مشاعرۀ سنّتی

[fatemeh-r]

این که هر سو می کشم با خود نپداری تن است
گور گردان است و در آن آرزو های من است

 

[كندو]

تو نه مثل آفتابي كه حضور و غيبت افتد

دگران روند و آيند و تو همچنان كه هستي

 

[shidokht777]

ياري اندر کس نمي بينم ياران را چه شد؟

دوستي کي آخر آمد دوست داران را چه شد؟

 

[apadana13]

در شب قدر ار صبوحی کرده‌ام، عیبم مکن ................سرخوش آمد یار و جامی در کنار طاق بود

 

[كندو]

در اين سراي بي كسي كسي به در نميزند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نميزند

 

[Taßa§om]

در اين سراي بي كسي كسي به در نميزند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نميزند

دل خراب من ازین خراب تر نمیشود
که خنجر غمت از ایم،خراب تر نمی زند

 

[apadana13]

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی گیرد ........... ز هر در می دهم پندش ولیکن در نمی گیرد

 

[امیر افشار]

در آتشم از بر قنگاهی بنشاندی ننشستی
در خلوت شبهای سیاهی بنشاندی ننشستی

 

[hamid_61]

یک شب آخر از نهال غم ثمر خواهم گرفت

دامن برق فنا را بی خبر خواهم گرفت

 

[نفتکش]

ترکیب پیاله ای که در هم پیوست.........................بشکستن آن روا نمی دارد دست
چندین سر وپای نازنینان جهان...............................در مهر که پیوست و به کین که شکست

 

[Taßa§om]

ترکیب پیاله ای که در هم پیوست.........................بشکستن آن روا نمی دارد دست
چندین سر وپای نازنینان جهان...............................در مهر که پیوست و به کین که شکست

تا نگویی اشک های شمع ، از کم طاقتیـــست .... در خودم آتش به پا کردم ولی نگریــســـتم

 

[shidokht777]

می تراود مهتاب می درخشد شبتاب
نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته ی چند خواب در چشم ترم میشکند...

 

[نفتکش]

می تراود مهتاب می درخشد شبتاب
نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته ی چند خواب در چشم ترم میشکند...

دوران جهان بی می و ساقی هیچ است
بی زمزمه ساز عراقی هیچ است

 

[hamid_61]

تو زلف مشکبارت من و چشم اشکبارم

تو لعل و آبدارت من و کام آتشینم

رخ دوست را ندیدم دم رفتن، ای دریغا

که به روی او نیفتاد نگاه واپسینم

 

[shidokht777]

من اینجا بس دلم تنگ است و
هر سازی که میبینم بدآهنگ است...
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا
آیا همین رنگ است؟...

 

[نفتکش]

تا ولوله ی عشق تو در گوشم شد.... عقل و خرد و هوش فراموشم شد
تا یک ورق از عشق تو از بر کردم........سیصد ورق از علم فراموشم شد

 

[shidokht777]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[امیر افشار]

اشک من هویدا شد دیده ام چو دریا شد
در میان اشک من سایه تو پیدا شد

 

[apadana13]

دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد

" سهراب سپهری"

 

[hamid_61]

در عالم محبت الفت به هم گرفته

نامهربانی او با مهربانی ما

 

[mohandes soror]

آتش عشقت کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد

 

[apadana13]

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم ...................بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

 

[shidokht777]

من بودم و دوش آن بت بنده نواز............................از من همه لابه بود و از وی همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید.......................شب را چه گنه حدیث ما بود دراز

 

[sara23]

من بودم و دوش آن بت بنده نواز............................از من همه لابه بود و از وی همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید.......................شب را چه گنه حدیث ما بود دراز

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

 

[نفتکش]

یک قصه بیشت نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نا مکرر است

 

[reyhaneh919]

تو هم درگیر تشویشی مثل حالی که من دارم
برای دیدنت امشب تمام سال بیدارم

 

[نفتکش]

می لعل مذاب است و صراحی کان است
جسم است پیاله و شرابش جان است
آن جام بلوری که ز می خندان است
اشکی است که خون دل دراو گریان است

 

[shidokht777]

تو روز و روزگار من
بی تو روزای شادی نیست
تو دنیای منی اما
به دنیا اعتمادی نیست...

 

[hamid_61]

تا غم دلبر درآمد خرمی از دل برفت

زانکه جای آشنا سرمنزل بیگانه نیست

 

[reyhaneh919]

تو نزدیکی که ماهی ها به سمت خونه برگشتن
به عشقت راه دریا رو بازم وارونه برگشتن