دگر قمار محبت نمی برد دل من
که دست بردی از این بخت بد بیارم نیست
- استاد شهریار
تو خوش میباش با حافظ برو گو خصم جان میده
چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم
مستی به شکستن سبویی بند است
هستی به بریدن گلویی بند است
گیسو مفشان، توبه ی ما را مشکن
چون توبه ی عاشقان به مویی بند است ...!
تو ای جان و دل من هستی من ............................. تو ای در شام غم ها مستی من
نفسم بند نفس های کسی هست که نیست
بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست
![]()
ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺠﻢ ﻗﻔﺲ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺑﺲ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ،
ﭘﺮﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ...
قیصر امین پور
در سینه ات که گرم ترین آشیانه هاست
می خواهم برای تو نامه بنویسم
می ترسم
پست چی عاشقت شود
کبوتر برگرد
دق کند و از دوریت بمیرد
می خواهم برای تو نامه بنویسم
می ترسم,
شهر رفتنت را بفهمد
روز نبودنت را مرداب شود و
خواب,
شب را کابوس کند
افشین-صالحی
![]()
يا سر بنهي به جور و بيداددر سینه ات که گرم ترین آشیانه هاست
جایی به یک پرنده ی بی تاب می دهی
من تشنه ام که غرق شوم در تمام تو
تو چکه چکه چکه به من آب می دهی
شیرین_خسروی
يا سر بنهي به جور و بيداد
يا قصه عشق در نوردي
اي سيم تن سياه گيسو
كز فكر سرم سپيد كردي
صلح است ميان كفر و اسلام
با ما تو هنوز در نبردي؟
![]()
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بوددیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
حافظ
دشوار ترين شكنجه اين بود كه ما
يك يك به درون خويش تبعيد شديم
شفیعی کدکنی
دگر از قافيه افتاد،،،،ما را دو روزه دوری دیدار میکشد
زهریست این که اندک و بسیار میکشد
وحشی بافقی
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچدگر از قافيه افتاد،،،،
غزلهاي دلم،،،
و شكست از غم غربت ،،،،،
قد و بالاي دلم ،،،
دل من،،،،
گوشه نشين گذر چشم تو بود،،،
گذر از كوچه ي ديگر نكند،،،،،
پاي دلم..
دگر از قافيه افتاد،،،،
غزلهاي دلم،،،
و شكست از غم غربت ،،،،،
قد و بالاي دلم ،،،
دل من،،،،
گوشه نشين گذر چشم تو بود،،،
گذر از كوچه ي ديگر نكند،،،،،
پاي دلم..
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچدگر از قافيه افتاد،،،،
غزلهاي دلم،،،
و شكست از غم غربت ،،،،،
قد و بالاي دلم ،،،
دل من،،،،
گوشه نشين گذر چشم تو بود،،،
گذر از كوچه ي ديگر نكند،،،،،
پاي دلم..
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم ........................... اینم از روز ازل حاصل فرجام افتاد
در این فصل دوری
و دیدارهای عبوری
چه چاره بجز دل نهادن
به یک عشق غیر حضوری !
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل
تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست...
هرکجا رفتیم داغی بر دل ما تازه شد
سوخت آخر جنس ما از گرمی بازارها
- بیدل دهلوی
همدم خار می شوم, بی کس و یار میشوم
بر سر دار میشوم, باز مقابلم تویی
مولانا
در دل هوسی هست دريغا نفسی نيست
ما را نفسی نيست كه در دل هوسی نيست
- حسين شاه زيدی
تلفیق دو عطر، زندگی یعنی این
لبخند دو چتر، زندگی یعنی این
پاییز برای عشق، فصل خوبی ست
نقطه سر سطر، زندگی یعنی این...
تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروبدلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
- وحشی بافقی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |