدر یکدیگر بدونید
اجل سنگ است و آدم مثل شیشه

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی/ چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

 

[vahid haghverdi]

درخت غم به جونم کرده ریشه
به درگاه خدا نالم همیشه
عزیزون قدر یکدیگر بدونید
اجل سنگ است و آدم مثل شیشه

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وانکه این کار ندانست در انکار بماند

 

[vahid haghverdi]

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی/ چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

 

[arc_saba]

یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

دوش دیدم که یکی حل معما میکرد گره از کار همه خسته دلان وا میکرد

 

[vahid haghverdi]

دوش دیدم که یکی حل معما میکرد گره از کار همه خسته دلان وا میکرد

دل برقرار نیست که گویم نصیحتی
از راه عقل و معرفتش رهنمون شوم

 

[arc_saba]

دل برقرار نیست که گویم نصیحتی
از راه عقل و معرفتش رهنمون شوم

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب/ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

 

[baran256016]

دل برقرار نیست که گویم نصیحتی
از راه عقل و معرفتش رهنمون شوم

من از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم................که عشق از پرده عصمت برون ارد زلیخارا

 

[vahid haghverdi]

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب/ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکر دهانی

 

[vahid haghverdi]

من از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم................که عشق از پرده عصمت برون ارد زلیخارا

الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم