مشاعرۀ سنّتی
- شروع کننده موضوع Matrix
- تاریخ شروع
يك دل حواس جمع مرا تارومار كرد
زلف شكسته ي تو به صد دل چه مي كند؟!
زلف شكسته ي تو به صد دل چه مي كند؟!
دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
غرق خون بود ونمی مرد زحسرت فرهاد
خواندم افسانه ی شیرین و بخوابش کردم
فرخی یزدی
خواندم افسانه ی شیرین و بخوابش کردم
فرخی یزدی
درست اول اين نوبهار عاشق شد
دلم ميان همين گير و دار عاشق شد
دلم ميان همين گير و دار عاشق شد
کار نه کام خخخخ
دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز
شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز
صد بار بسوختیم و خامیم هنوز
هلالی جغتایی
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز
شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز
صد بار بسوختیم و خامیم هنوز
هلالی جغتایی
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
می‌دهم جان مرو از من، وگرت باور نیست
پیش از آن خواهی، بستان و نگهدار جدا
پیش از آن خواهی، بستان و نگهدار جدا
تویی ز مردم چشمم عزیزتر، گر چه
من از برای تو در چشم مردمان خوارم
دل از رکاب تو خالی نمی‌شود باری
اگر چه نیست بر آن در چو اوحدی بارم
اوحدی مراغه‌ای
اوحدی مراغه‌ای
تمومه عمر آوازم
دیگه خاموش خاموشم
نمیری هرگز از یادم
من از یادت فراموشم
من پر از حس قشنگ بودن کنار تو
تو پر از هوای سرد بی خبر رفتن بود
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش
دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما
زینهار ای دوستان جان من و جان شما
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آندم که بی یاد تو بنشینم
ما هرچه دویدیم، به جایی نرسیدیم
ای باد! سرانجام تو هم گوشه‌نشینی‌ست
ای باد! سرانجام تو هم گوشه‌نشینی‌ست
دور از توام و مثل تو دوروبر من نیست
مثل من اگر دوروبرت هست، نگه دار
مثل من اگر دوروبرت هست، نگه دار
رفتی و رفتن تو داغی نهاد بر دل
از كاروان چه مانده جز آتشی به منزل
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |